eitaa logo
گلچین شعر
14.7هزار دنبال‌کننده
918 عکس
310 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
هرچند که در آینه شوق نظری نیست جز آه در این راه مرا هم‌سفری نیست بیهوده نشستی به تماشای شکفتن از شاخه‌ی خشکیده امید ثمری نیست عیبم مکن ای دوست! اگر چشم به‌راهم سودی هم اگر نیست، نباشد...ضرری نیست! از دربه‌دری خسته و از خیره‌سری سیر در شهر چو من گم‌شده‌ی بی‌خبری نیست گیرم همه فردای خوشی داشته باشند شب‌های پر از وحشت ما را سحری نیست @golchine_sher
آن‌سان که یادم داد چشمت دل‌سپردن را یک روز یادم می‌دهد از یادبردن را! آن‌قدر دارم یادگار از تو که فرزندم با زخم‌های من بیاموزد شمردن را... جان رقیبم را قسم خوردی که خوش عهدی از اعتبار انداختی سوگندخوردن را! تحقیر ما افتادگان تا کی؟ که یادت داد این‌گونه روی زخم مردم پا فشردن را چشمی که بر من بسته‌ای بر غیر وا کردی ممنونم از چشمت که آسان‌کرد مردن را... @golchine_sher
یاحسن بن علی(ع) همین که در ازل افتاد بر ما برق چشمانش بلی گویان ز خود رفتیم و افتادیم حیرانش به توحیدی سرم را داده ام کاموزگار آن کبوتر با اناالحق می‌پرد از کنج ایوانش مقامی دارد از بدو تولد که پیمبر خود به سعیش میدوید و در صفا میرفت قربانش به قلب بادیه انداخت مهرش را که در هر حج ز بوسه آبله انداخت پایش را بیابانش همین که نام او می آید استکبار می لرزد که صف های جمل را میشکافد بانگ عنوانش چنان از رزم خود مبهوت کرده دشمانش را که می دیدند حیرت میچکید از نوک پیکانش حسن میخواستم گویم حسین آمد به لب هایم تفاوت نیست در معنی بخوانی این و یا آنش شود از هرکجای عالم ایشان را صدایش کرد که شرق و غرب عالم را گرفته طاق ایوانش نفیری داشت تشیعش که مرد و زن بر آن نالید جدا میکرد جسمش را برادر از نیستانش @golchine_sher
اگرچه یاد ندارم که دفعه‌ی چندم مرا شکستی و... آه از نگاه این مردم! به گیسوان پریشان خود نگاه بکن که شرح حال من است این کلاف سردرگم! حکایت منِ دور از تو مانده، این‌گونه‌ست: خمار و خسته‌ام و نیست قطره‌ای در خُم! همیشه عطر تو بی‌تاب کرده جانم را چنان که باد بپیچد به خوشه‌ی گندم به سر هوای تو دارم، خدا گواه من است اگر رسیده نمازم به رکعت پنجم! @golchine_sher
کپی فقط با نام شاعر کانالهایی که کپی می کنید لطفا اسم شاعر رو هم بنویسید از نظر اخلاقی درست نیست 🙏🙏🙏 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
صبح آمده، آسمان غزلخوان شده است گرمـــا به تنِ پنــجره مــهمان شده است خــورشید دوبــاره مــــثلِ گـــل می‌تابد دنــیا پـــُر از آفـتـابـگردان شــده است @golchine_sher
روز و شب با گریه سر کردم که بی‌تاثیر بود دیده را با اشک تر کردم که بی‌تاثیر بود رفتی و بال و پرم در آتش عشق تو سوخت بی‌تو فکر بال و پر کردم که بی‌تاثیر بود سرزمین خاطراتت دست و پایم را شکست بارها عزم سفر کردم که بی‌تاثیر بود خواستم از فکر تو بیرون رَوم اما نشد از تو و عشقت گذر کردم که بی‌تاثیر بود در درون سینه‌ از تو خنجری جا مانده است! سینه‌ام را چون سپر کردم که بی‌تاثیر بود نیستی و خاطراتت همچو سروی استوار آمدم فکر تبر کردم که بی‌تاثیر بود.... @golchine_sher
آدمها همه نویسنده اند نویسنده قصّه خودشون فقط گاهی یادشون میره قصّه زندگی ویراستاری و ویرایش نمیشه @golchine_sher
هرچه آیینه به توصیف تو جان کند، نشد آه! تصویر تو هرگز به تو مانند نشد گفتم از قصه ی زلفت گِرهی باز کنم به پریشانی گیسوی تو سوگند نشد خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند تا فراموش شود یاد تو هرچند نشد من دهان باز نکردم که نرنجی از من مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند بلکه چون بَرده مرا هم بفرونشد نشد @golchine_sher
سلام آیینه‌ی صبر خدایی، معدن رحمت کریم آسمانی، سوره‌ی بخشایش و عزت امام بی‌حرَم، پیغمبر صلح و شکیبایی عزیزِ جانِ زهرا، جلوه‌گاه غیرت و غربت کَرَم‌آبادِ دستانت بقیع مهربانی‌هاست نسیم عشق جاری گردد از محراب‌ چشمانت زمین با آفتاب روی تو گرم و فرحبخش است چراغ روشن نام تو زایل کرده هر ظلمت فقیران مدینه از عنایات تو گردیدند مستغنی به لطف بخششت باشد جهانی صاحب رفعت ز حُسنِ‌ خُلق، نزد حضرت حق احسن‌الخَلقی کرامات تو بخشیده به شیعه عزت و شوکت چه مظلومیتی بالاتر از این هست در دنیا که زهرِ درد نوشی از سبوی دست هم‌صحبت؟ تمام آسمان شهر دلهامان سیه‌پوش عزای توست محرّم تاصفر مشکی شده هر کوچه از هِجرت کریم آل طاها! می‌شود آیا که در محشر بگیری دست ما در لحظه‌های عُسرت و حسرت؟ @golchine_sher
هر وقت میخواهی برو دیگر دچارت نیستم رنجیده ازعشقم ولی من بی قرارت نیستم از درد میپیچم بخود چون پیله ی ابریشمی پروانه ای در پیله ام بال فرارت نیستم دربازی شطرنج دل مات نگاه تو شدم.. من باختم در زندگی مرد قمارت نیستم باغ دلم آتش گرفت از حسرت باریدنت.. ای ابر رحمت من دگر باغ و بهارت نیستم نفرین نمی‌گویم تورا چون دوستت دارم هنوز.. دیوانه ی عشقم ولی مست و خمارت نیستم گر حال تو با دیگری خوب است من هم راضیم.. خوش باش با بیگانگان تا من کنارت نیستم @golchine_sher
گیرم که در قمار محبت ضرر کنم باید که از شکست نترسم، خطر کنم دیدارِ آخر است، کمی بیشتر بمان می‌خواستم که دردِدلی مختصر کنم فرزند آدمم که زِ سیبی گذر نکرد پس من چگونه از لبِ سرخت حذر کنم؟ از من عبور کردی و حالا تمامِ عمر باید کنارِ خاطره‌های تو سر کنم هر جایِ شهر یادِ تو را زنده می‌کند راهی نمانده! باید از اینجا سفر کنم @golchine_sher