eitaa logo
گُلابَتون
3.1هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1هزار ویدیو
38 فایل
اینجا پاتوقِ مجازیِ ماست🏡📱 حسینیه انقلاب اسلامی دختران قم🇮🇷 اولین مجموعه‌ی فرهنگی_تربیتیِ مردمی و خودجوش و کاملا دخترانه در کل کشور...✌️🏻 ما عادت داریم اولین و جذاب‌ترین کارهای بزرگ و دخترونه رو تو کل شهر برپا کنیم😊 💌 ارتباط با ما: @hs_qom
مشاهده در ایتا
دانلود
گُلابَتون
ادامه... پَر مشکی به دستم و آن وسط‌ها گاهی پلاستیک هم از آن‌ها که می‌خواهند بروند و لابد تا شب قصد دارند کربلا باشند می‌گیرم و یک جا جمع میکنم. یک التماس دعای زیر لب و آرام هم می‌گویم و تکان دادن سری به تایید هم دلم را خوش می‌کند.🍃 آدم گاهی فکر می‌کند خوش به حالِ کسی که راهی کربلا شده... یعنی هیچ کس دیگری نبود که این پَر را بگیرد؟ پلاستیک‌ها را جمع کند؟ خب یک نفر دیگر... آدم در دل کار هم ممکن است دو دل شود. مخصوصا وقتی دلتنگ و خسته می‌گویم التماس دعا و می‌دانم در صدای مداحی گم می‌شود و به گوش زائر نمی‌رسد و آن هم فهمیده نفهمیده دستی تکان می‌دهد و لبخندی و راهی مشایه میشود...💔 ناگهان تنی به شانه‌هایم خورد. رو برگرداندم و خانم مسنی را دیدم که کیسه کفش‌هایش را بی آنکه خم شود خالی کرد. برای پوشیدن کفش‌ها در دل ازدحام و هول خوردن‌ها و کمری که کوله سنگین رویش بود، سن و سالش زیاد بود. نمی‌توانست با آن شرایط کمرش را خم کند و کفشش را بپوشد. خم شدم و کفش‌هایش را جفت کردم. دستش را گرفتم تا راحت‌تر کفش به پا کند. انگار همه صداهای اطراف به یکباره قطع شده باشد؛ وقتی که سرش را آورد کنار گوشم و گفت: زیر قُبه آقا برات دعا میکنم مادر.🥲💖 1️⃣/2️⃣ 🖤@golabbaton95
گُلابَتون
ادامه... پَر مشکی به دستم و آن وسط‌ها گاهی پلاستیک هم از آن‌ها که می‌خواهند بروند و لابد تا شب قصد
🔻شیفت دوم خادمی اربعین🔻 غرفه فلسطین!✨️ ➖️قسمت اول: + گوشواره‌ها مثل یک نرم‌افزار از پیش تعیین شده جملات را پی در پی می‌گفتم. از ۹ صبح شیفت روایت غرفه فلسطین بودم تا حالا که آفتاب داغ‌داغ می‌خوَرد بر زمین مشایه و برق‌ها یک ساعتی‌ می‌شود که رفته. برای خودم قصه فلسطین هزار بار تکرار شده بود و خودم پای حرف‌های خودم چند دَه باره نشسته بودم؛ اما بعضی گعده‌ها که تشکیل می‌شد جور دیگری می‌گرفت. این را خودم هم می‌فهمیدم. نه از تاثیر کلام خودم. از نگاه‌های بغض آلود و دل های باصفای جمع‌. اینجور وقت‌ها کلمات زیبا‌تر توی دهانم می‌چرخند. از حالت ضبط صوت خارج می‌شوم و قصه کفن‌های کودکان فلسطینی و دلِ قوی و پُر استقامت مادرانشان پیش چشم زائران اباعبدالله کربلای دیگری را زنده می‌کند.💔😭 به خودم آمدم. جعبه‌ای در دستم بود و صاحبش رو به رویم نبود. حضورش کوتاه بود به اندازه باز کردن انگشتان دستم و گذاشتن جعبه. همین. وقتی رو به رویم ایستاده بود، لبخند زده بودم و گفته بودم: خوش اومدید به روایت فلسطین.✨️ بشینید خستگی راه در بیاد و با هم... ادامه دارد... 2️⃣/1️⃣ 🖤@golabbaton95
گُلابَتون
ادامه... نگذاشته بود حرفم تمام شود و تندی گفته بود: ما داریم راه میوفتیم. اومدم فقط نذرم رو بدم و برم.💖 عجله داشت. توی صورتم نگاه نکرد. همه چیز در کمتر از دقیقه‌ای اتفاق افتاد و من متحیر مانده بودم... که بود؟ چرا انقدر عجله داشت؟ لحظه‌ای چشم در چشم من شد و رفت. جعبه را هول زده باز کردم. گوشواره‌های طلا را که دیدم جا خوردم. خانم جوان، فکرهایش را قبلا کرده بود. احتمالا صبح در جمع روایت فلسطین نشسته بوده. بعد تا عصر گوشه‌ای از موکب‌های اطراف در خلوتی با امامش عهد بسته و بی‌تاب آمده بود سراغ من. برای همین بی‌درنگ گوشواره‌ها را در دستم گذاشت و رفت. چشم از گوشواره‌ها برنداشتم. اشک هایم دانه دانه می‌چکید.💔 2️⃣/2️⃣ 🖤@golabbaton95
گُلابَتون
ادامه... نگذاشته بود حرفم تمام شود و تندی گفته بود: ما داریم راه میوفتیم. اومدم فقط نذرم رو بدم و ب
🔻شیفت دوم خادمی اربعین🔻 غرفه فلسطین!✨️ ➖️قسمت دوم: + سوغاتی‌های خانم بحرینی با کفش میتونم بیام داخل غرفه تون؟ مودب و با وقار گفتم: اگر لطف کنید کفش‌تون رو بیرون بزارید بهتره. جواب داد: آخه پام آسیب دیده و درد میکنه... دیگر کنکاش نکردم و گفتم:《بفرمایید. خسته راهید خداقوت.》 تازه فرصت کردم نگاهم را از کفش‌هایش بکنم و به صورتش بدوزم. مقنعه‌ای مشکی به سر داشت و چفیه‌ای ساده، سفید با خط‌های مشکی دور گردنش بود‌. میخورد ۴۵ ساله باشد. به دکور غرفه اشاره کرد و گفت: از این چفیه‌ها برای خرید هم دارید؟ گفتم نه متاسفانه. ولی اگر روایت فلسطین رو بشنوید براتون یه چند تا یادگاری معنوی داریم.✨️ لبخند زد و مهربان گفت: من همه عمرم قصه فلسطین رو زندگی کردم. من بحرینی‌ام و قصه فلسطین رو با چشم‌هام دیدم. از شوق دیدنش حرف در دهانم نمی‌چرخید. اینجایش را بلد نبودم. قرار بود او نداند و من حرف بزنم. حالا همه چیز بر عکس شده بود. از دیدن کسی که سال‌هاست درد فلسطین را می‌داند، یک هم صدایی، یک اشتراک مهم داریم. قلبم تند‌تر میزد.💖 ادامه دارد... 3️⃣/1️⃣ 🖤@golabbaton95