گُلابَتون
➖ حسینیه کودک: برای زائر کوچولو ها در حسینیه کودک انواع بازی های فکری، هیجانی، تحرکی و هنری تدارک دیدیم؛ که بچه ها در قالب بازی و سرگرمی مبارزه با ظالم های درجه یک دنیا یعنی آمریکا و اسرائیل آشنا میشن و بیزاری و مبارزه در برابر ظلم رو یاد میگیرن. از طرفی با درست کردن تسبیح به رنگ پرچم فلسطین برای دوست های فلسطینی شون دعا میکنن.
در حسینیه کودک با کاردستی، رنگ آمیزی های متری، کاربرگ با موضوع اربعین و فلسطین، نقاشی روی صورتو... کار ما تموم نمیشه و در آخر برای دخترها عهد با حضرت رقیه به زبان کودکانه توسط مربی ها اجرا میشه و هدیه ای با نماد فلسطین مثل انواع جاسوییچی ها، گیرههای خوشگل و دخترونه، توپ بازی پسرانه و .... تقدیم شون میشه.
ی بخش فوق العاده دیگه این هست که با هدیه روسری فلسطین به طرح پروانهها سراغ دختر کوچولوهای تو مسیر مشایه میریم و بعد از گفتن قصهی رقیه سادات و بابا حسین و جا انداختن مفهوم حجاب و حیا به زبان ساده و کودکانه تقدیمشون میکنیم.
➖ هیئت و محفل قرآنی: موکب عمود ۱۲۲۲ برای زائر خسته، تشنه و بی تاب، آرامش و حال خوب رو فراهم میکنه. گرد خستگیش رو میگیره و جمع خوانی آیه های قرآنی و جلسات قرآنی جمعی که روزانه برگزار میشه میتونه انرژی و توان ادامه راهش باشه.
هر زائری که به موکب مون سر میزنه و حتی برای چند دقیقه مهمان مون میشه یک یادگاری نفیس صلوات خاصه برای اتصال بیشتر با مادر دو عالم هدیه میکنیم... بیش از چند هزار صلوات خاصه حضرت زهرا (س) آرامش بخشِ دلِ همه خانم هایی هست که دوست دارن با بانوی دوعالم انس بیشتری داشته باشن...
هیئت های شبانه با حضور قاری، مداح و سخنرانان مطرح کشوری تو بخش حسینیه، حال و هوای دیگهای رو زیر این خیمه رقم زده... همچنین چندین مرتبه برنامه بچه مسلمان، محفل با مهمانان همیشگیش به صورت زنده پخش شده و حسااااابی تو بخش های مختلف رزق خدمت رو برای ما رقم زده.
برچسب آمریکا و انگلیس برای کف کفش های زائران خانم و زائر کوچولوها از جذابیت های کارمون هست. ای شکلی زائر اباعبدالله هر قدمی که بر میداره توی مسیر براش یادآوری میشه که اسرائیل و امریکا جاشون کجا هست و خواهد بود...
اینجوری تلاش کردیم تا تولی و تبری رو مجدد بهم پیوند بدیم،،،حب و بغض در کنار هم تو هیئت سیدالشهدا معنا پیدا میکنه...
و خدمت های دیگهای که انشاءالله به محض فراغت عکس و روایات متنیش رو براتون میزاریم...منتظر باشید✅
امشب شب آخره...
ما همه تلاش کم و ناچیزمون رو گذاشتیم برای اینکه حرف شما رو تو عالم تکرار کنیم اقا... کاش حالا که ما رو طلبیدید، نزارید شرمنده اتون باشیم و خدمت کوچیکمون رو به وسعت محبت بی نهایتتون قبول کنید...
از ته دلمون دعا میکنیم...
دعا میکنم که این ذره خدمت های ریز و جز ما رو فرمانده حسین، فرمانده مهدی، عمه زینب و مادرمون حضرت زهرا برکت ذرات خاک چارشون برکت داده باشن، پذیرفته باشن...
عمود قرآنی و قشنگ ۱۲۲۲، خیمهی سفید پر رزق چ برکت
ممنون که واسطه دعوت ما خادمای حسینیه انقلاب اسلامی پیش ارباب شدی....❤️😭
پینوشت: در آخرین لحظات خدمت به شرط لیاقت به نیابت تکتک تون خدمت میکنیم و در جادهی عشق قدم بر میداریم.
پیوی ادمین پیام بدید و اسم کوچیکتون رو بگید تا به اسم دعاتون کنیم و نائبتون باشیم دخترا❤️🥺
ادامه🔻🔻🔻
🌸🌸🌸🌸🌸
@golabbaton95
#خدمت #اربعین_۱۴۰۳ #فلسطین #غزه #سفیر_شو #دختران #کربلا #رزق_ویژه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
13.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شبهای محفلی در مشایه؛ جایی که زبانها یکی میشود...
📍عمود قرآنی ۱۲۲۲
🌸🌸🌸🌸🌸
@golabbaton95
#خدمت #اربعین_۱۴۰۳ #فلسطین #غزه #سفیر_شو #دختران #کربلا #رزق_ویژه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
#اربعین_نگار
🔻روایت اولین شب:
سینی خرما
اُم حیدر من را چون شِی مقدسی به دست پسرکش میدهد. طوری که شک میکنم من همان سینی قدیمی فلزی هستم که یک گوشهاش زنگ زده است یا نه؟
مردم سینی طلا دارند و انگار نه انگار. آخ امان از این کارهای اُم حیدر! امان!
آرام و با احتیاط در دلم خرما ریخته است و اَرده از لا به لای خرماها روی تنم چکه میکند. دیدم که چگونه بیحرف و با چشمانش به سلیم بازیگوش حرفهایش را زد. سلیم خوب میدانست من را باید خالی از خرما برگرداند.✨️
صبح زود بالای سر سلیم نشستهام و راهی جاده مشایه شدم. دستههایم را گرفته بود و فریاد میزد: تفضلی تفضلی! زائرها سرشان را خم میکردند و دانهای خرما را از رویم برمیداشتند. حتی لحظهای سلیم من را روی زمین نمیگذاشت و بیتاب به سمت زائرها حرکت میکرد. سلیم کوچکتر از آن است که بداند این عشق خانوادگی از کجاست.❤️ من اما خیلی قبلتر از تولد حیدر پسر ارشد خانواده در آشپزخانهشان بودهام. از همان شروع زندگیشان. نذر اُم حیدر را البته همه میدانند.
ادامه دارد...
1️⃣
🖤@golabbaton95
#روایت_اربعین_۱۴۴۶ #شب_اول
#کاروان_اربعین_حسینیه_انقلاب
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
#اربعین_نگار 🔻روایت اولین شب: سینی خرما اُم حیدر من را چون شِی مقدسی به دست پسرکش میدهد. طوری که
ادامه...
حیدر را خدا با نذر برای اباعبدالله بعد از ۵ سال به او داده است. حالا هر ۴ پسرش هر کدام در نذر اُم حیدر یک سهمی دارند. من همیشه با پسر کوچک خانواده همراهم. اُم حیدر را خوب میشناسم. نامش فاطمه است. در آشپزخانه زیادی با او عیاقم. میدانم وقتی مهمان ویژه دارد در دلم پلو میکشد و من را زیاد در سفره یومیه نمی آورد. خودتان فکر کنید من زنگ زده در آشپزخانه اُم حیدر ظروف مهمانی حساب میشوم. بیشتر ظرف ها کاسههای سفالیاند و آن وسطها یکی دوتا سینی و پیاله آهنی و مسی قدیمی چون من پادشاهی میکنند.🥰
با همه کَلکَلهایی که با اُم حیدر دارم و بعضی کارها و حرفهایش توی کَتِم نمیرود. میتوانم اعتراف کنم او یک جوری به آقا ارادت دارد که اگر هیچ وقت اُم حیدر نمیشد و همه عمر فاطمه همسر خالد میماند هم خودش صبح به صبح نان تنور خانهاش را در دل من، سینی جهیزیهاش میریخت و راهی مشایه میشد.💖
حالا هر دانه خرمایی که زائران برمیدارند فکر میکنم که چقدر خوب اُم حیدر همه ما را در محبت حسین سهیم کرده است.❤️ حتی من سینی قدیمی هم، به شیرینی دانهای خرما محبت حسین را به دیگران هدیه میکنم.
اُم حیدر برای سلیم این قصه را زیاد گفته است، وقتی در مطبخ پشتی زیر دست و پایش وُول میخورد. میگفت در مجلس یزید هم طَبَقها و سینیهایی از طلا آوردهاند و پُر از میوه و غذای تازه تا دل کاروان اسرا را داغ کنند. به حال آن سینیها غصه میخورم، ساکت یک گوشه نمایش یزید نشستهاند. من اگر بودم هزارهزار بار ذوب میشدم. چقدر خوشحالم هر روز صبح در آشپزخانه اُم حیدر چشم باز میکنم، گاهی از صبوریش حرص میخورم و گاهی زیر دست و پای پسرهای یک گوله آتشش له میشوم ولی در لشکر یزید نیستم...
2️⃣
🖤@golabbaton95
#روایت_اربعین_۱۴۴۶ #شب_اول
#کاروان_اربعین_حسینیه_انقلاب
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
ادامه... حیدر را خدا با نذر برای اباعبدالله بعد از ۵ سال به او داده است. حالا هر ۴ پسرش هر کدام در
17.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اربعین_نگار
🔻روایت دومین شب:
تابلوی مرقد امام حسین (ع) .... کیلومتر
میشد در هزاران جاده دیگر باشی. میشد هر
عبارت دیگری را روی خود حک کنی. ولی چیزی
در دلم میگوید که تو هم انتخاب کردهای که برای
چه کاری باشی و حامل چه خبری.✨️
یک چیز را بپرسم؟ چه حالی داری وقتی زائرهای
آقا، خسته راه چشمشان میافتد به تو. پاهای تاول
زدهشان لحظهای می ایستد و مکث میکنند تا
مطمئن شوند روی تن سبز رنگ و مستطیلیات
[روی تن چوبیات] نوشته: مرقد امام حسین (ع) ... کیلومتر.❤️
تابلو جان، تو در مسیر مشایه برای زائرهای
اباعبدالله خبر میآوری. خبر خوش! خبر رسیدن
به حسین (ع)... زائرها هزاران کیلومتر را طی
کرده اند و تو را که میبینند دلشان آرام میگیرد.
خستگی تن را از یاد میبرند. پاهای خشک شده
شان قوت میگیرد. چشمهای خواب آلودهشان
برق میزند. خیلی ها هم در این مسیر آمدهاند
که راهشان را پیدا کنند. تو برای هر راه گم کردهای
قوت قلبی.💖
تابلو جان، تو بهترین مقصد دنیا را به آدمها
یادآوری میکنی! هزار و چندی پیش در کربلا
خیلیها راه را گم کرده بودند. کاش بودی آن
موقع هم... به خواب زدگان لشکر یزید...راهِ
الی الله، خیمه حسین بن علی (ع) را نشان
میدادی...❤️
🖤@golabbaton95
#روایت_اربعین_۱۴۴۶ #شب_دوم
#کاروان_اربعین_حسینیه_انقلاب
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم