eitaa logo
گلبرگ ازدواج
7.5هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
723 ویدیو
16 فایل
🌸همراهان گرامی این کانال صرفاًجنبه آموزشی درزمینه ازدواج مراحل قبل وبعدش رادارد لطفادرخواست هایی مبنی معرفی مورد برای ازدواج و نظایر آن را نفرمایید ارتباط با مدیریت: @basirat71 جهت مشاوره و راهنمایی: @z_s_zahedi تعرفه و رزرو تبلیغات: @Tabligh_monaseb
مشاهده در ایتا
دانلود
ازدواج يکی از مهمترين حوادث و رويدادهای زندگی است و نقش مهمی در سرنوشت و سعادت و خوشبختی انسان دارد ، مضافاً بر اينکه اگر به نحو صحيح انجام پذيرد بسياری از نيازهای انسان را اعم از نيازهای عاطفی و جنسی را تامين و باعث آرامش روحی انسان می شود. ✅یکی از مهمترین معیارها در انتخاب همسر، کفویت و همتایی است که مورد سفارش اسلام نیز میباشد. لذا در این پست، مطالبی در این خصوص ارائه میگردد. 👈در رابطه به تناسب و كفويت با همسر گفتني است كه 👈يعني تناسب، همتايي، هماهنگي، هم شأني، سنخيت و همطرازي دختر و پسر و از آنجا که ازدواج، نوعي ترکيب بين دو انسان و دو خانواده است 👈 هر قدر بين اين دو عنصر هماهنگي، همفکري، تناسب و سنخيت روحي و اخلاقي جسمي بيشتر باشد 👈 اين ترکيب استوارتر، مستحکمتر، شيرين تر و جاودانه تر خواهد بود ⭕️و هر چه هماهنگي و تناسب کمتر باشد زندگي سست تر، کم ثمرتر، و ناپايدارتر خواهد بود. ادامه دارد.... ❤️🍃❤️❤️🍃❤️ @golbarg_ezdevaj
⭕️ ✅ بیایید هر دو طبق طبیعت‌مان عمل کنیم.... 🔻طرح موضوع: مسعود و غزل هر شاغلند. مسعود دبیر شیمی است، اما به عنوان شغل دوم در یک واردات تجهیزات کارشناسی هم کار می کند. غزل هم مدیر یک شرکت ساختمانی است. غزل معمولاً زودتر به خانه بر می گردد و تا مسعود بیاید ساعتی تنهاست. آن ها معمولاً از روز هم، خبر می‌گیرند و معتقدند باید در جریان امور کاری هم قرارکیرند.. 🔻به این ترتیب... تا مسعود می گوید خبر، غزل از سیر تا اتفاقات بین راه و شرکت را برای مسعود تعریف می کند. از لباس جدید همکارش گرفته تا هایی که در تاکسی افتاده و ماجراهایی که برای رسیدن به خانه داشته است. اما وقتی از مسعود می پرسد که چه خبر. معمولاً با یک «، سلامتی» ناقابل مواجه می شود یا فوقش چند تا درباره تمدید بیمه و پرداخت قبض برق و راست و ریست کردن کارهای وام می گوید. حس می کند غزل دیگر بیش از حد درباره جزییات حرف می زند ...و غزل هم فکر می کند مسعود حرف زدن با او را ندارد. ادامه دارد... *گلبرگ ازدواج* @golbarg_ezdevaj
❤️ بسم رب الشهدا ❤️ 🌷 وقتی رسیدیم ایوب هم رسیده بود. مادر صفورا دستش را گذاشت روی شانه م و گفت :خوش امدی برو بالا،الان حاجی را هم میفرستم.. بنشینید سنگ هایتان را از هم وا کنید.. ⭕️ دلم شور میزد... نگرانی ک توی چشم های "شهیده" و "زهرا" می دیدم  دلشوره ام را بیشتر میکرد.. ❗️به مادر گفته بودم با خواهرهایم میرویم دعای کمیل!! و حالا امده بودیم خانه دوستم صفورا !!!! تقصیر خود مامان بود وقتی گفتم دوست دارم با جانباز ازدواج کنم یک هفته مریض شد! کلی آه و ناله راه انداخت که تو میخواهی خودت را بدبخت کنی... ✔️ دختر اول بودم و اولین نوه ی هر دو خانواده... همه بزرگتر های فامیل روم تعصب داشتند عمه زینب م از تصمیمم باخبر شد،کارش به قرص و دوا و دکتر اعصاب کشید!! 💢 وقتی برای دیدنش رفتم با یک ترکه مرا زد و گفت : اگر خیلی دلت میخواهد کمک کنی ،برو درس بخوان و دکتر بشو به ده بیست نفر از اینها خدمت کن.. اما خودت را اسیر یکیشان نکن که معلوم نیست چقدر زنده است! چطوری زنده است! فردا با چهار تا بچه نگذاردت! 💠 صفورا در بیمارستان مدرس کمک پرستار شده بود همانجا ایوب را دیده بود اورا از جبهه برای برای مداوا به آن بیمارستان منتقل کرده بودند... صفورا انقدر از خلق و خوی ایوب برای وپدر و مادرش تعریف کرده بود ک آنها هم برای ملاقاتش رفتند بیمارستان... ارتباط ایوب با خانواده صفورا حتی بعد از مرگ پدر صفورا هم ادامه داشت... این رفت و امد ها باعث شده بود صفورا ایوب را بشناسد و ما را به هم معرفی کند.. . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈با ما همراه باشید.... هر روز ، ساعت 15 🌷 @golbarg_ezdevaj
⭕️ ✅ بیایید هر دو طبق طبیعت‌مان عمل کنیم.... 🔻طرح موضوع: مسعود و غزل هر شاغلند. مسعود دبیر شیمی است، اما به عنوان شغل دوم در یک واردات تجهیزات کارشناسی هم کار می کند. غزل هم مدیر یک شرکت ساختمانی است. غزل معمولاً زودتر به خانه بر می گردد و تا مسعود بیاید ساعتی تنهاست. آن ها معمولاً از روز هم، خبر می‌گیرند و معتقدند باید در جریان امور کاری هم قرارکیرند.. 🔻به این ترتیب... تا مسعود می گوید خبر، غزل از سیر تا اتفاقات بین راه و شرکت را برای مسعود تعریف می کند. از لباس جدید همکارش گرفته تا هایی که در تاکسی افتاده و ماجراهایی که برای رسیدن به خانه داشته است. اما وقتی از مسعود می پرسد که چه خبر. معمولاً با یک «، سلامتی» ناقابل مواجه می شود یا فوقش چند تا درباره تمدید بیمه و پرداخت قبض برق و راست و ریست کردن کارهای وام می گوید. حس می کند غزل دیگر بیش از حد درباره جزییات حرف می زند ...و غزل هم فکر می کند مسعود حرف زدن با او را ندارد. ادامه دارد... *گلبرگ ازدواج* @golbarg_ezdevaj
💠معیار اصلی انتخاب همسر💠 ☘تنها معیار ازدواج کفویت و همتایی است. برای اینکه انسان همتای خود را انتخاب کند، باید اهلیت ها را در نظر بگیرد. مهمترین اهلیت، اهلیت ایمانی است. یعنی ببیند اگر خودش اهل ایمان و انس با خدا است و هدف اش این است که به رنگ خدا زندگی کند، همسری انتخاب کند که او هم در همین مسیر باشد. 👌همتایی و اهلیت ها عبارتند از: 1- اهلیت در دین. 2- اهلیت در مذهب. 3- همتایی در فرهنگ و زبان و سواد. 4- اهلیت در کشور و شهر. 5- همتایی در دیدگاه سیاسی. 6- همتایی خانوادگی در طبقه اقتصادی و اجتماعی. 7- همتایی در مقدار سن و سال. 8- همتایی در زیبایی ظاهری. 🤔 🌷🌸🍃🌺🍃🌸🌷 🍃گلبرگ❤️ازدواج🍃 💞 @golbarg_ezdevaj