#مدح_میلاد_حضرت_زینب_س
🌹💐🌹
آسمان دیدیم و بارانی شدیم
آستان دیدیم و پیشانی شدیم
.
عشق آمد باز طوفانی شدیم
بعد از این عُمّانِ سامانی شدیم
.
نوبت گنجینه الاسرار شد
حرف زینب شد علی تکرار شد
.
باز شور موج این دریا علی ست
باز جان این مسمّط ها علی ست
.
تا تپیدن های دل ها یا علی ست
حرف اول حرف آخر با علی ست
.
مرتضی امشب سلامش زینب است
فاطمه این بار نامش زینب است
.
ناگهان جان جهان را دیده ای
روی دستی آسمان را دیده ای
.
بیکران در بیکران را دیده ای
چار دریا توأمان را دیده ای
.
گرچه این خانه پر از نیلوفر است
دختر اما باز چیزی دیگر است
.
در تنَزل حق تعالی زینب است
این خدایم نیست اما زینب است
.
این حسین است این حسن یا زینب است
تا علی زهراست زهرا زینب است
.
آمد و جام خدا بر لب رسید
اولین و آخرین زینب رسید
.
کیست زینب کیست این مرد آفرین
کیست زینب یک تنه فتح المبین
.
” زن مگو خاک درش نقش جبین
زن مگو دست خدا در آستین “
.
زن اگر این است مردی چیست چیست
” فاطمه داند که زینب کیست کیست “
.
کیست این خورشید فردای حسین
ما رایت الّا جمیلای حسین
.
عین و شین و قاف در حای حسین
آمده تا پُر کند جای حسین
.
این که زیر شهپرش عباس بود
پله های منبرش عباس بود
.
کیست این روح شکوه ذوالفقار
کیست معنی علی در کارزار
.
کیست او ” بِنتُ الجلال اُختُ الوقار “
کیست او باید بگوید سازگار :
.
” ای که در تصویر انسان زیستی
کیستی تو کیستی تو کیستی “
.
از نجف گفتیم مدهوش تو بود
از عَلَم گفتیم بر دوش تو بود
.
از حرم گفتیم آغوش تو بود
از دلت گفتیم در جوش تو بود
.
گرچه در ابعاد عالم گفته ایم
هرچه گفتیم از شما کم گفته ایم
.
آفرید از دل تو را از جان تو را
ریخت حق در قالب انسان تو را
.
قبله وقتی هست سرگردان تو را
سجده باید کرد هر دوران تو را
.
تو خودت بیت الحرامی کم که نیست
عمه جان نه امامی کم که نیست
.
کعبهی شش گوشه شش در داشتی
خوش به حالت شش برادر داشتی
.
از محبت شش برابر داشتی
چار پَر اما دو شهپر داشتی
.
نوری و عالم نمی بیند تو را
چشم نامحرم نمی بیند تو را
.
هیچ کس اینگونه حیدر را ندید
در حجاب حق پیمبر را ندید
.
بر جحاز ناقه منبر را ندید
زیر پایی کاخ کافر را ندید
.
هیچ کس اینگونه سرداری نکرد
هیچ کس اینسان جگرداری نکرد
.
کربلا برشانه هایت بود و دید
شاهد پروانه هایت بود و دید
.
خیمهها گلخانه هایت بود و دید
نوبت دردانه هایت بود و دید
.
بی حسینت زود پیرت کرده اند
ریسمان ها دستگیرت کرده اند
.
آه ای دل از پریشانی بخوان
روضه ای از آنچه می خوانی بخوان
.
از وداعی سخت بارانی بخوان
اندکی عُمّانِ سامانی بخوان
.
گرچه عمان مُنزوی شد روضه شد
این مسمط مثنوی شد روضه شد
.
” خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عَنان
.
سیل اشکش بست بر وى راه را
دود آهش کرد حیران شاه را
.
در قفاى شاه رفتى هر زمان
بانگ مهلاً مهلا اش بر آسمان
.
کاى سوار سرگران کم کن شتاب
جان من لَختى سبک تر زن رکاب
.
تا ببوسم آن رخ دلجوى تو
تا ببویم آن شکنج موى تو
.
شه سراپا گرم شوق و مست ناز
گوشه ی چشمى بدان سو کرد باز
.
دید مشکین مویى از جنس زنان
بر فلک دستى و دستى بر عَنان
.
پس زِ جان بر خواهر استقبال کرد
تا رخش بوسد الف را دال کرد
.
همچو جان خود در آغوشش کشید
این سخن آهسته در گوشش کشید
.
کای عنان گیر من آیا زینبی ؟
یا که آه دردمندان در شبی ؟
.
پیشِ پای شوق زنجیری مکن
راه عشق است این عنان گیری مکن
.
با تو هستم جان خواهر همسفر
تو به پا این راه کوبی من به سر
.
خانه سوزان را تو صاحبخانه باش
با زنان در همرهی مردانه باش
.
جان خواهر در غمم زاری مکن
با صدا بهرم عزاداری مکن
.
معجر از سر پرده از رخ وا مکن
آفتاب و ماه را رسوا مکن “
🌹💐🌹
بروزترین
کانال گلچین مولودی و.....👇 ایتا
🌿🌺🌿
@golchinmolodiarosimazhabi
#مدح_میلاد_حضرت_زینب_س
برای بارش رحمت خدا خدا كافی ست
برای عشق و جنون شهر كربلا كافی ست
برای بی خردان زرق و برق اين عالم
غبار چادر زينب، برای ما كافی ست
عليرضا خاكساری
بروزترین
کانال گلچین مولودی و.... 👇
🌿🌺🌿
@golchinmolodiarosimazhabi
#مدح_میلاد_حضرت_زینب_س
🌹💐🌹
زیبایی دریاست در اعماق نگاهش
این دختر آرام و صبوری كه رسیده
از شوق ، علی سفره به اندازه یك شهر
انداخت ، به شكرانه ی نوری كه رسیده
كاشانه ی اهل دل و میخانه ی هستی
دنیا و سماوات و عوالم همه روشن
عطر خوش او پر شده در شهر مدینه
به به چه گلی ! چشم و دلت فاطمه روشن
لبخند نشسته به لب حضرت ساقی
مرضیه دلش وا شده از دیدن دختر
تا آمده لبریز شده چشمه ی تسنیم
كامل شده با آیه ی او سوره ی كوثر
بی تاب شدی ، دختر مهتاب رخ عشق !
بارانی اشك است چرا صورت ماهت ؟
گریانی و پیش كسی آرام نداری
دنبال كدام آیت حق است نگاهت ؟
باران بهاری شده ای دختر حیدر
زهرا چه كند گریه تو بند بیاید
باید كه بگویند كنار تو حسینت
تا شاد شوی ، با گل و لبخند بیاید
همسایه ندیده به خدا سایه ای از تو
تمثیل حیایی تو و تندیس وقاری
پیداست ولی دختر سردار حنینی
از شور كلام و دل شیری كه تو داری
شعر شب میلاد تو هم پر شده از اشك
بانو ! چه كنم روی دلم سوی فرات است
جز اشك چه گویم كه همه هستی عالم
عشق تو ، حسین تو ، قتیل العبرات است
اینقدر نریز اشك ، صبوری كن و بگذار
هر قطره ی این اشك برای تو بماند
وقتی شب باریدن اشك است كه مادر
در گوش تو لالایی پرواز بخواند
یك روز بیاید كه پدر را تو ببینی
با چشم پر از اشك در آن غسل شبانه
با چادر خاكی برود مادر و فردا
با چادر كوچك بشوی خانم خانه
یك روز بیاید كه حسن را تو ببینی
با اشك بشوید تن پاك پدرش را
فردا خود او بی رمق و رنگ پریده
در تشت بریزد قطعات جگرش را
روزی برسد كاش كه می شد نرسید .. نه
آن لحظه ی سنگین خداحافظی از یار
ای كاش كه هرگز به سراغ تو نیاید
تا پیرهن كهنه بخواهد ز تو دلدار
آن لحظه نیاید كه تو باشی و بیفتد
آن سایه ی سر ، بی سر و بی سایه به صحرا
ناموس خدا باشی و بر ناقه ی عریان
بنشینی و یك شهر بیاید به تماشا
قاسم صرافان
🌹💐🌹
بروزترین
کانال گلچین مولودی و.... 👇
🌿🌺🌿
@golchinmolodiarosimazhabi