1402071005.mp3
17.4M
|⇦• ذرات وجودند....
#مدیحه_خوانی ویژه ولادت پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و امام صادق علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری
.
🌹#هفده_ربیع
🌹#میلاد_رسول_الله
🌹#مدیحه_خوانی
🎤کربلایی #سید_رضا_نریمانی
جبرئیلی که از او جلوهی رب میریزد
به زمین آمده و نُقل طَرَب میریزد
دارد از نخل خبرهاش رُطب میریزد
خنده از لعل لب «بنت وهب» میریزد
آمنه ! پرچم توحید برافراشتهای
آفرین ! دست مریزاد ! که گل کاشتهای
پیش گهوارهی خورشید ، قمرها جمعاند
ملک و حور و پری ، جن و بشرها جمعاند
بعد تو شاید و امّا و اگرها جمعاند
جلوی بتکدهها باز تبرها جمعاند
ماه و خورشید و فلک مژده به عالم دادند
لات و عزّیٰ و هُبَل ، سجدهکنان افتادند
«یوسف مکّه» شدی بس که جمالت زیباست
چهقدَر ای پسر آمنه ! خالت زیباست
رحمت واسعهای ، خُلق و خصالت زیباست
چه کسی گفته که زشت است بلالت ؟! زیباست
ای که در دلبری از ما ید طولیٰ داری
«آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری»
هدف خلقتی و «خواجهی لولاک» شدی
«انّما» خواندی و از رجس و بدی پاک شدی
یکی یکْدانهی حق ، محور افلاک شدی
در جنان صاحب یک باغ پر از تاک شدی
ما که از بادهی پیغمبریات مدهوشیم
فقط از جام تولای تو مِی مینوشیم
تا تو هستی به دل هیچکسی غم نرسد
از کرمخانهی تو هیچ زمان کم نرسد
به مقام تو که درک بنیآدم نرسد
پر جبریل به گرد قدمت هم نرسد
شب معراج ، تو از عرش فراتر رفتی
به ملاقات علی ـ ساقی کوثر ـ رفتی
آمدی امر نمایی که امیر است علی
ولی الله وَ مولای غدیر است علی
اوج فتنه بشود باز بصیر است علی
صاحب تیغ دو دم ، شیر دلیر است علی
چه بلایی به سر اهل هنر آورده
ذوالفقارش که دمار از همه در آورده
پشت تو فاطمه و حضرت حیدر ماندند
اهل نجران ، همه در کار شما درماندند
نسل تو سبز و حسودان تو ابتر ماندند
نوههایت همگی سیّد و سرور ماندند
ای پیمبر چه نیازی به پسرها داری ؟
صاحب کوثری و حضرت زهرا داری
ای عبای نبوَی ! پنج تنت را عشق است
ای اولوالعزم ! علی ـ بت شکنت ـ را عشق است
یاس خوشبو و حسین و حسنت را عشق است
می نویسم که اویس قرنت را عشق است
بُرده هوش از سر ما عطر اویس قرنی
حرف من حرف اویس است : تو در قلب منی
زندگی تو که انواع بلاها را داشت
با وجودی که ابوجهل سر دعوا داشت
خم به ابروت نیامد ، لب تو نجوا داشت
صبرت ایّوب نبی را به تعجّب وا داشت
بُتپرستی که برای تو رجز میخوانَد
به خدا مال زدن نیست خودش میدانَد
ای که در شدّت غم «چهرهی بازی» داری
چون مسیحا چه دم روحنوازی داری
تا که چون شیر خدا شیر حجازی داری
به فلانی و فلانی چه نیازی داری؟!
کوری چشم حسودانِ زمین خورده و پست
افتخار تو همین بس که کلامت وحی است
#محمد_فردوسی ✍
┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅
کانال گلچین مولودی و.....👇تلگرام وایتا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@golchin_mowludi
👇
.
|⇦•آیه آیه همه جا...
#مدیحه_خوانی ولادت پیامبر رحمت ومهربانی #حضرت_محمد مصطفی صلوات الله علیه اجرا شده به نفس حاج #مهدی_رسولی
●━━━━━━───────
آیه آیه همه جا عطر جنان می آید
وقتی از حسن تو صحبت به میان می آید
جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است
بشنود مدح تو را با هیجان می آید
میرسی مثل مسیحا و به جسم کعبه
با نفسهای الهی تو جان می آید
بس که در هر نفست جذبه توحیدی توست
ریگ هم در کف دستت به زبان می آید
هر چه بت بود به صورت به زمین افتاده
قبلهٔ عزت و ایمان به جهان می آید
نور توحیدی تو در همه جا پیچیده است
از فراسوی جهان بانگ اذان می آید
خاکِ از برکت تو مسجد رحمانی شد
نور توحید به قلب بشر ارزانی شد
خواست حق جلوه کند روشنی توحیدش
قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد
ذکر لبهای تو سر لوحهٔ تسبیحاتست
عرش با نور نگاه تو چراغانی شد
خواستم در خور حُسن تو کلامی گویم
شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد
ای که مبهوت تو و وصف خطی از حسنت
عقل صد مولوی و حافظ و خاقانی شد
از ازل پرتو حُسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جنتی از همه ی عرش فراتر داری
تو که در دامن خود سورهٔ کوثر داری
دیدن فاطمه ات دیدن وجهُ الله است
چه نیازی است که تا عرش قدم برداری
عالم از هیبت تو شوکت سرشاری داشت
اسداللهی چون حضرت حیدر داری
اهل بیت تو همه فاتح دلها هستند
روشن بخش جهان قبله دنیا هستند
ای که در هر دو سرا صبح سعادت با توست
رحمت عالمی و نور هدایت با توست
چشم امید همه خلق و شکوه کرمت
پدر امتی و اذن شفاعت با توست
با تو بودن که فقط صِرف مسلمانی نیست
آنکه دارد به دلش نور ولایت با توست
بی ولای علی این طایفه سرگردانند
دشمنی با وصی ات، عین عداوت با توست
باید از باب ولای علی آید هر کس
در هوای تو و در حسرت جنت با توست
کاش میشد سحری طوف مدینه آن گاه
نجف و کرب و بلا و حرمِ ثارُالله
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#میلاد_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#کربلایی_مهدی_رسولی
#میلاد_رسول_الله
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#مدیحه_خوانی
#میلاد_رسول_الله
وقتی ربیع الاول از نیمه کمی رد شد
باران گرفت و موقع الطاف سرمد شد
وقتی که چشم آمنه روشن شد از رویش
روی تمام بت پرستان رنگ اسود شد
تعبیر شد آن خواب که عبدالمطلب دید
هستی به شوق دیدن رویش مرصد شد
از عالم تجرید هرکس بود دل کند و
مشغول حظ بردن از این روح مجرد شد
ابلیس ممنون الورود آسمان ها گشت
برذ هر دری زد راه او از هرطرف سد شد
خورشید از خورشید بودند و به شک گردید
با دیدن یک بارقه از او مردد شد
عالم صد و سی و دو دفعه رفت در سجده
او آمد علامه ی تعلیم ابجد شد
سر ریز جمعیت ز مکه در مدینه ریخت
دنیا همه سرسبز از سبزی گنبد شد
ایوان کسی ریخت و ایوان طلا رو شد
گوش فلک لبریز از هوهوی ممتد شد
از سمت مکه نور مطلق تا تجلی کرد
سمت زمین خیل ملک در رفت و آمد شد
او آمد و بر شانه تا زلف رها انداخت
در جا مسیر خلق را سمت خدا انداخت
او آمد و عیسی ابن مریم را مسیحا شد
او آمد و موسی برای او عصا انداخت
از خلق او برخویشتن خالق تبارک گفت
در سجده مخلوقات را زین مرحبا انداخت
او بود طوق بردگی از برده ها برداشت
او بود که آزادگی را خوب جا انداخت
خُلق عظیمش بود سلمان را مسلمان کرد
اخلاق خوبش بت پرستان را ز پا انداخت
دست کریمش بود حاتم ساخت از سائل
تا درهمی در دست خالی گدا انداخت
دریاچه ی ساوه به خشکی گشت تبدیل و
او در سماوه جاری آب بقا انداخت
آتشکده خاموش شد اما به جای آن
عشق حسینش آتشی در سینه ها انداخت
قطعا دعای شخص او ما را حسینی کرد
او دستِ ما را بر ضریح کربلا انداخت
جانم فدای دختر و داماد و اولادش
قربان آنکه عشق را در قلب ما انداخت
ما را تماما برد زیر چادر زهرا
از آن زمانی که به روی سر کسا انداخت
سر خیل عشاق علی قطعا رسول الله است
پس اوست که کار مرا بر مرتضی انداخت
پس من اگر عبد امیرالمومنین هستم
مدیون لطف رحمه للعالمین هستم
گفتم علی مس بودم اما کوه زر گشتم
تاریک رفتم تا نجف خورشید برگشتم
صدیق اکبر خواست رو بر صادقش کردم
با دست حیدر شیعه ی اثنی عشر گشتم
رو بر همان که مهرهای کربلا را ساخت
یعنی که از او مالک دُر و گوهر گشتم
گفتم علی مانند یک طفل سرِ راهی
از لطف زهرا صاحب مادر پدر گشتم
فاروق اعظم را عظیم الشأن چون دیدم
تعظیم کردم رو به او خم تا کمر گشتم
هو یا علی هو یا علی هو یا علی گفتم
چشم بصیرت باز شد اهل نظر گشتم
یک چند سطری از رشادت های او خواندم
آماده ی میدان شدم مرد خطر گشتم
گفتم علی زهرا تفقد کرد حُرم کرد
تا حرف زهرا را زدم خونین جگر گشتم
با یاد بانویی که بین شعله ها افتاد
آتش گرفتم آه گشتم شعله ور گشتم
فرمود ای شیر اُحد زهرا تلافی کرد
حالا من از آن روز تو مجروح تر گشتم
با دنده های جا به جای خویش میسازم
خوشحالم از اینکه تو را سینه سپر گشتم
اصلاً فدای تار مویت من کتک خوردم
غصه نخور که زخمی دیوار و در گشتم
قابل ندارد از رکاب من نگین افتاد
روی زمین افتادم و بارم زمین افتاد
🔸شعرخوانی
#حاج_منصور_ارضی 🎤
#حضرت_محمد
#هفدهم_ربیع الاول 1402
┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅
کانال گلچین مولودی و.....👇تلگرام وایتا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@golchin_mowludi