خواستی خواهش و اصرارکنی ،گفتم نه
هرچه گفتی همه انکار کنی ، گفتم نه
باز هم فرصت جبران بدهم برگردی
یاکه پیش همه اقرار کنی ، گفتم نه
باخبربودی و ازعمد به من بد کردی
خواستی توبه به اجبار کنی ، گفتم نه
زخم کردی دل گنجشکی من را عمری
خواستی یک شبه تیمار کنی ، گفتم نه
ازدر خانه جوابت نکنم ، بگذارم
لااقل تکیه به دیوار کنی ، گفتم نه
گفتی ازبس به لبت کرده غریبی نامم
می شود یکدفعه تکرار کنی ، گفتم نه
"زندگی کردن من مردن تدریجی بود"
خواستی زنده تو بردار کنی ، گفتم نه
عاشقی حس قشنگی است ولی درمن مُرد
عشق را خواستی احضار کنی ، گفتم نه
#سمیه_پرویزی
#عضوکانال
@golchine_sher
بازکن پنجره ی چشمانت
و نگاهم در راه....
لای غمگینِ پرِ مژگانت.
خیس از واژه ی تب دار فراق
انتظاری سنگین.
آه،،،
این منتظرت بودن را
تاب این شانه به تنهایی نیست.
#رسول_مومنی
#عضوکانال
@golchine_sher
آمد..! به چشمهام جهان خوشقیافه شد
یک خاطره به خاطره هامان اضافه شد
وقتی که دست بر سر تنهایی ام کشید
موهای زیر روسری ام بافه بافه شد...
سلطان قلب من که به تختش جلوس کرد
کنج اتاق گوشه ی دارالخلافه شد
خندید و غم که در دل من خانه کرده بود
از دست خنده های من و او کلافه شد
باور نداشت هیچکس اینقدر عاشقیم
باور نکردنی شد و باور خرافه شد
عشق آمد و زبان به تسلای ما گشود
باقی حرف ها همه حرف اضافه شد
#سیده_تکتم_حسینی
@golchine_sher
یک شبی درخواب خوش هم جاده با رؤیا شدم
مثل صیدی پای دربند دل شیدا شدم
صبح روشن را به شام زلف یلدا باختم
مثل مجنون مست مست ازبادۀ لیلا شدم
دل گرفت از من، زمام اختیارم را به کف
غافل از دلواپسیها غافل از فردا شدم
زد به قلبم آتشی را شعلۀ جانسوز عشق
سوختم تا درشرارعاشقی ،امحا شدم
ذرّه هایم را نسیمی برد تا اعماق دشت
تا که چون شبنم نگین گونهٔ صحرا شدم
شد گلستان منزل حال خرابم از وفا
چند روزی باده نوش ازساغرمینا شدم
ناگهان توفان شدو جام از بلا لبریز شد
درهراس ازغرش این رعد برق آسا شدم
شهد گلهای شکفته سهم توفان بود و،من
با هزاران آرزو بی بهره از رؤیا شدم
#علی_اصغر_شکفته
#عضوکانال
@golchine_sher
نشسته در حیاط و ظرف چینـی روی زانــویش
اناری بر لبش گل کرده سنجاقی به گیسویش
قناری های این اطراف را بی بال و پر کرده
صدای نازک برخورد چینـی با النگویش
مضاعف می کند زیبایی اش را گوشوار آنسان
کـــه در باغــی درختــی مهــربان را آلبالویش
کســوف ماه رخ داده ست یا بالا بلای من
به روی چهره پاشیده است از ابریشم مویش؟
اگــر پیــچ امین الدوله بودم می توانستم
کمی از ساقه هایم را ببندم دور بازویش
تـو را از من جدا کردند هر باری به ترفندی
یکی با خنده تلخش یکی با برق چاقویش
قضاوت می کند تاریـــخ بیـــن خان ده با من
که از من شعر می ماند و از او باغ گردویش
رعیت زاده بودم دخترش را خان نداد و من
هزاران زخم در دل داشتم این زخم هم رویش
#حامد_عسکری
@golchine_sher
تسبیح شیخ پاره شد و دانه دانه شد
از بس که استخاره زدم تا ببینمت ...!
#عباس_احمدی
@golchine_sher
گُفتهاَم شالِ تو را دَر کَفَنَم بُگذارَند
تا میانِ لَحَد اَز عَطرِ تو خوابَم ببَرَد...
#سیدمحمدحسین_ابراهیمی
@golchine_sher
چه سنگین می کِشم بر دوش خود بار گناهت را
که با خود می برم همواره داغ اشتباهت را
دلم می لرزد از طوفان ناهنگام تنهایی
دلی پر شور می خواهم مگیر از من نگاهت را
به من گفتی هزاران بار در جان تو جا دارم
جدا کن از من ای آتشفشان درد راهت را
غروبی را که پشت ابر ها پیداست می بینم
دلم یکریز می بارد تمام اشتباهت را
دلم هر چند از داغ تو دارد شِکوه ها اما
مگر از یاد خواهد برد چشمان سیاهت را
نگاه آخرم این است خوب من خدا حافظ
ولی از من مگیر ای یار یاد گاه گاهت را
#حسین_اصغری_سوادکوه
#عضوکانال
@golchine_sher
و عـشق قافیه اش گرچه مشکل است اما
خدا اگر که بخواهـد ردیف خواهد شد!...
#نیما_شکرکردی
@golchine_sher
خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد؟
که چو برق آمد و در خشک و تَرِ ما زد و رفت!
#هوشنگ_ابتهاج
@golchine_sher
به دریا دل بزن تا بگذری از موج رسوایی
نمیرنجد غریق عشق از طوفان تنهایی
به جز آیینه وقتی همدمی پیدا نخواهی کرد
چه رنجی میبری از دیدن تکرار زیبایی
صبوریهای من، ای عشق، تاوان گناهم بود
عجب صبر جمیلی بود این صبر زلیخایی!
همان قدری که در دل تشنه پایان دنیایم
همان اندازه سیرابم از این رنج تماشایی
برایم آرزوی زندگی کردهست و میدانم
تو هم، ای مرگ، داری با دل او راه میآیی...
#نفیسه_سادات_موسوی
@golchine_sher
نور با آینه وقتی که مقابل باشد
ذره کوچکتر از آن است که حایل باشد
نور، زهراست و آیینه علی، ذره کجاست
که در این بین فقط عاطل و باطل باشد
برترین خلقت دنیاست، عجب نیست اگر
که علی نیز به زهرا متوسل باشد
رو به قبله ست همه عمر، خدا می داند
قبله بایست به سمتش متمایل باشد
اگر این طرز نماز است که او می خواند
ترس دارم که نماز همه باطل باشد
دل محال است ولی عقل دلش می خواهد
بین زهرا و خدا فاصله قائل باشد
فعل اگر چرخش و دسداس اگر مفعول است
قید، عشق است اگر فاطمه فاعل باشد
یک نفر آمده در را به لگد می کوبد
پشت در باز هم ای کاش که سائل باشد
نیمرخ می شود، انگار علی آمده است
ماه دیگر به دلش نیست که کامل باشد
مانده در دست که راوی بگذارد مرهم
بس که بیمار و پرستار شبیهند به هم
#محمد_حسین_ملکیان
@golchine_sher
با من تمام جادهی شب را قدم بزن
فردای روشنی شو دم از صبح دم بزن
چشمان تو اگرچه که سرچشمهی منند
من تشنهی صدای توام حرف هم بزن
همراه من بگیر در آغوش لحظه را
از حس گرم صحبت و لبخند دم بزن
با لهجهی صریح بخوان این ترانه را
برنامه ی سکوت فضا را بهم بزن
دست قدر نوشته قضا را به پای ما
تقدیر را دوباره برایم رقم بزن
ای عشق من برای کسی جز تو نیستم
نام مرا ز هرچه به جز خود قلم بزن
#محمدحسن_بیات_لو
@golchine_sher
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد وغبار
قبلا این صحنه را...نمی دانم
در من انگار می شود تکرار
آه سردی کشید،حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت:آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...
دست من را بگیر،گریه نکن
مرد گریه نمی کند پسرم
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت ما
ناله هایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن ! این صدای روضهء کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانه ای مشکی است
با خودم فکر می کنم حالا
کوچه ء ما چقدر تاریک است
گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه
راستی! فاطمیه نزدیک است
#سید_حمید_رضا_برقعی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
شیرینیِ آغشته به زهرم بی تو
با هر چه غریب و دوست قهرم بی تو
چون نقطه ی تاریکِ پر از وحشت و ترس
بن بست ترین کوچه ی شهرم بی تو
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait
صبح آمده آسمان دل انگیز شده
برگ از رخِ زرد کوچه آویز شده
پروانه به رقص آمده با نغمه باد
برخیز که کوچه کوچه پاییز شده!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
ای عشق بس کن این همه دربه دری ها را
ازمن جداکن اتصال دلبری ها را
ذهن مرا مسموم ترکردی وبعدازآن
پاشیده ای تخم بدِ ناباوری ها را
هرلحظه جا خوش می کنی برتخت یک سینه
جمعش بکن این تخت وتاج دیگری ها را
طوفانِ دور از منطقِ بارانِ پاییزی،
یک روز می بینی سزای خودسری ها را
درچشم های رنگیت آموختم آن روز
صدفن وفوت از کوزهٔ جادوگری هارا
من منطقِ روزم ،زبانِ شب نمی فهمم
باخود ببر این منطقِ خاکستری ها را
این گوی واین میدان، بفرما !پس بچرخ ای عشق
باید ببینم با تو احوالِ پری ها را
#خندان_املشی
#عضوکانال
@golchine_sher
بگذار زمان ، روی زمین بند نباشد
حافظ پی اعطای سمرقند نباشد
بگذار گناه هوس آدم و حوّا
بر گردن آن سیب که چیدند نباشد
ای کاش عذاب نرسیدن به نگاهت
آن وعده نادیده که دادند نباشد
یک بار ، تو در قصه ی پرپیچ و خم ما
آن کس که مسافر شد و دل کند نباشد
آشوب ، همان حس غریبی ست که دارم
وقتی که به لب های تو لبخند نباشد
درتک تک رگهای تنم عشق تو جاریست
در تک تک رگهای تو هرچند نباشد
من می روم و هیچ مهم نیست که یک عمر
زنجیر نگاه تو که پابند نباشد
وقتی که قرار است کنار تو نباشم
بگذار زمان روی زمین بند نباشد
#رویا_باقری
@golchine_sher
از عشق فقط دردسرش قسمت ما شد
با عشق بگو دردسرش نیز قشنگ است
#عباس_اسداللهی_دشت_بیاض
#عضوکانال
@golchine_sher
اشک مردابم نمی پیچم،به پیچکهای مست
گریه ی آبم نمی خندم ،به پوپکهای مست
سایه ی عریان یک بیدم ،که افتاده به خاک
حق ندارم مست باشم با مترسکهای مست
در میان صحنه ها با خاک هم بازی شدم ..
.نه نباید شاد باشم چون عروسک های مست
دوست دارم ساده باشم مثل باران مثل آب
دوست دارم شعر باشم مثل توتک های مست
مثل یک برگ غزل چون رقص برگی در نسیم
عاشقت باشم شبیه باغ میخک های مست
من ستاره میشوم بر روی چین ِ دامنت
می نشینم روی شب ها مثل پولک های مست
دوست دارم در میان سرخی لبهای تو ...
مثل آوازی بگویم راز سوتک های مست
باید از این پنجره هر شب ببارم تا ابد ....
تا شود آرام روح سبز لک لک های مست
چشمهایت چشمهایت چشمهایت عشق من ...
کرده دیوانه مرا آن شوخ ناوک های مست
رقص پروانه میان دشتی از آواز نی
به چه زیبا می شود تنبور تنبک های مست
چون ستاره میدرخشی ناز چشمت را چرا
کرده ای پنهان به پشت دزد عینک های مست
آه از فصل قشنگ رفته ازدستم رفیق
آه از شادی چشم ناز کودک های مست
خوش به حال آنکه میرقصد شبیه چلچله
می خورم حسرت بحال بادبادکهای مست
#زینب_حسامی
#عضوکانال
@golchine_sher
تمنا میکنم هر شب
تورا ازخالقم
اما
ندا از غیب می آید
بس است دیگر
نمی آید ....
#الهام_ابراهیمی
@golchine_sher
غـــوغـــایــیِ الســــتم، بیچتـــر زیــــر باران
مـــن بیبهـــانه مســـتم بیچتــر زیــر باران
با بـــاده همنشیــنم، مـــن از ازل همیـــنم:
پیـــمانــهای به دســتم، بیچتــر زیــر باران
مــیخواستـــم نبیـــنی اشـــک پیــــاپـــیام را
گـــاهــــی اگــر نشستم بیچتـــر زیــــر باران
پــر کن پیـــاله را و بر مــــن ببـــخش امشب
پیــمان اگـــر شکســتم بیچتــر زیـــر باران
از کوچهات شبی سرد، رد میشوم پر از درد
با کولــهای که بســتم، بیچتــر زیــر باران...
#مصعب_یحیایی
#عضوکانال
@golchine_sher
ای درد غم آلود به درمان نرسیده
ای عشق پریشان به سامان نرسیده
ای آه جگر سوز فرو مانده به سینه
ای بغض گلوگیر به باران نرسیده
ای عاشق انگشت نما گشته ی ناکام
پیراهن خونین به کنعان نرسیده
در کنج قفس ناله محزون تو پیچید
ای مرغ غزل خوان به بستان نرسیده
ای مساله ی مبهم پیدایش تاریخ
ای عنصر منسوخ به انسان نرسیده
ای کافر برگشته ز افکار مُردَّد
ای کهنه مسلمان به ایمان نرسیده
ای واژه ویرانگر بی رحم جدایی
ای عاشق دلتنگ به جانان نرسیده
ای رهگذر معبر بی نام و نشانی
ای مطلع این شعر به پایان نرسیده
ای جان به تن شاعر بی حوصله برگرد
تا بر لب خشکیده ی او جان نرسیده
#مجید_پایدار
#عضوکانال
@golchine_sher
کاشکی می شد شبیه شانه ای، دل چاک چاک
تا که مرهم بر پریشان حالی زُلفِت شود
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
تنها دل بیچارهٔ من نقش زمین شد
یا هر که نگاهش به تو افتاد چنین شد؟
#متین_شریفی
@golchine_sher
بگو که دوستداریام باز؛
ببین! مبارکند و معصوم،
دروغهای زندگیساز
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال
#سهگانی
@golchine_sher
تا زنده باشم چون کبوتر دانه می خواهم
امروز محتاج توام؛ فردا نمی خواهم
آشفته ام…زیبایی ات باشد برای بعد
من درد دارم شانه ای مردانه می خواهم
از گوشه ی محراب عمری دلبری جستم
اکنون خدا را از دل میخانه می خواهم
می خندم و آیینه می گرید به حال من
دیوانه ام، هم صحبتی دیوانه می خواهم
در را به رویم باز کن! اندوه آوردم
امشب برای گریه کردن شانه می خواهم
#علیرضا_بدیع
@golchine_sher