❤️|#حرفهای_ارباب_نوکری
حسین جان!
دو ماه تمام مهمان سفرهی غمِ تو بودیم. غمی که پایان ندارد و در اوج بزرگی، شادیآفرین است. از هر که بپرسی، میگوید: هیچگاه نمیتوانم طراوت و نشاطِ بعد از اشک برای حسین را جای دیگری پیدا و تجربه کنم. راست میگوید. چرا که در انتهای غمِ تو، شادی عجیبی نهفته است. علتش چیست، نمیدانم. اما گمان میکنم بعد از آن همه درد و رنجی که دیدید، دلتان نمیآید کسی را غمگین مصیبت خود ببینید. برای همین چاشنی نشاط میزنید به اشک و روضهها تا نوکر دق نکند و سال بعد هم در روضهها عشقبازی کند. چه ارباب مهربانی!
ارباب جانم؛
محرم و صفر هم تمام شد، بیآنکه من توانسته باشم خوب اشک بریزم و خوب نوکری کنم. کم گذاشتهام، میدانم. اما ممنون لطف شمایم که به کم و کاستیام نگاه نکردید و با فضل و بزرگی خودتان با منِ کوچک رفتار کردید و مثل همیشه با کشتی نجاتتان که آغوشش به روی تمامی آدمها باز است، ناجیمان شدید.
سخت است اما دیشب؛ آخرین شبی بود که پیراهن سیاهمان ما را در آغوش گرفت. با او در آخرین هیئتِ کوچک خیمهمان حضور پیدا کردیم، اشکها ریختیم و با تمام هر چه به این دو ماه عزیز مرتبط بود، وداع کردیم و با دلِ تنگ کنارش گذاشتیم و از همین حالا دست به دامن مادرتان میشویم که ما را به محرم سال بعد برسانند، انشاءالله.
ربیع، ماه شادی شما رسیده و ما هم طبق فرمایشات شما، شاد از شادی شماییم. با پیراهن مشکی وداع و رخت شادی شما را بر تن میکنیم. اما عزیزِ دل نوکرانت؛ محرم و ربیع ندارد. ما هر ماهِ سال محتاج غمِ شماییم.❤️
🥀🥀🥀🥀🥀
@golabbaton95
#وداع_با_محرم
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم