فقط ما آدما نیستیم که این روزا دلمون میخواد جمع بشیم دور هم و از تو بگیم، برات اشک بریزیم، صدات کنیم و بهت سلام بدیم.
گاهی وقتا انگار دیوارای خونه، ظرفا و حتی چای خشکای توی چایدونی هم دلشون میخواد برای تو باشن، مال غم تو باشن، حسین جانم...
#یاحسین
#روضههایخونگینعمتنقدرشونوبدونیم
#دل_نوشت
@giyume69
گیومه «....»
🖤 عصرِ عاشورا و زینب و.... ببار ای بارون... #روضه #دلِزارمدرتبِگوشهچادرِزینبه @giyume69
اولین بار که این نوا را شنیدم ۹۲ـ۱۳۹۱ بود.
نمیدانم تازه حاجمحمود خوانده بودش یا من داشتم برای اولین بار میشنیدمش.
روی تلی از خاک روبروی گنبد فیروزهای یادمان نشسته بودم. تکیه داده بودم به یک دیوار. از همان دیوارهای توری آهنی که توی مناطق جنگی استفاده میشد. سربندهای رنگی یازهرا(س) را گره زده بودند بهش. نشستم آنجا و به حاجتی که داشتم فکر میکردم و با شهدا درمیانش میگذاشتم. چندقدم جلوتر روی یک تابلوی سبزِ رنگ و رو رفته با خط سفید نوشته شده بود: «کربوبلا؛ فقط ۱ سلام»
خورشید تازه داشت از آسمان میرفت. زائرها روی جادهی باریکِ خاکی که دوطرفش پرچمهای قرمز یاحسین نصب شده بود، میرفتند و میآمدند. صدا از بلندگوها پخش شد: «ببار ای بارون...»
هق هقِ گریهٔ آدمها توی فضا پیچید.
رسید به اینجا: «امشب جون همه بر لبه روضهخون مادر زینبه...»
خیلیها دیگر راه نمیرفتند، نشسته بودند کنارههای همان جاده خاکی و گریه میکردند.
بوی کربلا همهجا پیچیده بود.
از آن روز به بعد این نوا من را میبَرَد به غروبی که پیچیدنِ عطرِ چادر زینب(س) را توی یادمان شلمچه دیدم. همان روز که تنها روی تلی خاک بالاتر از یادمان نشسته بودم و این صدا من را از دنیای کوچکِ خودم بُرد سمتِ غروب کربلا، سمتِ دنیای بزرگِ شما خانمجان...
#یازینب
#دل_نوشت
#غروبِعاشورا
@giyume69
1.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دنیا هرطور میخواهد بچرخد.
به اسم سیاست هر اتفاقی میخواهد بیفتد.
اما ما هرگز آنهایی را که در این جنایتها دست داشتند نخواهیم بخشید.
این بخش از حافظهٔ ما پاک نشدنی است...
#دل_نوشت
#مرگبراسرائیل
@giyume69
4.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادران غزه خاکهای روی زمین را جمع میکنند میریزند توی آرد آن هم اگر آردی مانده باشد و میپزند که مثلا بچهها نانی خورده باشند. اینکه خودشان هم میخورند یا نه را نمیدانم.
پیرمردهای غزه توی صفِ غذا، جان میدهند و دیگر نای ماندن ندارند.
خبرنگاران غزه توییت میزنند که گرسنگی امانشان را بریده نه اینکه توی غزه خبر نباشد که خبر زیاد است ولی جانی ندارند که منتشرش کنند.
روسری زنان غزه دیگر دور چهرهٔ محجوبشان حالت نمیگیرد، میچسبد روی گونه و پیشانی از بس که استخوانهای صورتشان زده بیرون.
کودکان غزه به جنگ گرسنگی میروند و بعد از یک نبرد نابرابر، ضعیف و بیرمق، پَر میگیرند سوی آسمان.
نمیدانم شاید آخرین خندههاشان همان شبهایی بود که موشکهای مقدسِ انتقام گیرنده را با چشمهایشان دنبال میکردند تا بخورد وسط سیاهترین آدمهای روی کرهٔ زمین، آدم که نه، حیوانِ وحشی هم زیاد است برایشان.
این روزها هر وقت اسم غزه را شنیدیم چشمهایمان خیس شد و آه کشیدیم.
اما دل آنجا آتش میگیرد که این اشکها و آهها آب نمیرساند بهشان، غذا نمیشود برایشان.
دلمان میخواهد رنجمان را فریاد بزنیم ولی یقین داریم که خدا هست.
شعرِ ملکالشعرا مدام توی ذهنم میچرخد:
ظلمْ جهل است
و جهلْ تاریک است
راهِ این فرقه، سخت باریک است...
#غزه_نوشت
#دل_نوشت
@giyume69
🖤🍃
جهان این نخنمای رنگ و رو رفته ولی گاهی شبیهِ چادرِ مادربزرگم میشود گُلدار
جهان این تیرهٔ خاموش، روشن میشود آری
محرمها که میکوبم سیاهی بر دَر و دیوار
همان وقتی که اشکی میچکد در روضه از چشمم
همان وقتی که در مَشّایه خوابم بُرد روی خاک
دلم آن خواب را میخواهد آن رویای بیتکرار
......
#شبــبودُهوایکـربـلاعـالیبود
#درمصـرعِقبلجـایـِماخـالیبود
#اربعین
#دل_نوشت
@giyume69
11.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم را که باز میکنم صدایی آشنا توی حرم سیدالشهدا به گوشم میرسد.
روضهش را گوش میدهم. بغض، گلویم را میگیرد و به این فکر میکنم که شهادت چه مفهوم عجیبی است. انگار آمده تا صفت تفضیلی بسازد. به هر چه خوبِ قبل از خودش بوده یک «تَر» اضافه کند.
نوای توی فیلم را گوش کنید: «یا حبیبی یاحسین...»
زندهتر از قبل
آشناتر از قبل
و این خاصیت شهادت است.
#سیدنصرالله
#دل_نوشت
#اربعین۱۴۰۴
@giyume69