@ostadmohamadiششم محرم ۹۹_01.mp3
زمان:
حجم:
10.49M
#ششم_محرم
🎙 سخنرانی
💢 موضوع: پاسخ به برخی از شبهات محرم
☑️ سخنران: استاد محمدی شاهرودی
📎 #محرم
📎 #امام_حسین
📎 #ملت_حسین_به_رهبری_حسین
💔 مقتل حضرت قاسم
🔻 راوی میگوید: یاد دارم زمانی را که قاسمبن حسن برای مبارزه به سوی ما آمد. او نوجوانی کوچک بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود؛ صورتش مثل قرص ماه میدرخشید. وقتی نگاه امام حسین به ایشان افتاد که عزم میدان کرده بود، او را در آغوش کشید و هردو، تا توان داشتند اشک ریختند. از امام حسین اذن میدان خواست، ولی امام از اجازهدادن خودداری فرمود. قاسم مدام دستها و قدمهای عمویش را میبوسید تا اینکه امام حسین اجازهی پیکار فرمود. آن نوجوان از لشکر بیرون آمد، در حالی که اشک بر گونههایش جاری بود. شمشیری بهدست افراشته و رزمجامه و عبا پوشیده بود.
🔻 رجز میخواند و میگفت: اگر مرا نمیشناسید، من فرزند حسن هستم که او نوهی پیامبر برگزیده و امین است. این حسین است که مانند اسیری میان مردم گرفتار آمده است که هیچگاه این مردم از باران ابرهای آسمان سیراب نشوند.
🔻 او مشغول جنگ شد که «ابن فضیل ازدی» چنان با شمشیر بر سر مبارک او زد که سرش شکافته شد. او به صورت بر روی زمین افتاد و فریاد برآورد که عمو جان به فریادم برس! امام حسین با شنیدن ناله فرزند برادر، مانند باز شکاری خود را به میدان رسانید و چونان شیری خشمگین به لشکر ابن سعد حمله کرد و شمشیری را حواله ابن فضیل نمود. او دست خود را سپر قرار داد، دستش از آرنج جدا شد، فریاد بلندی کشید که تمامی لشکر صدای او را شنیدند و کوفیان برای نجات جانش هجوم آوردند. در نتیجهی این هجوم، بدن او زیر سم اسبان پامال شد و به هلاکت رسید.
🔻 راوی گفت: هنگامی که گرد و خاک میدان جنگ فرونشست و خوابید، حسین علیهالسلام را دیدم که بالای سر آن جوان ایستاده بود و او از شدت درد، پای خود را بر زمین میسایید. امام (با دیدن این منظره) فرمود: از رحمت الهی دور شوند مردمی که تو را کشتند، روز قیامت جد و پدر تو از آنان بازخواست خواهند نمود. سپس فرمودند: به خدا سوگند! چه اندازه دشوار است بر عمویت اینکه تو او را بخوانی و او تو را اجابت نکند، یا این که اجابتت کند، اما دیگر فایدهای نداشته باشد. به خدا سوگند! امروز روزی است که دشمنان عمویت بسیار و یاورانش اندکاند.
🔻سپس قاسم را به سینه چسباند و بلند کرد. گویا میدیدم که قدمهای آن نوجوان بر روی زمین کشیده میشود. در حالی که سینهی قاسم به روی سینهی حسین قرار گرفته بود، با خود گفتم که حسین چه خواهد کرد؟ دیدم قاسم را آورد و در کنار بدن فرزندش علی اکبر و در میان شهدای اهل بیت خود قرار داد و در آنگاه لشکر کوفیان را نفرین کرد: خدایا تکتک آنان را شماره نما و همه را یکی پس از دیگری نابود کن و احدی از ایشان را باقی نگذار و هرگز ایشان را نیامرز.
📌 #مقتل ؛ #ششم_محرم
* (منابع: ابن اعثم، الفتوح ج ۵ ص ۱۱۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب ج ۴ ص ۱۰۷؛ ابن نما حلی، مثير الأحزان ص ۶۹؛ سید بن طاووس،اللهوف ص۱۱۵؛ شیخ مفید، الارشاد ج ۲ ص ۱۰۸؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار ج ۴۵ ص ۳۵ وج ۹۸ ص ۲۶۹؛ فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری ص ۲۴۶؛ محمد بن ابی طالب، تسلیه المجالس و زينه المجالس ج ۲ ص ۳۰۵.)