eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
814 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
بگذار که آتش بزنم حاشیه‌ام را تا پر کنم از عطر وجودت ریه‌ام را کارم شده تلقین بکنم غصه ندارم افسردگی مطلق هر ثانیه‌ام را زیباتر از آنی که به تشبیه بگنجی نظم تن تو ریخت به هم قافیه‌ام را من مرد عمودی زمین بودم و امروز از مرحمت عشق ببین زاویه‌ام را در هندسه‌ی گیج جهان آنچه مهم است اسم تو سند خورده دل عاریه‌ام را توجیه من این است دلم مال خودم نیست با قاعده‌ی عشق بخوان فرضیه‌ام را @golchine_sher
هرگاه یک نگاه به بیگانه می‌کنی خون مرا دوباره به پیمانه می‌‌کنی ای آنکه دست بر سر من می‌کشی! بگو فردا دوباره موی که را شانه می‌‌کنی؟ گفتی به من نصیحت دیوانگان مکن! باشد، ولی نصیحت دیوانه می‌‌کنی ای عشق سنگدل که به آیینه سر زدی در سینه‌ی شکسته‌دلان خانه می‌کنی؟ بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت چون رنگ رخنه در پر پروانه می‌کنی عشق است و گفته‌اند که یک قصه بیش نیست این قصه را به مرگ خود افسانه می‌کنی @golchine_sher
غم‌نامه ز مردانِ خطر آوردند از غربت عاشقان خبر آوردند از معدنِ زرخیز طبس با دل خون گنجینه ای از نعش پدر آوردند... @golchine_sher
بی تو اصلا زندگی باب دل ما نیست نه صبح و شامش بی حضور تو مصفا نیست نه حرفها دارد به روی لب نمی دانم چرا تو نباشی هیچ نطقی گرم و گویا نیست نه پای دیروز من و تو گیر کرده درهبوط در ضمیر خسته ی ما فکر فردا نیست نه در میان این خمارین ساغرانِ لبْ شکر چشم مرطوبی شبیه چشم شهلا نیست نه بگذر از آن روزها که آبرو را می‌ زدند پای ناموسش کسی درگیر دعوا نیست نه محشری از چشم و ابروهای« تاتو کرده است بر سر ممنوعه ها در شهر غوغا نیست نه جمع کن گیسو؛ پریشانی جهان را سر گرفت هیچکس اینجا دلش مفتون وشیدا نیست نه گرگ و میش چشمهای دختر کولی کسی در کف فنجان فال خویش پیدا نیست نه ازدحام بی کسی دلتنگ تر می بارمت اینهمه تو در منی که ذره ای جا نیست نه @golchine_sher
نوید فتح نوید فتح می‌آید، نوای لشکر ماست صدا، صدای رجز خواندن برادر ماست همیشه آن که ز جور یزیدیان زمان دهان به شکوه گشوده‌ست، زخم پیکر ماست بگو به دشمن ما، مرزها شکسته شده‌ست بگو که حرمت اسلام مرز کشور ماست کدام اختر اقبال؟! فکر پوچ مکن که این ستارۀ تابنده، برق خنجر ماست شکسته هیمنۀ آهنین گنبد خصم چرا که سایۀ پروردگار بر سر ماست به دشمنان برسان عمرشان سر آمده است نه این‌که شعر بگوییم! حرف رهبر ماست @golchine_sher
او زیباست چکیده ای از نخستین جشنواره استانی شعرشهید "از قال و حال" استان مازندران اداره کل کتابخانه های عمومی مازندران با مشارک اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس مازندران، در راستای برگزاری گرامیداشت دومین کنگره 14500 شهید مازندران،اقدام به اعلام فراخوان شعر دفاع مقدس با نگاه ویژه و عنوان "از قال و حال" با موضوع قراردادن زبان حال و زبان قال از زاویه ی دید اعضای خانواده (درجه یک) شهید نسبت به شهیدشان توسط شاعران نمود گاهشمار:👇 اعلام فراخوان: ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ آخرین مهلت ارسال اشعار: ۲۵ شهریور ۱۴۰۳ آئین اختتامیه: چهارشنبه ۴ مهر ۱۴۰۳ - ساری آمار نهایی و فهرست منتخبین تجلیل شده در ذیل می آید؛ آثار رسیده به دبیرخانه: بیش از 370 قطعه تعداد شعرای شرکت کننده: 76 شاعر صاحبان اشعار 👇 ۱- محمد پورمرادی- چالوس ۲-محمدجواد مهدوی- ساری ۳-حسین خلیلی- نکا ۴-معصومه بخشنده- ساری ۵-محسن رزوان- آمل ۶-فریده خسروی- تنکابن صاحبان اشعار 👇👇 ۷-عارفه ستاری- بهشهر ۸-نیلوفر نعمتی- ساری ۹-فریدالدین صفایی- نکا ۱۰-سیدمجتبی اله قلی پور- بابل ۱۱-جواد یاری- ساری در بخش شعر بومی هیئیت داوران به آثار در این جشنواره نرسید اما ۴ داشت شعر بومی👇👇 ۱-مبین اکبرنژاد - سوادکوه ۲-سمیرا رمضانی- محمودآباد ۳-رقیه رضاپور آهنگر- بابل ۴-مسعود بنی شیخ الاسلامی- آمل تقدیر ویژه شعرنوجوان از شاعرنوجوان 🖊نازنین زهرا عابدیان - بابل دبیر علمی و اجرایی جشنواره : 📣 کانال اطلاع رسانی محافل و انجمن های ادبی ╭┅───── 🌺 ─────┅╮ @meysamranjbar_channel ╰┅───── 🌺 ─────┅
امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه برای روضه نشستیم و روضه‌خوان آمد صداگرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه! روضه‌خوان آمد سلام حضرت شیب الخضیب! مقتل‌ها نوشته‌اند چه بر روزگارتان آمد نوشته‌اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه‌ها که از این داغ بر زبان آمد سه سیب را، سه هدف را، سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته‌اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد نوشته‌اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه‌ای خسته، نیمه‌جان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی به قصد حنجره‌ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی میان هروله زینب دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد‌، یکی به نیزه؛ ولی یکی به قصد تبرک عصا زنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد.. @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
کانال رباعی و تک بیت ما @robaiiyat_takbait
پر کرده ز نور عشق او جام مرا آهسته گشود چشم بادام مرا شب رفت و دوباره صبح از راه رسید خورشید بغل می‌کند آرام مرا @golchine_sher
موج خون مردانه، بینِ معرکه ها پا گذاشتنند آنانکه عشق را به تماشا گذاشتند یک آسمان ستاره کشیدند و در اُفق آیاتی از حضور به معنا گذاشتند با رمز یا حسین گذشتند از فرات پا در مسیرحضرت سقا گذاشتند لب تشنه، دل به دامن دریای خون زدند داغ عطش به سینۀ دریا گذاشتند جان را به کف گرفته و در راه عاشقی آثار عشق بر تن خود جا گذاشتند مست از شراب ناب طهوراً شدند و بعد مجنون شدند و، پای به صحرا گذاشتند از سربه پای دوست گذشتند، بی دریغ تن را به تیغ تیز بلا وا گذاشتند تا دست اجنبی نرسد جانب وطن خود، دست و پا به صحنۀ هیجا گذاشتند در موج خون شکفته کشیدند لاله را شب را میان حادثه تنها گذاشتند @golchine_sher
به سرم یاد تو افتاد و دلم ریخت به هم همه، تکرار تو کردم، همه‌ام ریخت به هم من و یاد تو به هم صحبتی هم مشغول خانه را همهمه صحبت هم ریخت به هم به عطشناک‌ترین حالت صحبت با تو آن قَدَر گفتم و گفتم که حَرَم ریخت به هم تو که هستی که به هر شکل تجسّم کردم دست بردم که به اندیشه رِسَم؛ ریخت به هم ز غمت هر چه نوشتیم مرکّب پس داد جوهر و آه من و اشک قلم ریخت به هم چو ردیفی تو که در مصرع پایان غزل آمدی، شعر من و شاعری ام ریخت به هم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خرید آنکه به عشقش تمام حادثه ها را رضا به حکم خدا شد ندید اگرچه رضا(ع) را زمانه فاصله انداخت بین او و برادر کسی به نیل مگر زد دوباره پای عصا را!؟ گمان کنم که خدا خواست با جدایی آنها نصیب مردم ایران کند دو قبله نما را شده است ارض مقدس ،زمین بی علف قم همین که مظهر عصمت برآن گذاشته پا را عفیفه ای که مقامش شده شفیعه ی جنت گرفته دست کریمش همیشه شاه و گدا را شده است قبله ی حاجات و در کنار جهانی پناه داده به کویش من مدیحه سرا را **** سراغ مرقد بانوی عالمین گرفتیم حواله شد که زیارت کنیم قبر شما را @golchine_sher
عمری ست دل از داغ هجران ناشکیب است عشق تو تنها دل‌خوشی این غریب است من "لَیْتَ شِعْری..." خوانده ام هر جمعه اما اینکه نمی‌بینم تو را دردی عجیب است هم حاضری هم ناظری، غائب منم من دوری به ظاهر، لطف تو اما قریب است ای آرزوی قلب مشتاقان عالم افسوس دلها از حضورت بی نصیب است با یک نگاهت آسمانی می‌شود دل تلمیح چشمانت قشنگ و دلفریب است باران تویی! دل‌های ما مثل کویر است تا تو بیایی ذکر دل "اَمّن یُجیٖب" است @golchine_sher
چشمان من شبیهِ تو هرگز ندیده است قربانِ آن کسی که تو را آفریده است! تو مثلِ آن بلورِ روانی که آسمان از شهد و شیر و شعر تو را پروریده است یا آنکه دستِ معجزه‌سازِ خدا تو را از روی کاردستیِ شیطان کشیده است! گویی از آب و آتش و باد و خیال و خاک یک قطره روی بومِ حقیقت چکیده است شاید خدا برای تمام فرشتگان پیغمبری به نامِ شما برگزیده است شیرین که ماهپاره‌ی زیبای قصه هاست پیشِ طلوعِ روی تو حیرت دمیده است یوسف که دست بسته‌ی تقواست، پیشِ تو دستانِ بی اراده‌ی خود را بُریده است! گیسوی چون کمندِ تو یلداتر از شب است پیشانیِ بلندِ تو مثل سپیده است تو آن پدیده‌ای که زبان از تو عاجزاست هرکس بخواهد از تو بگوید پدیده است.. ! @golchine_sher
عرض_ارادت_به_ساحت_مقدس حضرت_معصومه‌_سلام‌الله‌علیها ــــ السّلام ای‌ حضرتِ‌ معصومه، ای‌ نیکوسرشت السّلام ای مرقدت زیباتر از باغ بهشت حضرت بانوی ایران، جان فدای مَقدَمت کرده مجنون زائران را شورِ اعجاز دَمَت بُرده‌ دل از عرشیان، صحن‌ و سرایِ خُرَّمت گنبد و گلدسته‌ها و اهتــزازِ پرچمت مرحبا، ایرانیان را غرق عزّت کرده‌ای خاکِ‌ قم‌ را ازقدومت باغ‌ِ جنّت کرده‌ای دختر باب‌الحوائج خواهر موسی‌الرّضا مرقدت هم‌ رتبهٔ مُلک سَریر ارتضا عمّه‌ات زینب بُوَد، زهرای اَطهر مادرت زائری بادست خالی برنگردد از درت آسمانِ شهر قم روشن زِنور مَرقَدت شهر‌ قم شوری‌ دگر دارد زِشور مرقدت سرمهٔ چشم ملائک خاک پاک قبر تو ساکنان عرش‌ِ اعلا سینه‌ چاک قبر تو نام تو معصومه و ذاتت مُبَرّا از گناه گوشهٔ‌ چشمت‌ کُند هر زائری را سَربه‌راه میدهی‌ هر زائری‌ را در حریم خود پناه میشود دلدادهٔ کویت فقط با یک نگاه شاعرت را(فیضی)از صحنِ بهشت‌آسا بس است گوشهٔ چشمی زِسوی مادرت زهرا بس است طبع سرگردان شود آسوده در کنج حرم سایهٔ پُرمِهرتان کوته مبادا از سرم بیست و سوم ربیع الاول، سالروز ورود کریمهٔ اهل بیت حضرت فاطمهٔ معصومه سلام الله علیها به شهر قم را گرامی میداریم. ـــــــ @golchine_sher
سلام من درود من ثناگوی خداوند است قیام من قعود من ثناگوی خداوند است به وقت شادی و غم ورد یا رب بر لبم جاری ست فراز من فرود من ثناگوی خداوند است منم زندان خاک اما نگاهم آسمان بین است که دنیای کبود من ثناگوی خداوند است خدا روح خودش را در نهاد ما تجلی داد!. سراپای وجود من ثناگوی خداوند است سرودن نعمتی زیباست از دریای جود حق که طبع خوش سرود من ثناگوی خداوند است :: :: :: دلش را تا به دست آرم دل خود را به او دادم زیان یا هر چه سود من ثناگوی خداوند است @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌دلم پرواز می‌خواهد و قدری نم‌نم باران سکوت و انتظار و بیقراری‌های بی‌پایان از این سرمای طاقت سوز تنهایی نجاتم ده که در آغوش مهرت حس کنم گرمای تابستان @golchine_sher
در میان جبهه‌ها گم گشته‌ام پیدا نشد آمدن از او برایم جز به یک رؤیا نشد خط به خط کاروان‌های شهیدان رفته‌ام هر که را دیدم برایم آخرش بابا نشد سالها دنبال یک نام‌ و نشانی بوده‌ام باز سهمم جز به عکس و گوشه‌ای تنها نشد من پدر می‌خواستم او خواست گمنامم شود بعد از او دنیای من هم هیچگه زیبا نشد @golchine_sher
درد پنهان در نگاهم را کسی باور نکرد حسرت و اندوه و آهم را کسی باور نکرد گرچه از عمق دلم او را صدا کردم، ولی ربنا و بارالهم را کسی باور نکرد خنده بر لب داشتم اما چه سود از خنده ام؟! گریه های گاه گاهم را کسی باور نکرد من خطا کردم که تنهایی به سر کردم ولی ارزش این اشتباهم را کسی باور نکرد روزگارم مثل چشمانم شده این روزها راز چشمان سیاهم را کسی باور نکرد @golchine_sher
نشست آموخت فقه و درسِ منبر به عشقِ دخترِ موسی بن جعفر(ع) کنارش حضرتِ معصومه(س) دارد اگر شد شهرِ قم علّامه پرور! @golchine_sher
به هر قیمت نمی آید به دست این روز ها نان هم همیشه رو سفیدی در سیاهی داشت تاوان هم ذغالی که همیشه جان صنعت بود،بی انصاف به هر ترفند و بلوایی گرفت از کارگر جان هم برای سوختن آماده باید بود در دنیا به پای عشق، میهن، گاه معدنهای ایران هم برای نان پدر جان داد در بی رحمی معدن یتیمی بود مشق اولین روز دبستان هم چنان در جان ملت آتشی افتاد از این غم فروکش کردنش سخت است با سیلاب باران هم به دست آوردن دل کار سختی نیست دولت مرد که بر می آید این الطاف از غیر مسلمان هم بترسید از تمام گریه های بی صدای شهر که گاهی از سکوت سرد می سوزد گلستان هم @gida13 @golchine_sher
السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ☘️☘️ پرنده را بگذار از قفس رها باشد به رود اجازه بده با تو هم صدا باشد به گل بگو که نخشکد بهار می‌آید به آسمان برسان تا گره گشا باشد به شب اشاره کن از خواب ناز برخیزد که آفتاب به نور تو مبتلا باشد به کوه‌ها بنویس از صبوری این شهر بیا که بودن تو ختم ماجرا باشد چه لحظه‌های خوشی این کویر خواهد داشت اگر که عطر تو هم پای بادها باشد قدم به چشم زمین رنجه کن که بعد از این ستاره شاهد گل خنده‌های ما باشد به شوق ،قاصدک از راه می‌رسد روزی که جشن آمدنت در زمین به پا باشد @golchine_sher