🌸بـــسمالله🌸
#حجره_سیره_شناسی_امامین_انقلاب
#مراحل_تحصيلی_و_جديت_در_طلب_علم
#مکتب_و_مدرسه
🎓تحصیل رسمی سیدعلی، در سن چهارسالگی و در دو مکتبخانه آغاز شد. ابتدا ٢ ماه در مکتب خانه بیبیآقا و بعد از آن، مکتبخانه جناب میرزا که مکانی نیمه تاریک در شبستان یک مسجد بود:
♻️«بايد بگويم اوّلين مركز درسى كه من رفتم، مدرسه نبود، مكتب بود در سنين قبل از مدرسه شايد چهار سال، يا پنج سالم بود كه من و برادر بزرگتر از مرا كه از من، سه سال و نيم بزرگتر بود باهم در مكتب دخترانه گذاشتند؛ يعنى مكتبى كه معلّمش زن بود و به جز چند نفر پسر، بقيه شاگردان، دختر بودند. البته من خيلى كوچك بودم.»
🌀طبعاً ما را به مكتب فرستاده بودند تا قرآن ياد بگيريم؛ چون در مكتبها معمولاً قرآن درس مىدادند. آن زمان در مدرسهها قرآن معمول نبود و درس نمىدادند... اين دورانى كه مىگويم، مربوط به سالهاى ١٣٢٣ و ١٣٢۴ است... پس از يكى دو ماه كه در آن مكتب بوديم، ما را از آن مكتب برداشتند و در مكتبى گذاشتند كه مردانه بود؛ يعنى معلمش مرد مسنّى بود. شايد شما در داستانهاى قديمى، «ملّا مكتبى» خوانده باشيد. درست همان ملّا مكتبىِ تصوير شده در داستانها و در قصّههاى قديمى به ما درس مىداد.»
🔰سال بعد و در پنج سالگی، سید علی آقا پا به دبستان گذاشت:
📖«روز اوّلى كه ما را به دبستان بردند، روز خوبى بود؛ روز شلوغى بود. بچهها بازى مىكردند، ما هم بازى مىكرديم. اتاق ما كلاس بسيار بزرگى بود باز به چشم آن وقتِ كودكى من و عدّه بچههاى كلاس اوّل، زياد بودند. حالا كه فكر مىكنم، شايد سى نفر، چهل نفر، بچههاى كلاس اوّل بوديم. به هر حال و روز پُرشور و پُرشوقى بود و خاطره بدى از آن روز ندارم.»
🎐«دبستان دارالتعلیم دیانتی» حدود یک سال قبل از ورود سید علی به آن، و در فضای آزادی نسبی فعالیتهای مذهبی که پس از برداشته شدن سدّ رضاشاه در ایران ایجاد شده بود، توسط جمعی از فعالان مذهبی تأسیس شد. در آن زمان دارالتعلیم دیانتی تنها مدرسه مذهبی مشهد به شمار میآمد. عوامل دستاندرکار دبستان، شیرازه مدرسه را بر اساس تعالیم اسلامی بستند. برای دانشآموزان نماز جماعت برپا میشد، سر صف آیاتی از قرآن و جملاتی از دعاهای وارده میخواندند. آموزشهای دینی، توأم با دیگر درسها به شاگردان آموزش داده میشد. بخش هایی از حلیه المتقین و حساب سیاق و نصاب الصبیان هم در میان دیگر دروس جایی برای خود داشتند.
🍃«مدرسه ما يك مدرسه به اصطلاح غيردولتى بود؛ بعلاوه مدرسه دينى بود كه معلّمين و مديرانش از افراد بسيار متديّن انتخاب شده بودند و با برنامههاى اندكى دينىتر از معمولِ مدارسِ آن روز، اداره مىشد؛ چون آن مدرسهها اصلاً برنامه دينى درستى نداشتند و كسى توجّهى و اعتنايى به آن نمىكرد.
🍀دبستانی که من در مشهد میرفتم، معلّم آن، مرحوم میرزا حسین تدیّن کرمانی بود. تنها مدرسهی دینی مشهد هم مدرسهی ایشان بود، به نام «دارالتّعلیم دیانتی». بنده شش سال در این مدرسه زیر دست آقای تدیّن درس خواندم. مرحوم تدیّن، واقعاً یک مرد حسابی بود. نه تنها آن زمان که من بچه بودم، این حس را داشتم، بلکه زمان ریاست جمهوری هم که ایشان در مشهد به دیدن من آمده بود، از نو نگاهی به ایشان کردم، دیدم مرد سنگین، جاافتاده، محترم و باشخصیتی است. ایشان، هم معلّم بود، هم ناظم. با آن وقار و هیمنهای که داشت، در حیاط مدرسه راه میافتاد و چوبی به دستش میگرفت و البته گاهی هم بچهها را فلک میکرد، بنده را هم یک بار فلک کرد! ایشان مرد محبوبی بود. در همان دورهی بچگی هم بنده و شاید همهی بچهها به ایشان علاقهمند بودیم. وقتی درسم در آن مدرسه تمام شد، یکی از برادرانم در آنجا مشغول تحصیل شد، ولی باز من با ایشان سلام و علیک داشتم. سر ماه وقتی میرفتم شهریهی برادرم را بدهم، ایشان را میدیدم، باز هم با همان منش و چهرهی محترم و آقاوار و واقعاً مدیریتی، آن هم نه مدیریت یک دبستان. ایشان در مدرسه، هیبت داشت.
📍مکان این مدرسه، حسینیة قائنیها بود. در شبستان اصلی آن میز و نیمکت چیده بودند و تبدیل به یک کلاس بزرگ شده بود. در آن زمان، اغلب علما و کسانی که مایل بودند فرزندانشان با آموزشهای مذهبی پرورش یابند، پسران شان را در این مدرسه نامنویسی کردند.
📝از کلاس چهارم بود که استعداد و توان درک مطلب در سید علی نمایان گردید و خیلی زود به عنوان شاگرد اول مدرسه شناخته شد. سه سال آخر دبستان، سالهای سیادت علمی سیدعلی بود. او مبصر مدرسه هم شده بود. در همین سالها بود که به ریاضی، جغرافی، هندسه و تاریخ علاقه بیشتری نشان داد، اما هندسه و تاریخ را با ذوق بیشتری فرا میگرفت.
⚜ گفتمان ولایت 🌱
نخستین تشکل مستقل ولایی طلاب خواهر ✌️
💠 نرمافزار بله:
https://ble.im/goftemanevelayat
💠 نرمافزار ایتا:
https://eitaa.com/goftemanevelayat