آخرین جمعه سال است بیا مهدی(عج) جان
همه جا جنگ و جدال است بیا مهدی(عج) جان
تو بهاری و جهان فصل زمستانی سرد...
زندگی بی تو محال است بیا مهدی(عج) جان
#عاصی
#عضوکانال
@golchine_sher
ای روزه به من جامه پرهیز بپوشان
در زمزمهام زمزمِ اخلاص بجوشان
در هُرمِ جگرسوز بلاها و معاصی
از چشمهی غفران قدحی مِهر بنوشان
#آمنهآلاسحاق
#عضوکانال
@golchine_sher
چه جان سختم که بعد از رفتن ِ تو باز جان دارم
ولی از تو چه پنهان، روح و جسمی ناتوان دارم
کسی از ظاهر یک کوه حالش را نمی فهمد
به ظاهر ساکتم؛ در سینهام آتشفشان دارم
پس از تو باختم خورشید خوشرنگ زمینم را
پس از تو نفرت دیرینهای از اسمان دارم
پُر از دلشوره بودم در کلاس گرم آغوشت
و باور کرده بودم پای عشقت امتحان دارم
چه حس نادری؛ با فتح الماس حضور تو
تمام لحظهها احساس میکردم "جهاندار"م
اگرچه لحظههای خوب عمر کمتری دارند
ولی نام عزیزت را همیشه بر زبان دارم
نفَسهای تو را آن روزها در شیشه پر کردم
"هوا"ی روزهای بودنت را همچنان دارم
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
در مه غفران ببخشا گر گنه آورده ام
رو سیاهم جز نگاه تو ندارم چاره ای
#صدیقه_شاداب_نیک
#عضوکانال
@golchine_sher
تو که هستی، غزل از بام و درم می بارد
همه شب بوسه چو باران به سرم می بارد
نتوانم کُنمت شُکر ، خدایا ! چه کنم ؟
شِکَر از خامه و از شعرِ تَرم می بارد
به تماشای تو گر دامنِ صحرا بروم
گلِ صد برگ، به هر رهگذرم می بارد
چو روم ساحلِ دریا سحری از سرِ شوق
صدف از زیر و گُهر از زبَرم می بارد
نه فقط ماه سلامم دهد از عیشِ مدام
مکنم عیب ، زمین در نظرم می بارد
به کجا پَر کِشم از قلّهٔ قافت ؟ تو بگو
بِنَگر ، مهرِ تو از بال و پَرم می بارد
بزنم سکّه به نامت که تویی حرمتِ جان
ز جهان ، عشق کنون از جگرم می بارد
تو نباشی، قلم از قول و غزل می ماند
تو که هستی، غزل از بام و درم می بارد
#محمدرضا_فتحی
#م_ح_شاد
#عضوکانال
@golchine_sher
نگاهی نامسلمان ناگهان انداختی رفتی
ندیدی سوختم... آتش به جان انداختی رفتی
به شك افتاده بین پنج و شش ركعت شمار ما
تو باز اهل یقین را در گمان انداختی رفتی
نماندی تا ببینی شهر را در خون و خاكستر
عصایت را میان ساحران انداختی رفتی!
شبیه چای خود را پیشكش كردم، تو با سردی
مرا در انتظارت از دهان انداختی رفتی
اگر خیری رساندی بیگمان نشناختی، گویا
گلی بر سنگ قبری بینشان انداختی رفتی
برایت ارزش كشتن ندارم، دیدهام هرجا
كه رویارو شدم با تو، كمان انداختی رفتی
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار
در رهت به انتظار، صف به صف نشستهاند
کاروانی از شهید، کاروانی از بهار
ای بهار مهربان، در مسیر کاروان
گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار
بر سرم نمیکشی دست مهر اگر، مَکش
تشنۀ محبتاند لالههای داغدار
دستهدسته گم شدند سهرههای بینشان
تشنهتشنه سوختند، نخلهای روزهدار
میرسد بهار و من بیشکوفهام هنوز
آفتاب من بتاب، مهربان من ببار!
#علیرضا_قزوه
#عضوکانال
#شعر_انتظار
#شهدا
@golchine_sher
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار ...
خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
#فریدون_مشیری
@golchine_sher
کویری تشنه ی بارانم ای گل
شن تف دیده ی سوزانم ای گل
یک امشب راکهمهمان توهستم
محبت کن تویی درمانم ای گل
#صبا_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
وقتی تمامِ سال، تکرارِ زمستان است
بیهوده دارم می شمارم فصلها را من
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
هرچه با تنهایی من آشناتر میشوی
دیرتر سرمیزنی و بیوفاتر میشوی
هرچه از این روزهای آشنایی بگذرد
من پریشانتر، تو هم بیاعتناتر میشوی
من که خرد و خاکشیرم! این تویی که هر بهار
سبزتر میبالی و بالا بلاتر میشوی
مثل بیدی زلفها را ریختی بر شانهها
گاه وقتی در قفس باشی رهاتر میشوی
عشق قلیانیست با طعم خوش نعنا دو سیب
میکشی آزاد باشی، مبتلاتر میشوی
یا سراغ من میآیی چتر و بارانی بیار
یا به دیدار من ابری نیا، تر میشوی
#حامد_عسگری
@golchine_sher