#یادداشت
#حاشیه_نگاری
📜 حاشیههای موضوع رفاه
در سلسله جلسات سبک زندگی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) برای جمعه شب، ۱۲ آبان موضوع رفاه در زندگی را انتخاب کردم. هدف اصلی نشان دادن این اصل بود که رفاه فقط یک مؤلفه اقتصادی نیست، بلکه امری چندمؤلفهای و ترکیبی است. این موضع حاشیههایی حین و پس از سخنرانی داشت که بازگو میکنم.
۱. هنگام سخنرانی یکی از بچههایی که بازی میکرد، آرام آرام به منبر نزدیک شد و آمد روی پله اول نشست. خُدّام خواستند او را دور کنند؛ از آنها خواستم کاری نداشته باشند (دقیقه 18:36). او هم لحظاتی نشست و سپس بلند شد و رفت؛ هیچ اتفاقی هم نیفتاد!
۲. وقتی بحث به رفاه ذهنی و مؤلفه روانشناختی آن رسید و از اموری مثل آرزوها رسید، کسی از سمت چپ با صدای بلند اشکال کرد که مشکل اینجا نیست؛ مشکل در ظلمی است که مردم در جامعه مشاهده میکنند (31:48). پیر مرد محترمی بود؛ به ایشان عرض کردم آن موضوع دیگری است به آن میپردازم. در انتهای بحث وقتی به مؤلفه اجتماعی رفاه رسید و از نقش عدالت اجتماعی در احساس رفاه گفتم، احساس اقناع و رضایت را در چهره او مشاهده کردم.
۳. همو بعد از سخنرانی هم آمد و موافقت و رضایتش را نشان داد. البته موضوع جدیدی را مطرح کرد که در روایات داریم فقر بیاد، دین میرود! گفتم: بله داریم، ولی این همه حرف دین نیست. آدمی اهل منبر بود. گفتم: مگر فقر را خدا به عنوان آزمایش قرار نداده است؟ گفت: بله! گفتم: پس بیدین شدن مردم را باید تقصیر خدا دانست! گفت: بله آزمایش خداست. ادامه دادم: پس نمیتوان بیدین شدن پس از فقر را با این احادیث توجیه کرد.
۴. پس از ایشان شخص دیگری از سمت راست گفت این حرفها اشتباه است. بحث من به آنجا رسیده بود که یافتههای امروز همان چیزی است که در دین وجود داشته است. گفت الان زندگی اقتصادی خیلی سخت شده و مردم از دین زده شدهاند و... (دقیقه 32:38) گفتم بحث ما در دینگریزی نیست، موضوع چیز دیگری است... و بعد ادامه دادم. او هم با ناراحتی بلند شد و نمازش را خواند!
۵. بعد از سخنرانی آمد دست او را گرفتم و با لبخند گفتم: خُب حالا بگو! گفت: جوانها نمیتوانند ازدواج کنند، مسکن تهیه کنند و... در این شرایط شما از «رفاه» حرف میزنید؟! احتمال دادم از اول نبوده است. پرسیدم از اول بودید؟ گفت: نه، ۲۰ دقیقه آخر بودم! گفتم: قربونت بشم اول بحث گفتیم که اینها هم جزئی از رفاه است. حرف شما درست است؛ وقتی اینها تأمین نباشد، یعنی جزئی از رفاه ناقص است؛ پس اختلافی نداریم. آرام شد و رفت.
۶. فرد دیگری آمد و ضمن تشکر درخواست معرفی کتاب کرد که به وی کتاب رضایت از زندگی را معرفی کردم.
۷. تعدادی افراد دیگر ضمن تشکر درخواست تداوم مباحث را داشتند. در میان آنها افرادی بودند که وضع مالی بدی داشتند، اما از این بحث استقبال میکردند؛ این برای من شگفتآور بود.
۷. فرد دیگری آمد و ضمن تشکر، گفت داشتم میرفتم. وقتی بحث را شنیدم نشستم و گوش دادم. وی سپس مباحث طولانی را مطرح کرد که نشان میداد اهل مطالعه است... جایی به هرم نیازهای مزلو اشاره کرد و این که تا نیازهای اقتصادی برآورده نشود، شکوفایی هم به وجود نمیآید! گفتم: ولی خدا میگوید: من نیازهای اولیه شما را میگیرم تا رشد کنید! با تعجب نگاه کرد و گفت: تا به حال به این نکته توجه نکرده بودم.
۹. سپس یک سری مباحث مطرح کرد... گفتم اینها را میدانم و چند چشمه برایش آمدم... گفت: خُب خدا را شکر... خلاصه حرف او این بود که نباید از قالب «اقتصاد مهم است، اما...» استفاده کنید! او با «اما» گفتن مشکل داشت! گفتم: بله درست است، هر چند برای آن توضیحی هست، اما کلیت حرفتان را قبول دارم. گفت: بله، لُبّ کلام همین بود! خندید و از هم جدا شدیم.
۱۰. عدهای گفتند: شاید نتوانیم هر هفته حضور داشته باشیم. چگونه میتوانیم به مباحث دسترسی داشته باشیم؟ بنده نیز کانال صوت آستان و گفتار پسندیده را معرفی کردم.
🌐 صفحات مجازی
ایتا | تلگرام | ویراستی | آپارات
#حاشیه_نگاری
📜 حاشیههای موضوع مقایسه
بحث این هفته سبک زندگی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، درباره نقش مقایسه اجتماعی در احساس فقر و غنی بود. پس از اتمام بحث، حاضران به اظهار نظر پرداختند که اطلاع از آن، خالی از لطف نیست:
1⃣ یک نفر میانسال ضمن تأیید همه دیدگاههای اسلامی با احترام و نرم نظرش را گفت؛ لبّ کلامش این بود که این حرفها برای توجیه ضعف حکمرانان است.... به آرامی گوش کردم و پرسیدم: یعنی شما این نسب را به من میدهید که هدفم توجیه عملکرد مسئولان است! انتظار نداشت معنی حرفش این باشد. گفتم شما آزاد هستید هر طور دوست دارید فکر کنید، اما من واقعاً چنین قصدی نداشتم.
ادامه دادم: ثانیاً وقتی خدا به مردم میگوید مقایسه نکنید میخواهد ضعف انبیاء خودش را بپوشاند؟! وقتی پیامبر اکرم(ص) میفرماید مقایسه صعودی نکنید، میخواهد ضعف حکومتش را بپوشاند؟! گفت: نه قطعاً اینطور نیست.
گفت: آخه این کشور با این همه امکانات نباید وضع مردمش این باشد! گفتم: من اشتباهات حکمرانی را انکار نمی کنم، اما وقتی اینجا مخاطب من مردم هستند، درباره مردم سخن میگویم و هر گاه مخاطبم مسئولان بودند، در باره آنها سخن خواهم گفت؛ روش من این است. نمی پسندم وقتی مخاطب من مسئولا هستند، از وظایف مردم بگویم و وقتی با مردم هستند از مسئولان انتقاد کنم. قبول نکرد؛ گفتم نظر شما محترم، اما بالاخره این اعتقاد من است.
2⃣ راه را برای خانمی باز کردند، آمد و گفت: حاج آقا سخنانتان خیلی خوب بود. میخواهم خواهش کنم برای باران هم دعا کنید، هیچکس دعا نمی کند! گفتم: درسته، چشم ان شاءالله.
3⃣ جوانی تشکر کرد و گفت: رد میشدم صدای سخنرانی را که شنیدم آمدم داخل و گوش کردم؛ خیلی خوب بود. گفتم اینها از غنای معارف دین است.
بعد ادامه داد: واقعاً اگر انسان مقایسه صعودی نکند نعمتهای خدا را درک میکند و شکرگزار میشود. برایم جالب بود؛ گفتم دقیقاً همین نکته در روایات اسلامی آمده. من هم حرفم به این آقا همین بود که ما اشتباهات را انکار نمی کنیم؛ من خودم منتقد هم هستم، حتی شاید علت برخی از باران نیامدنها که این خانم گفتند، ظلمهایی باشد که نسبت به افراد ضعیف صورت میگیرد، اما باید وضعیت کشور را باید با توجه به واقعیتهای میدانی تحلیل کرد؛ الان همه دنیا جمع شدهاند ما را نابود کنند و نتوانستهاند! این چیز کمی نیست.
گفتم ببینید قصه غزّه را! عدهای معدود در محدوده جغرافیایی کم، یکی از بزرگترین ارتشهای دنیا را زمینگیر کرده است! ارزیابی کار مبارزان غزه باید با توجه با این شرایط سنجیده شود.
4⃣ شخصی میانسال محترمانه گفت: من از آنجا که گفیتد زنها را مقایسه نکنید رسیدم؛ میشه خلاصه سخنتان را بگویید؟😮 من هم لبّ کلام را در چند جمله کوتاه بیان کردم. تشکر کرد و خندان رفت.
5⃣ شخص دیگری گفت چند سؤال شخصی دارم. گفتم چی هست؟ گفت مادرم فوت کرده و لیستی را از سؤالات شرعی مربوط به مسایل مالی مادر مرحومش نشانم داد. لیست را که دیدم هول کردم😉 و پس از تسلیت، با عذرخواهی خواهش کردم از قسمت سؤالات شرعی حرم مطهر بپرسند.
6⃣ قبل از رفتن، جوانی خودش را رساند با چهرهای قرمز و برافروخته. گفت: رفته بودم فروشگاه بزرک لوازم خانگی، قیمتها را که دیدم مخم سوت کشید و پر از غم و خشم شدم. آمدم حرم، صحبتهای شما آرامم کرد؛ خدا خیرتان دهد. به مطایبه گفتم: خدا به خدا و اهلبیت(ع) خیر دهد که این حرفها را برای ما گفتهاند.🤗 لبخندی زد ادامه دادم: نگران و غمکین نباش به خدا توکل کن و .... نشانههای آرامش و امید در چهرهاش به آرامی نمایان شد و رفت...
8⃣ دم آخر، زن و مردی جوان نوزادشان را آورند تا اذان و اقامه بخوانم. هول کردم، چقدر فکر کردم گوش چپ را راست را اشتباه نگیرم.😂 من خواندم و آنها نیز با اجازه قبلی فیلم گرفتند. سرنوشت این فیلم، چه شود، خدا داند. فردا هر مشکلی برای فرزندشان پیش آید، احتمالا من یکی از گزینههای تقصیر باشم.
نکته
یکی از نکات مهم ضرورت تبیین بعد زندگیسازی معارف دین است که اگر به خوبی صورت گیرد، مردم را بیش از پیش شيفته دین میکند و این همان سخن امام رضا علیه السلام است که فرمود: ان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا.
امیدوارم طلاب گرانقدر و دانشجویان محترم رشتههای اسلامی، به این سخن امام رضا علیه السلام اهتمام ورزیده و تبیین معارف زندگیساز دین را سرلوحه کار خود قرار دهند.
بیجهت نیست که مقام معظم رهبری تبلیغ را رسالت اصلی و اولیه حوزههای علمیه میدانند. به ویژه کتاب مربیگری روشمند میتواند راهنمای خوبی برای مربیان زندگی دینی باشد.
📣 رسانه دینی باشیم
🌐 صفحات مجازی
ایتا | تلگرام | ویراستی | آپارات