برگرد افکارم پریشان است برگرد
خوابم پر از کابوس و هذیان است برگردد
من بی تو روزم شام تاریک است، هرچند
شبهای تو بی من چراغان است، برگرد
دلخوش به تو بودم ولی حالا که رفتی
مرغ دلم سر در گریبان است، برگرد
گفتم نرو انگار نشنیدی و رفتی
رفتی و من حالم پریشان است برگرد
وقتی که یک گلخانه ی پر غنچه داری
دنیای احساست گل افشان است برگرد
یک شعله آتش میکشد حتی به باغی
آری غم آفات گلستان است برگرد
عشق از لبانم میچکد واژه به واژه
این واژه ها پایان دیوان است برگرد
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
هر وقت میخواهی برو دیگر دچارت نیستم
رنجیده ازعشقم ولی من بی قرارت نیستم
از درد میپیچم بخود چون پیله ی ابریشمی
پروانه ای در پیله ام بال فرارت نیستم
دربازی شطرنج دل مات نگاه تو شدم..
من باختم در زندگی مرد قمارت نیستم
باغ دلم آتش گرفت از حسرت باریدنت..
ای ابر رحمت من دگر باغ و بهارت نیستم
نفرین نمیگویم تورا چون دوستت دارم هنوز..
دیوانه ی عشقم ولی مست و خمارت نیستم
گر حال تو با دیگری خوب است من هم راضیم..
خوش باش با بیگانگان تا من کنارت نیستم
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
امام_رضا_ع
ساعت دقیقا هشت با باران رسیدم
قطره به قطره آسمان را می دویدم
جای کبوترهات گشتم دور گنبد
خورشید را پابند فرمان تو دیدم
تا کم شود بار گناه از روی دوشم
از چشم بارانیِ خود منت کشیدم
لبریز شد از عطر باران جانمازم
در سجده ام طعم اجابت را چشیدم
آهو شدم تا ضامن آهم تو باشی
دل از همه جز دامن مِهرت بریدم
یک زائر دلخسته از جنس کویرم
یک آسمان غم دارم اما پر امیدم
چون زعفران گل کرد خوابم از حضورت
رنگین شد آن رویای شیرینی که دیدم
هرچند دعبل نیستم شاعر که هستم
تنها اگر از تو بگویم رو سپیدم
#بانوی_کاشانی
#اعظم_کلیابی
#عضوکانال
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی تو را برتر از آدم آفریدند
یعنی فراتر از دو عالم آفریدند
نامت که آمد روی لبهای موذن
بر گونههای صبح، شبنم آفریدند
انگشتر خلقت نگینی چون تو میخواست
نام تو را در قلب خاتم آفریدند
وقتی تو را دردانهی عرش خداوند
وقتی دلت را کاشفالهم آفریدند
حبل المتینی، سِرّ اسما خدایی
نام تو را از اسم اعظم آفریدند
آن روز اسماعیل، حتما «یا علی» گفت
آن روز آن روزی که زمزم آفریدند
کعبه ترک دارد هنوز از اشتیاقت
دیوار آن را گر چه محکم آفریدند
دنبالهی ذکرت صراطالمستقیم است
راه تو را راه مسلم آفریدند
وصفت نمیگنجد میان بیتهایم
واژه برای وصف تو کم آفریدند
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
در مکه گل محمدی چون وا شد
با عطر دهان او غزل پیدا شد
بر آمنه با شور ،ملائک خواندند
فرزند تو تاج سر این دنیا شد
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
#میلاد_حضرت_محمد_مبارک
@golchine_sher
#یا_علی_ع
وقتی تو را برتر از آدم آفریدند
یعنی فراتر از دو عالم آفریدند
نامت که آمد روی لبهای موذن
بر گونهٔ سجاده ، شبنم آفریدند
انگشتر خلقت نگینی چون تو میخواست
نام تو را در قلب خاتم آفریدند
حبل المتینی، سِرّ اسماء خدایی
نام تو را از اسم اعظم آفریدند
وقتی تو را دردانهی عرش خداوند
وقتی دلت را کاشفالهم آفریدند
آن روز اسماعیل، حتما «یا علی» گفت
آن روز... آن روزی که زمزم آفریدند
کعبه ترک دارد هنوز از اشتیاقت
دیوار آن را گر چه محکم آفریدند
دنبالهی ذکرت صراطالمستقیم است
راه تو را راه مُسلَّم آفریدند
وصفت نمیگنجد میان بیتهایم
واژه برای وصف تو کم آفریدند
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
آرامشم بودی تو را گم کرده بودم
پلکی زدم، دیدم تویی بودونبودم
باران زد و عطر تو را پیچاند در شهر
فهمید باران، عاشق بوی تو بودم
از خاکها سربرکشیدم، غنچه کردم
شعر قشنگ نوبهاری را سرودم
بیبادبانم، در مسیر صخرههایم
تو ناخدایی کن به دریای وجودم
نام تو شد ذکر لبان بیقرارم
پیچیده ای همچون دعا در تار و پودم
بغضی نشسته در گلوی ناشکیبم
باید گره از دردهایم میگشودم
گفتی حسادت میکنی! باشد، قبول است!
من با تمام شهر، روی تو حسودم
.
باور نداری قصهام را این هم امضا
تنها تویی تنها تویی بود و بودم
تیشه به دستم داده حالی تلخ وشیرین
فرهاد کوه بیستون مرد صعودم
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
تردید نکن که یار برخواهد گشت
آرام دل و قرار برخواهد گشت
از آخر جاده های سرد و تاریک
آرامش روزگار برخواهد گشت
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
از مهر و ماه ، در همه آفاق برتر است
آن بانویی که قم به حضورش منور است
باران شده است تا که ببارد به شوره زار
با او کویر ، دشت ولای معطر است
این میوه ی کرامت و این جلوه ی بهشت
دخت عزیز کردهٔ موسی بن جعفر است
صحن و سرای تربت پاکش به اعتبار
با کوی خلد و روضه ی رضوان برابر است
بر آیه های چشم نجیبش قسم که او
تکرار فاطمه است بلندای کوثر است
تسلیم امر حق شده همچون رضا به طوس
او داغدار غربت و درد برادر است
بوی بهشت دارد و عطر نسیم صبح
از بس هوای گلشن او روح پرور است
شاعر به وصف حضرت معصومه هرچه گفت
ذکر لبش ز شعر دو عالم فراتر است
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرنده ی دل من آسمان نمی خواهد
به جز حریم تو هیچ آشیان نمی خواهد
اگر چه سوخت پرش زیر آفتاب حرم
به غیر گنبد تو سایبان نمی خواهد
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
4_5848407725163153022.mp3
2.24M
دلم گرم خداوندی ست که با دستان من
گندم برای یاکریم خانه میریزد
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
دوباره از تو سرودم نگو که بیزاری
از این نوشتن گل واژه های تکراری
تمام حرف دل است اینکه با تو می گویم
به حُرمَت قلمم دل بده به اقراری
خیال و واژه ی شعری ردیف حال منی
قسم به جان غزل حس و حال اشعاری
اگر چه خواب پریشان هر شبم هستی
هوای تازه ی صبحی نشاط دیداری
تو نوبرانه ی فصل ترنج و بابونه
و چشم پنجره ای باز سوی دیواری
بهار را به نگاه تو می زنم پیوند
که مثل جام شقایق به بزم گلزاری
گذشتم از سر جان عاشقانه و ای کاش
تو هم بمن دل خود صادقانه بسپاری
به عشق تو همه جا اعتراف خواهم کرد
به این امید بگویی که دوستم خواهم کرد
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
بازم تو خونه مون میدون جنگه
پدر سر درد داره مث هرشب
نشسته پای دار قالی مادر
داره میبافه غم میسوزه از تب
دوباره صحبت تیر و تفنگه
پدر افتاده یاد جبهه و جنگ
بازم دلتنگ دریای جنوبه
مث ماهی میون تُنگ دلتنگ
داره از حمله و از جنگ میگه
از اون روزای خون و آتیش و دود
از اون روزی که دشمن حمله میکرد
از اون روزی که فصل عاشقی بود
هوای خونه طوفانی و سرده
مث دریا پر امواجه بابا
حواس مادرم دائم به اونه
یه عمریه که هاج و واجه بابا
سرش رو بسته با سربند زهرا
دل و جونش قوی مونده تو خونه
نمیدونم چی تو فکرش نشسته
که زیر لب داره نوحه می خونه
بابا رو پله ها وقتی میشینه
براش انگار حیاط میدون مینه
مامان میخواد بره دارو بگیره
بابا داد می زنه : نرو ، کمینه
تو قلبش تا ابد غم داره بابا
یه لحظه جبهه از یادش نمیره
تمام هور میسوزه تو چشماش
میگه قایق داره آتیش میگیره
چقد سخته که پیش چشم خیست
بسوزه تو بلم جسم رفیقت
ازش یک مشت خاکستر بمونه
نمونه چیزی جز اسم رفیقت
صدایی توی گوش شهر میگه
که نرخ نون شده از جون گرونتر
دوباره حرف فقر و اختلاسه
شده چشمای خشک خونهمون، تر
هوا روشن شده، بیداره مادر
داره از خستگی از هوش میره
خدا رو شکر باز خوابیده بابا
الهی سرفه هاش آروم بگیره
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
شعر بر اساس زندگی وخاطره ی همسرم ازجبهه و شهید علی اکبر نجار باشی سروده شده
@golchine_sher
هر روز موهای سپیدش بیشتر می شد
با چین پیشانی پدر هی پیرتر می شد
دریاچهای پشت نگاهش داشت؛ با هر غم
چشمان بیسویش پر از دُرّ و گُهر میشد
وقتی پُر از قَد قامَتش میشد دهان صبح
از اشک چشمش گونه ی سجاده تر می شد
هر روز وقتی با صدای ساعت خورشید
خوابش بهم می خورد و گوشش باخبر می شد...
می دیدم او را بر سر سجاده باران بود
با شوق گل می داد و با دل همسفر می شد
در خواب گوشم با دعایش عاشقی می کرد
از شوق او جانم سراپا بال و پر می شد
با او نه تنها خانه می شد یک بهشت امن
عمر غم و اندوه و درد و غصه سر می شد
قدّ کمانش جلوه ای رنگین کمانی داشت
هر جا بلایی سخت می آمد سپر می شد
مانند شمعی سوخت بیمنت به پای ما
ای کاش رسم زندگی جور دگر می شد
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
زینب است او شفیعه ی دوسرا
مثل مادر یگانه بی همتا
کس ندیده به حلم و علم و ادب
دختری مثل دختر زهرا
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
باز این دل، بی قرار روضهٔ مادر شده
باز حرف صورت و سیلی و میخ در شده
باز هم آتش به جان ما رسیده از دری
کز غم سوزاندنش چشم دو عالم، تر شده
حرف، حرف بغض و کینه از علی بوده فقط
آتشی کز کینه، پنهان زیر خاکستر شده
فاطمیه شد ، مرور خاطرات درد و داغ
علت کون و مکان، تنها و بی یاور شده
فاطمیه شد که دل بر منبر اندوه و اشک
روضه خوان مادر و تنهایی حیدر شده
بین آتش سوخت زهرا تا علی مانَد فقط
اینچنین کوثر فدای ساقی کوثر شده
ای علی، مظلوم عالم جان فدای غربتت
بعد زهرا خود بگو از غنچهٔ پرپر شده
غیر تو مظلوم و غیر فاطمه مظلوم تر
نیست در عالم، غمت از هر غم افزون تر شده
کی به پایان می رسد شبهای بی مهتاب تو
وعده ی دیدارتان درعالم دیگر شده
دوستت دارم اگرچه روسیاهم روسیاه
لطفت امید من شرمنده در محشر شده
#_اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
در سایه سار سرو تو دارم سعادتی
سرمایه ی شفاعت صبح قیامتی
شان نزول قدری و با تو مقدر است
از سوی حق اگر شده بر ما عنایتی
انسیه ای که عرش خدا زیر پای توست
حوریه ای که گوهر عرش کرامتی
ریحانه ی رسولی و نامیده ات بتول
دریایی از نجابت و در اجابتی
سرمست عطر تو شده باغ محمدی
گل با گلاب ناب تو دارد قرابتی
بوی بهشت می وزد آنجا که ذکر توست
حتی بهشت دارد از عطرت حلاوتی
چون کوه استواری و چون قله سرفراز
زینب گرفته از تو چه درس صلابتی
همچون خلیل در دل آتش قدم زدی
اما نکردی از تب شعله شکایتی
تا که علی زمین نخورد، خورده ای زمین
حامی حیدری و خودت بی حمایتی
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
فقط نبرده غرورت طراوت و طربم را
نگاه ساکت چشمت گرفته تاب و تبم را
من آن زنم که اسیرم میان مطبخ دردت
ربودهاند قرار و اصالت و نسبم را
چه بودهاست گناهم؟ به جز محبت و عشقت
بیا بگیر در آغوش، روح ملتهبم را
به جای جای دلم رد پای چشم تو پیداست
که زیر سلطه گرفته غمت وجب وجبم را
چقدر دلهره دارند لحظههای سکوتم
ببین تو حال عجیب و همیشه منقلبم را
من از حوالی دردم من از حوالی باران
گره زدند به یادت، تمام روز و شبم را
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
یا فاطمه س
در شفاعت برتری دارد به هر پیغمبری
بر تمام اولیا دارد مقام مادری
کوثر است و چشمه جوشان پاک زمزم است
عصمت داور تجلی صفات اعظم است
سوره قدر است عالم بسته بر تقدیر او
شیعیان روز قیامت بنده ی تدبیر او
فاطمه جان پیمبر نور چشمان علی ست
روشنای کهکشان و بر دو عالم منجلی ست
ذکر تسبیح الهی زینت سجاده اش
سایبان شیعیان چادر سیاه ساده اش
فاطمه را فاطمه تنها نمی باید نوشت
فاطمه نور است، دل را می برد سمت بهشت
مهربانویی که با مهرش دل خاتم ربود
غیر زهرا هیچ بانویی که انسیه نبود
تا خدا مهر علی را بر دل زهرا سرشت
علت خلق علی را حضرت زهرا نوشت
او قرار بی قراری های مولا میشود
با نفس های نجیبش چون مسیحا میشود
آتش و پروانه و چادر نماز خاکی اش
هیچ کس آگه نشد از مرقد افلاکی اش
مرقدش «بانو» ! اگر پنهان شده از چشمها
نیست غم زیرا که میباشد نهان در قلب ما
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
از شوق دیدارت دلم لبریزِ لبریز است
حال و هوای حوصله، سرمای تبریز است
در گیر و دارم با تلاطمهای بسیاری
امواج دریای دلم محنت برانگیز است
هر روز در ذهن منی، آنقدر که روحم
دشتیست بیپایان و با یادت غزلخیز است
این بیتهای بیامان دلتنگی محضاند
حال و هوای شاعرش چون فصل پاییز است
پیش خودم گفتم که روزی بازمیگردی
بعد از شیوع دوریات هر درد ناچیز است
" ای آنکه ابرویت به خونریزی کمر بسته"
آن سرزمینم من که در تسخیر چنگیز است
تاریخ هم خواهد نوشت از سرنوشت ما
خواهد نوشت از ماجرایی که غم انگیز است
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
01 شهریار بانوی کاشانی - Santur .mp3
8.94M
کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست
با دل این قصه نگویم که به دلخواهش نیست
کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر
این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست
ماه من نیست در این قافله راهش ندهید
کاروان بار نبندد شب اگر ماهش نیست
نامهای هم ننوشته است، خدایا چه کنم
گاهش این لطف به ما هست ولی گاهش نیست
ماهم از آه دل سوختگان بیخبر است
مگر آئینه شوق و دل آگاهش نیست
یارب آیینهٔ او لطف و صفاییش نماند
یا بساط دل بشکستهٔ من آهش نیست
تا خبر یافته از چاه محاق مهِ من
ماه حیران فلک جز غم جانکاهش نیست
داشتم شاهی و بر تخت گلم جایش بود
حالیا تخت گلم هست ولی شاهش نیست
تخت سلطان هنر بر افق چشم و دل است
خسرو خاوری این خیمه و خرگاهش نیست
خواهم اندر عقبش رفت و به یاران عزیز
باری این مژده که چاهی به سر راهش نیست
شهریارا عقب قافله کوی امید
گو کسی رو که چو من طالع گمراهش نیست
#شهریار
#خوانش_اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
یک نفر باید بیاید عشق ، مهمانم کند
سر دهد در پای من تا رو به سامانم کند
من چنانم که به نازی خلق را حیران کنم
او چنان در عاشقی باشد که حیرانم کند
دین و دل را واگذارد در تمنای وصال
آنچنان که بی نیاز از این و از آنم کند
خانه آبادم کند با سقفی از مهر و وفا
دست من گیرد ، رها از کنج ویرانم کند
سر گذارد زیر تیغ عشق ، بی چون و چرا
جان خود را همچو اسماعیل قربانم کند
دور سازد آتش نمرود را از سینه ام
من خلیلش گردم و او در گلستانم کند
تا به دست آرد دل غرق نیاز و ناز را
شبنم چشمان خود را نذر دامانم کند
می رسد آخر کسی از گوشه ی تقدیرها
با خمار چشم مستش همچو مستانم کند
زندگی یعنی همین که در هجوم دردها
یک نفر باشد که با یک بوسه درمانم کند
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher