⭕️✔️تقدم خداشناسی بر خود شناسی
💠قال النبی (ص) : من عرف نفسه فقد عرف ربه
💠طبق بیان علامه طباطبایی حدیث مزبور معنای لطیفی دارد و آن اینکه اگر کسی خود را شناخت، معلوم میشود که او خدای خود را قبلا شناخته است. ازین رو در روایت فعل ماضی آمده است نه مضارع.
💠توضیح سخن استاد اینکه اگر کسی به فکر هدف باشد، به فکر راه هم حتما هست. گرچه وقت رفتن ، راه مقدم است، اما هنگام عزم و تصمیم، هدف[مقدم است]. از این رو هیچ انسان عاقلی بدون تعیین هدف راه نمی افتد.
💠در سیر و سلوک، چون لقای خداوند هدف است، اگر کسی لقای خداوند را بپذیرد، فکر میکند از چه راه صحیحی به آن هدف برسد.
💠طریق اصلی برای رسیدن به هدف همان راه نفس است، بدین جهت اگر کسی به فکر خویشتن خویش باشد، معلوم میشود که او پیشتر به فکر هدف یعنی لقاء الله بوده و آن را شناخته است.
موید این سخن آیه " نسوا الله فانسهم انفسهم" است، یعنی کسی که هدف را فراموش کند راه هم از یادش می رود.
#سبک_زندگی_اسلامی
#تعامل_انسان_با_خود
#خداشناسی
#خودشناسی
انتشار محتوای سالم در فضای مجازی، صدقه ی جاریه ی انسان
🕋 @sebghatallaah
⭕️ سوال
⁉️ آیا میتوان برای خدا فرزندی تصور کرد یا خیر؟
🔰 در اینجا به بررسی آیه سوم سوره توحید یعنی «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» میپردازیم؛ در این آیه خداوند متعال به رد عقاید یهود، نصاری و برخی از مشرکین میپردازد و میفرماید: خداوند حکیم نه خود، از موجود دیگری زاییده شده و نه کسی از او زاییده میشود.
🔶 اما دلیل اینکه چرا خدا زاد و ولد ندارد این است که ولادت، نوعى تجزى و قسمتپذيرى است، و به هر معنايى كه تفسير شود، بدون تركيب و جسم داشتن امکان ندارد؛ كسى كه میزايد و چيزى از او جدا میشود، بايد خودش داراى اجزا باشد، و چيزى كه جزء دارد محتاج به جزء خويش است. چون بديهى است موجود مركب از چند جزء، وقتى کامل است كه آن چند جزء را داشته باشد، و او بینیاز مطلق است، و این ترکیب و نیاز با خدایی او سازگاری ندارد.
🔺 و اما اينكه چرا زاييده نشده: چون تولد چيزى از چيز ديگر، امکان ندارد مگر با احتياج متولد به موجودى كه از او متولد شود، و خداى تعالى «صمد» است، و كسى كه صمد باشد احتياج در او تصور ندارد.
💠 امام حسين(علیه السلام) در تفسیر «لَمْ يَلِدْ» فرمودند: «چيزى از او خارج نشد، نه اشيای مادى مانند فرزند، و نه ساير اشيايى كه از مخلوقين خارج میشود (مانند شير از پستان مادر) و نه چيز لطيف، مانند نفس، و نه عوارض گوناگون، مانند خواب و خيال و اندوه و حزن و خوشحالى و خنده و گريه و خوف و رجا و شوق و ملالت و گرسنگى و سيرى، خداوند برتر از اين است كه چيزى از او خارج شود».
❇️ همچنین حضرت در تفسیر « لَمْ يُولَدْ» فرمودند: «برتر از آن است كه او متولد از شى مادى و لطيف گردد ... مانند خارج شدن موجوده زندهاى از موجود ديگر، و گياه از زمين، و آب از چشمه و ميوه از درختان، و خارج شدن اشيای لطيف از منابعش، مانند ديدن از چشم، و شنيدن از گوش، و استشمام از بينى، و چشيدن از دهان، و سخن از زبان، و معرفت و تشخيص از دل، و جرقه آتش از سنگ».
👈 مطابق اين حديث تولد معنى گستردهاى دارد كه هر گونه خروج و نتيجهگيرى چيزى از چيزى را شامل مىشود.
_________________
📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/15051
📎 #اعتقادات
📎 #خداشناسی
⭕️ سوال
⁉️ عدالت و حکمت الهی در رابطه با انسانهای ناقص الخلقه چگونه توجیه میشود؟
🔰با توجه به اينکه خداوند كمال مطلق و غنی مطلق است و هيچ نقصی ندارد، میفهميم كه خداوند عادل بوده ، چرا كه سرچشمه ظلم، جهل يا نياز است كه اين دو نقص می باشد كه در خدا تصوّر ندارد. وقتی يقين داريم خدا عادل و مهربان است، در میيابيم که آنچه از تفاوتها در خلقت مشاهده میشود، از ناحيه خدا نيست، يعنی اينگونه نيست كه خدا آدم فلج را در حالیكه امكان و قابليت صحيح بودن را داشته، از روی ظلم و بیمهری فلج آفريده باشد.
✅ بدون شک فلج بودن او عامل ديگری دارد، و آن خصوصيت مربوط به جهان ماده و عالم طبيعت است. جهانی كه در آن زندگی میكنيم، جهان ماده است، يعنی هر چيزی در شرايط خاص و با علل و اسباب خاص خود به وجود میآيد و تدريجاً كامل میگردد. اگر شرايط و حدود آن مراعات نشود، موجودی ناقص و بیفايده و زيانبار به دست میآيد.
🔶 ميوه درخت زمانی به صورت كامل به دست میآيد كه باغبان آن را به موقع آب و كود دهد و به كليه اصول رشد آن توجه داشته باشد. زيرا در جهان مادی اين طور نيست كه در هر شرايطی موجودات سالم و كامل به وجود بیاید. پس برای به دست آوردن ميوه سالم و كامل، باغبان بايد آن چه را در پرورش و تكامل آن لازم است، مراعات كند.
✳️ همین مطلب در مورد نوزاد انسان نیز صادق است. پدر و مادر، آن چه را در پرورش و تكامل یک جنین لازم و مفيد است، باید بدانند و آنها را مراعات كنند. ما هستيم كه در بسياری از موارد، در اثر مراعات نكردن شرايط مختلف از جمله زناشويی و بهداشت، كودكان ناسالم به وجود میآوريم.
👈 پس در اين گونه موارد نبايد دستگاه آفرينش را مقصر بدانيم، زيرا خداوند برای تكامل هر موجودی شرايط خاصی قرار داده است كه اگر مراعات شوند، چيزی ناقص به وجود نخواهد آمد. به عبارت ديگر: سالم و ناقص به دنيا آمدن، علل و اسباب مادی خاص خود را دارد.
✳️ بنابراين هر نوع نقصی كه در موجودات جهان وجود دارد، از ناحيه موجودات است، نه خداوند. فيض از طرف خداوند تمام می باشد، اگر نقصی است، از طرف دريافت كننده فيض می باشد. هنگامیكه علت و اسباب و شرايط به وجود آمدن نوزاد ناقص باشد، يا از نظر ژنتيكی خون زن و مرد به هم نخورد، نوزاد ناقص به دنيا میآيد.
💠 حال درست است که نوزاد ناقص الخلقه به خاطر شرايط پدر و مادر يا محيط و... به دنيا آمده، اما از طرفی خداوند نسبت به معلولان ملاحظاتی نموده كه لطف بزرگی است، از جمله اين كه تكاليف شرعی آنان را آسان گرفته، پاداش عبادت آنان را بزرگتر قرار داده، اداره زندگی آنان را بر عهده حكومت اسلامی گذاشته است.
___________________
📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/122561
📎 #اعتقادات
📎 #خداشناسی
❌ #شبهه
⁉️ خداپرستان میگویند هر چیزی علتی دارد، پس جهان باید علت داشته باشد و این علت خداست. وقتی از ایشان سوال میکنید که علت خدا چیست!؟ میگویند خدا علت ندارد، این مطلب با ادعا خودشان که همه چیز باید علت داشته باشد در تعارض است.
🔰 پاسخ:
درست هست که هرچیزی علتی دارد اما اگر این علت ها در جایی تمام نشود موجب تسلسل می شود و تسلسل محال و باطل است، پس باید موجودی که علت العلل است وجود داشته باشد که همان خداست.
🔷 توضیح مطلب👇👇
👈 تسلسل در لغت از ريشه سلسله به معناى زنجيره است و در اصطلاح عبارتست از پى در پى بودن يك سلسله علل كه به جائى هم منتهى نشوند و تا بىنهايت امتداد داشته باشد؛ به طور مثال، الف علت ب و ب علت ج و ج علت دال و ... تا بىنهايت که این عقلا محال است. چرا که وجود میبایست به یکجا ختم شود که وجودش از خودش باشد و بینیاز از غیر؛ مثلا اگر چراغهاى بسياری داشته باشيم و همه خاموش باشند و بخواهيم هر يك را از ديگرى روشن كنيم ممكن نيست، مگر كبريت يا چيزى مانند آن - كه از خود او روشنى بیرون بیاید و يك چراغ را روشن كند- را داشته باشیم.
✅ تشریح برهان
👈 اگر خدا خالقى داشته باشد، همين سخن درباره خالق فرضى او نيز تكرار مىشود كه آفريدگار آن خالق كيست؟ اگر مطلب زنجيروار ادامه يابد و براى هر خالقى خالق ديگر تا بىنهايت فرض كنيم، سر از «تسلسل» در مىآورد كه باطل بودنش از واضحات است، و اگر به وجودى برسيم كه هستيش از خود اوست و نياز به آفريدگارى ندارد، او واجب الوجود و خداوند عالم است.
✳️ حال ما از مادیگراها میپرسیم اگر همه چيز معلول «ماده» است، پس علت وجود ماده چيست؟ روى اين حساب مى بينيم همه فلاسفه جهان اعم از الهى و مادى به يك وجود ازلى ايمان دارند، وجودى كه نياز به خالق ندارد و هميشه بوده است، تفاوت در اين است كه ماديين علت نخستين را فاقد علم و دانش و عقل و شعور مىدانند، و براى آن جسميت، زمان و مكان قائلند، اما خداپرستان او را داراى علم و اراده و هدف مى دانند و او را فوق مكان و زمان مىدانند.
💠 بنابراين آن چیزی که نیاز به خالق و آفریدگار دارد، موجود ممکن و حادث است نه هر موجودی، یعنی هر ممکن الوجودی نیازمند به علت است و علت آن نیز هرگز نمیتواند ممکن باشد، و به حکم تسلسل تنها واجب الوجود است که علت همه چیز و علتالعلل است و نیاز به علتی دیگر ندارد.
____________________
📎 #اعتقادات
📎 #خداشناسی
📎 #شبهات
پرسمان اعتقادی