📍هر هفته سه شنبه با یک پست از رشادت بانوان
🔰بازدید از مناطق محروم و ورود به کپرهای دانش آموزان و رسیدگی به وضعیت تحصیلی آنها توسط معلم های داوطلب اعزامی از استان مرکزی - سیستان و بلوچستان (ایرانشهر)
سال۱۳۶۱
#بانوان_سرزمین_آفتاب🧕
#شهدایشهراراک
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
📍هر هفته سه شنبه با یک پست از رشادت بانوان
با هم می جنگیم
🔰یک سال از شروع جنگ گذشته بود. مدیر مدرسه روستای چغاسیا از توابع شازند بودم و تنها راه ارتباطی ما با اداره، آقای جعفری بود که هر هفته به چندین مدرسه سر می زد و بخشنامه ها، امکانات و وسایل مورد نیاز مدرسه را می آورد. با بالا گرفتن جنگ آقای جعفری به جبهه رفت و انگار ارتباط ما با اداره قطع شد. خودم دست به کار شدم، با موافقت اداره مسئولیت ایشان را به عهده گرفتم و شدم راهنمای مدارس. کار خیلی سختی بود. گاهی مجبور می شدم با تراکتور خودم را به مدرسه ها برسانم. در کنارش مدیریت مدرسه را هم داشتم اما انگار احساس وظیفه توان دیگری به من می داد می گفتم آنها می رفتند جبهه بخاطر ما پس ما هم باید جای خالی شان را پر کنیم.
🔖 براساس خاطرات خانم کبری مرزبان
#بانوان_سرزمین_آفتاب🧕
#شهدایشهراراک
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
📍هر هفته سه شنبه با یک پست از رشادت بانوان
🔰اعزام خانم های امدادگرِ داوطلب استان مرکزی به مناطق جنگی غرب کشور - اسلام آباد (سرپل ذهاب)۱۳۶۱
#بانوان_سرزمین_آفتاب🧕
#شهدایشهراراک
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
📍هر هفته سه شنبه با یک پست از رشادت بانوان
دلبر من
🔰 از اراک با هزار زحمت خودم را به بیمارستان صحرایی سرپل ذهاب رساندم. دوره بهیاری شش ماههای دیده بودم و همان دوره خیلی به کارم آمد و در آن بیمارستان مشغول به کار شدم. کمک دستمان خانمی بود که به قول خودش هشت ماه آواره شده بود برای پیدا کردن تک پسرش که در جبهه بود. کارهای دم دستی را انجام میداد از تمیز کردن بخش تا جابجایی ملحفهها، یک روز همینطور ملحفه به دست کنار دیوار ورودی بخش خشکش زده بود. گفتم: چرا کار نمیکنی؟ گفت: اون مجروحه که روی تخت خوابیده، پسرمه... خیلی تعجب کردم، چون سرتا پای آن مجروح باندپیچی شده بود.
گفت: از خال پایش فهمیدم پسر من است. من بعد برای این که مطمئن شود رفت بالای سر پسرش و گفت: دلبر من کیه؟ پسر تا صدای مادرش را شنید چشمایش را باز کرد. آن خاطره هنوز هم در ذهنم روشن است مادر و پسر هر دو گریه می کردند...
🔖 براساس خاطرات زهرا خانم زهرا خوشبین
#بانوان_سرزمین_آفتاب🧕
#شهدایشهراراک
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
📍هر هفته سه شنبه با یک پست از رشادت بانوان
🔰فتیر پزی خانم ها برای ارسال به مناطق جنگی - نانوایی خیابان ملک(خیابان شهید رجایی کنونی) اراک
#بانوان_سرزمین_آفتاب🧕
#شهدایشهراراک
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
📍هر هفته سه شنبه با یک پست از رشادت بانوان
🔰از طلوع تا مغرب
از وقتی پاسدارها آمدند توی مسجد و برای پشتیبانی جبهه ها از مردم کمک خواستند دیگر مادرم یک جا ننشست و هر روز تنور خانه مان روشن بود خانمهای محل هم برای کمک می آمدند. از طلوع آفتاب جلوی تنور بودند تا اذان مغرب کیسه های آردی که از سپاه محلات میآمد گاهی روزانه تا ۱۵۰ کیلو هم میرسید. بسته بندی نانها با من بود گاهی قد بسته نانها از قد من هم بلندتر میشد علاوه بر این مادرم حساس بود که نانها سالم بمانند. این کار هر روزمان شده بود. هشت سال ادامه داشت و تمام این مدت همه به عشق اسلام و انقلاب مشغول انجام این کارها بودند.
🔖بر اساس خاطرات خانم رقیه ابراهیمی
#بانوان_سرزمین_آفتاب🧕
#شهدایشهراراک
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
📍هر هفته سه شنبه با یک پست از رشادت بانوان
🔰عیادت از مجروحین جنگی در بیمارستان سال ۱۳۶۱
#بانوان_سرزمین_آفتاب🧕
#شهدایشهراراک
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
📍هر هفته سه شنبه با یک پست از رشادت بانوان
قهرمان
🔰یکی از کارهایی که میکردیم بردن اعضا و خانواده های شهدا برای دیدار با مجروحان بود بیشتر دیدارها مربوط به جانبازان قطع نخاعی بود که در بیمارستان ها یا آسایشگاه ها بستری بودند. مادر و خواهرهای شهدا وقتی وضعیت جانبازان را میدیدند ناراحتی و غم خودشان را فراموش میکردند برای جانبازان دعا میکردند و اجر آنها را بیشتر از خودشان می.دیدند. بعضی از مواقع هم که اعضای بسیج را می بردیم دیدن خانوادههای شهدا با دیدن مقاومت و ایمان این خانواده ها نظرشان درباره شهادت عوض میشد و دیگر به چشم دلسوزی به آنها نگاه نمی کردند و برایشان احترام خاصی قائل بودند؛ مانند قهرمان.....
🔖بر اساس خاطرات خانم فاطمه بیکی
#بانوان_سرزمین_آفتاب🧕
#شهدایشهراراک
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
📍هر هفته سه شنبه با یک پست از رشادت بانوان
🔰معلم های مشغول به خدمت در روستاهای محروم استان مرکزی سال ۱۳۶۲
#بانوان_سرزمین_آفتاب🧕
#شهدایشهراراک
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
📍هر هفته سه شنبه با یک پست از رشادت بانوان
معجزه انقلاب
🔰انقلاب که به ثمر رسید مدارس هم کار خودشان را از فروردین سال ۱۳۵۸ شروع کردند چند ماه بود که بچه ها را ندیده بودم؛ اما انگار در این مدت بعضیها با انقلاب بزرگتر شده بودند و رفتار و عقایدشان تغییر کرده بود تلاشهای زیادی برای آگاهیشان کرده بودم و حالا ثمراتش را می.دیدم شاگردی داشتم به اسم غلامرضا ناطقی زنگ انشاء که میشد همیشه درباره انقلاب و تظاهرات می نوشت و زیر آنهم به تقلید از امام مینوشت غلامرضا الناطقى الخميني، انگار درس ولایت پذیری را تمرین می کرد. بعدها که خبر شهادتش را دادند به این موضوع رسیدم که معجزه انقلاب بود که بچه ها را برای جنگ این چنین بزرگ منش کرد.
🔖بر اساس خاطرات خانم نیره رضایی
#بانوان_سرزمین_آفتاب🧕
#شهدایشهراراک
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
📍هر هفته سه شنبه با یک پست از رشادت بانوان
🔰رسیدگی به امور مجروحین جنگی توسط خانم ها ـ بهداری اراک سال ۱۳۶۲
#بانوان_سرزمین_آفتاب🧕
#شهدایشهراراک
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
📍هر هفته سه شنبه با یک پست از رشادت بانوان
قیمت خون
🔰یک سالی از انقلاب میگذشت اما وضع پوشش پرستارها مناسب نبود جنگ که شروع شد باز هم وضع پوشش هنوز هم به همان منوال بود. بعضیها به لباس فرم جدید که از نظر حجاب کاملتر بود معترض بودند و با همان فرم قبلی سرکار می آمدند. اولین گروه از مجروحان که از جبهه ها آمدند در اتاقشان نوشته ای زدند به این مضمون از ورود بدحجاب به داخل اتاق معذوریم! به همین خاطر مرا که حجابم کامل بود فرستادند بخش مجروحهای جنگی بچه های این بخش آن قدر به این موضوع پای بند بودند که وقتی شیفت نبودم از دست پرستاری که بدحجاب بود دارو هم نمیگرفتند. انگار خونهایی که پای اسلام ریخته شده بود همیشه جلوی چشمانشان بود.
🔖بر اساس خاطرات خانم معصومه مؤمن نژاد
#بانوان_سرزمین_آفتاب🧕
#شهدایشهراراک
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh