eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
برای حضرت مادر نوشتن آسان نیست کسی به منزلت او شریف و انسان نیست شکوهمندی ایثار او اهوراییست مرام او مگر از جنس مهر یزدان نیست؟! خدا به حرمت او حرمت جهان دارد طراوتی به جهان بی حضور باران نیست بهشت ؛گشته بهشت ؛ زیر پای مادری اش قدم اگر نزند ؛خاک؛ کوی رضوان نیست لبش پیاله؛ کلامش میِ چهل ساله بنوش آب حیات از لبش کم از «آن» نیست خدا به سجده نشینان عرش می نازد کسی به عزت مادر عزیز جانان نیست اگر که ابر دعایش به آسمان نزند زمین بلرزد از آن که تنِ جهان جان نیست مقام حضرت مادر تجلی عشق است بدون عشق جهان را سری به سامان نیست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خورشیدِ پریشان شده در ابر کاش از شبِ بن بست در آیی! ای صبح ترین روز مبادا وقتش نرسیده است بیایی؟ https://eitaa.com/yzdaan @golchine_sher
4_5778282724674506104.ogg
3.94M
‍ و ناگهان دل من  یاد مادرت افتاد ..... اللهم صل علے فاطمة وابیها وبعلها وبنیها...... کجاست یاس سپیدم که زود برگردد بهار رفته به کشف وشهود برگردد بخوان دعای توسل علی!!!که ازکوچه دلیل خلقت بود و نبود  برگردد بخوان که شأن نزول تمام قرآنها همان که رب جلیلش ستود برگردد دوباره پرشدم از اضطراب شب بوها نرفته شاخه ی طوبا که عود برگردد خدای من!! نکند از حوالی کوچه گلِ همیشه بهارم کبود برگردد شکسته پهلوی هجده نمازِ خون آلود بگو طبیبِ مسافر که زود برگردد پراست کاسه ی صبر زمین دعایی کن که حق به جانب حد و حدود برگردد سقیفه مانده و بی آبرویی و طغیان که آب رفته چگونه به رود برگردد @golchine_sher
تقدیم به مادر هستی السلام علیک یا فاطمه الزهرا انّی خَلَقْتُ باد و خاک و آتش و آب؛ خورشید را از جنس چشمان تو بی تاب با سیب و یاس و عطر یاسین ها کشیدم طرح بدیعت را به بومِ سبز محراب والتّینِ والزّیتونی و والطّورِ سینین؛باغِ انارت لب به لب یاقوتِ آمین تفسیرِ انزلنا تویی فی لیلة القدر؛ای مصحفِ تطهیر در آیاتِ احزاب باب صراط المستقیمِ کائناتی؛مشکات نوری...هل اتایی ...مرسلاتی... دست توسل میزند مولودِ کعبه؛برریشه های چادرت بانوی مهتاب! وصفت نمی گُنجد به ادراک قلم ها؛انسیة الحورائی و ناموسِ عُلْیا زیباترین تصویر خلقت هستی ای ماه!! عکس تو را برکهکشانها می کنم قاب والعصر... بی تو زندگی خُسراً مُبین است؛حتی بهشتِ بی شما بیتُ الحَزین است... دارد صفا از چشمهایت جَنّةُ العشق؛از سلسبیلِ اشک تو فردوس شاداب... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @golchine_sher
هرچند که فصل غزل و گشت و گذار است هر جا بِروم بی تو دلم مثل مزار است هر دانه ی من دربدر خاک غریبی ست صد بار برویم همه ام،دشنه و خار است کور است زمین، راه‌ نجویم به رسیدن ای ماه، کجا بی تو مرا صبر و قرار است ؟ از اشک، فروزان، چه کنم خانه ی دل را وقتی تو نباشی ، همه جا تیره و تار است یک خوشه نگاهت بچکد ناب ترین است آن صبح که بی چشم خراب تو خمار است حتی به تنش عطر خیال تو بپیچد پاییز ترین دختر این شهر بهار است بر شانه بزن خیمه ی گیسو که ببینی صد سلسله دل راهی آن کوی و دیار است از پچ پچ گنجشک دلان هیچ میازار این تن که پر از همهمه ی باد و چنار است آهو‌تر از آنی که تو را شیر نخوانند ای آنکه دلت سرد و سرت گرم شکار است ما را چه به نزدیکیِ تو ماهِ مجسم بر شاه ،تقرب به گدایان همه عار است @golchine_sher
سرسام می گیرم در این جنجال بی منطق سر می روم از سستی و اهمال بی منطق تنها نشستن بین این سرهای بی پیکر محروم می گردانَدم این حال بی منطق یک استکان از چشمهای خود بنوشانم تا سر کشم خورشید را از فال بی منطق سیبِ رسیدن هایمان لنگ اند اما من هی بال در می آورم هی کالِ بی منطق سِحر است یا جادو نمی دانم، ولی صد بار لعنت به ترکیب لبِ رمال بی منطق هرشب خیالت را به خوابم می فرستی و نفرین و صد نفرین به این ارسال بی منطق خواب مرا دیوانه ی خود می‌کنی ،تا کی سخت است هر شب تا سحر اخلال بی منطق چون مار می پیچم به خود از درد تنهایی هی نیش دارم می خورم از لالِ بی منطق @golchine_sher
السلام علیک یا فاطمه الزهرا🖤 السلام ای قبله گاه یاسها؛جانمازت چشمه ی الماسها ای که گندم زارِ رویت زردِ زرد؛خوشه خوشه زخمدارِ داس ها ای کتابِ سینه ات افروخته؛طور و نور و نازعاتِ سوخته بحرِ مسجورم! بخوان در شعله ها؛قُل اَعوذت را بربِّ الناسها چرخ دارد می زند دورِ سرت؛ نُه فلک غرقِ هوای بسترت کهکشانها را بچرخان روی دست ؛تا بسابی نور در دستاس ها ای غدیرِ خون جگر!حرفی بزن؛بال و پر درخونِ غربت ها مزن بال وا کن رو به آغوشِ خدا؛ از شرارِ جمله ی خنّاس ها آسمان را غرقِ یاهو کرده اند؛پیکرت را پُر هیاهو کرده اند تا کبوتر را پرستو کرده اند؛خون شده قلبِ همه احساسها شهادت حضرت مهربانی تسلیت باد @golchine_sher
بلور چشمهای تو لبالب عطر شب بوهاست و بافه بافه گیسویت عبادتگاه هندوهاست چه ورد ی خوانده ایی امشب که دنیا گشته مفتونت و مسحور دو آهویت تمام سِحر و جادوهاست گره وا کن ز کارِ دل کمی هم مهربانی کن جهان افتاده از چشمت به زیرِ طاق ابروهاست گناهش چیست این دنیا که در بندِ تو محبوس است میانِ قلعه ایی سنگی اسیرِ دست و بازوهاست قدم را رنجه کن جانا بیا مهمانیِ چشمم که می رویم غبار از ره به مژگانی که جاروهاست مسیرِ عشق را باید بلد باشند عاشقها که روی گونه ها حتما به دریا ردی از جوهاست @golchine_sher
پر از بغض است امشب سینه ی لبریز از دردت چگونه گرم خواهد شد هوای خانه‌ی سردت فراق نیلی یاس و حدیث تلخ دلتنگی چه خواهی کرد با ريحانه های زخمی و زردت چه بی خيرند اين مردم تو را تنها رها کردند و کوچيدند سمت دشمن بدخوی نامردت غمت را آیه آیه می نویسی روی شب بوها شده قرآنی از جنس کلامِ حق ، ره آوردت تو را مي فهمم ای آیینه ای غمها ی بی پایان تو را با دردهای منحصر در این غم فردت خدا صبرت دهد بابای خوبم، ساقي کوثر تمام چاهها مدیون اشک و ناله و دردت @golchine_sher
السلام علیک یا امیرالمومنین 🙏 هوای شهر مدینه چه کفر آلود است خلیل خانه نشین و خلیفه نمرود است سپاه ابرهه آمد به سمت کعبه کنون لهیب آتش جهل سقیفه مشهود است شکست کاسه ی صبر زمان و طاقت ریخت شکست بغض گلو؛ راه گریه مسدود است کجاست بازوی خیبر گشای حیدری ات؟؟! برای خانه نشینی امیر من! زود است چقدر خاطره دارد از آفتاب این در دری که خادم آن جبرئیل مسعود است دری که شعله نشین است و زائرش خورشید دری که حاصل عمرش چکامه ی دود است همیشه تا همه جا می وزد نسیم ظهور و یاس نقطه ی عطف قیام موعود است @golchine_sher
39.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسم به آیه ی چشمت که بحرِ مسجور است نزول سوره ی انسان ...طلیعه ی نور است صدای حضرت جبریل می‌رسد از عرش طنین امرِ ولایت ؛روایت صور است پناه دست تو؛ دست خداست ای خورشید اگر چه چشم سقیفی به نور حق کور است بخوان خطابه ای از مصحف دلت حالا که خطبه های کبودت به زخم مأجور است ندیده چشم جهان مثل تو امیری که به نان خشک و نمک؛ سفره ی دلش جور است امیر حادثه های غریب ؛ نجوایت به گوش چاه و ستاره همیشه مشهور است مقیم کوی خراباتم و خرابِ غمت به یمن مِهرِتو هرخانه بیت معمور است ورق ورق شده تقویم سرخ پیشانیت شب سیاه زمین بی تو سرد و دیجور است شکسته ای و دلت کاسه کاسه صبر جمیل قلم به نقل شکیبایی تو معذور است دوباره بخت علم ها سیاه میگردد بساط گریه برای کبوتران جور است ترک ترک شده لب های چاه ؛بارانم ببار! آب تمام قنات‌ها شور است @golchine_sher
باز هم این روزها دل ناشکیبی می کند تا مدینه می رود اما غریبی می کند آسمان بارانی و چشم زمین لبریز اشک مثل تو قبر غریبت هم نجیبی می کند گندمی از مِهر تو در خاطر این شهر نیست کفتر دل باز حس بی نصیبی می کند من نمی دانم چرا هرروز مردی آشنا درهوای خانه ی خود هم غریبی می کند جایتان خالی چه کدبانوی خوبی زینبت بیش از سنّش چه رفتار عجیبی می کند درمیان چادرِ خاکی چه افلاکی شدست اشک ریزان یا حبیبی یا حبیبی می کند @golchine_sher
یا امام زمان ع و حلقه حلقه زمین در هبوط؛ زنجیر است زمان به حصر سکون پای بند تقصیر است پراست بغض گلو از نفیر سالوسی دلم از اینهمه بیهوده زیستن سیر است هزار قصه و صد خاطره بیان کردیم که دوری تو فقط کار و بارِ تقدیر است کسی به صفحه ی اقرار جمله ایی ننوشت گناه ما‌ همه «انکار و شرک و تکفیر» است خمیده پشت رکوع از نماز«مدعیان» دراین نماز شکسته دعا زمین گیر است بیا که پرشده از گریه چشم آهوها!!! بیا که نغمه ی هر عصر جمعه دلگیراست نیامدی و به راهت نگاهمان ابریست دعای منتظرانت بدون تأثیر است @golchine_sher
یا_فاطمه_س وزید یاس و هوای غزل معطر شد بهار حادثه پوشید و عشق پرپر شد شکست تُنگِ بلورینِ چشم های نبی و خوابِ نازِ ستاره چه زود لب پر شد قیامتی که به پا شد میانِ کوچه ی اشک فرشته ها همه دیدند، روزِ محشر شد به ردِ خونِ چکیده ز جای بوسه ی میخ بهشتِ گمشده قبرِ غریبِ کوثر شد مدینه پر شده از عطرِ یاسِ تفتیده و فاطمه که در آتش خلیلِ دیگر شد شبیه ماه که افتاده در لهیبِ محاق شقایقی که به خونِ جگر شناور شد کجاست فوجِ ابابیل، کعبه در خطر است سپاهِ ابرهه آمد؛ مدینه خیبر شد و دست های علی بسته بود وقتی که میانِ کوچه غریبانه عشق ؛؛پرپر شد وکاش چادرِ خاکی نبود ارثیه ات همان که آینه ی دق برای حیدر شد خمید قامتِ صبر و شکست هیبتِ کوه شبی که سنگِ صبور علی پیمبر شد هنوز چشمِ علی مانده روی سینه ی در که تا همیشه غمت روی آن مصوّر شد اللهم صل علے فاطمة واَبیها و بَعلُها وبَنیهآ وَالسّر الْمُسْتَوْدَع فیها بِعَدَدِما اَحاطَ بهِ عِلْمُڪْ @golchine_sher
چو کوه بی تو خمیدم چو آه فرسودم به غیر سایه ی مهرت دمی نیاسودم جهان اگر چه بریزد به کام مهجورم بدون چشم تو اما غریب و محدودم خراب و شعله نشینم به معبد مویت به جز دو بافه ی حسرت نمانده از دودم دلم دو چکه کبوتر، سرم دو خط آهو تو ضامنم بشوی من عزیز معبودم سریر سرمد هشتم شهنشهِ جانها به حشمتت دو جهانم ز فقر بزدودم نفس کشیدمت از غنچه های نشکفته فقط به بوی تو دل را همیشه آلودم اگرچه می برَدم دم به دم به سوی فنا به موج موی تو بستم گره گره رودم به ماهِ روی تو هر کس دمید، پاینده ست به کهکشان تو این ابر اشک افزودم گشوده پنجره ای سوی معبد چشمت مرا، که جز به هوایت همیشه مسدودم @golchine_sher
السلام علیک یا فاطمه الزهرا نورباران شد به یُمنت عرش ازبدوِ ورود اُدخلوُ ها بِسَلامٍ ذلک یَومُ الخُلود درنمازت اوج می‌گیرد زمین تا آسمان از مِنَ الّیل فَسَبِّحهُ به اَدْبارِ السُّجودْ رازناکی،شعله شعله در سلوکِ نار و نور گونه هایت نیلی وپهلو و بازویت کبود آیه ی تطهیر را برمصحفی تاول زده می نگارد با خط میخی به قرآن و دود بی قرارِ بی قراری می گدازی بی صدا گفتنی ها داری از بی تابیت یوم الورود گاه بالا می روی تا ارتفاعِ نیزه ها گاه پای طشت هایی در فرازی و فرود حجمِ اقیانوس داری کوثرِ مسجورِ من! زمزمِ آتش گرفته جرمِ پهلویت چه بود؟ کینه ی ابلیس دارد آتشِ خط‍ّاب ها از سقیفه می وزد خون فتنه ی عاد و ثمود... لعنة الله علی القوم الظالمین ..... @golchine_sher
چشم هایم را پر از خورشید و گندم می کنم با کبوترها دلم را نذر مردم می کنم مثل آهو در کمند موی تو افتاده ام اینکه در دام تواَم شادم تبسم می کنم ‌ خط به خط می نوشم از تلواسه ی انگورها مستی ام را لب به لب تا خط هشتم می کنم باز هم سر میروم از کاسه ی آیینه ها تا خلیج آبی چشمت تلاطم می کنم وامدار صد سلامم لب به لب دلتنگیم گاه هم یاد از هوای ابری قم می کنم ازدحام چشمهای خیس و امواج دعا من خودم را لابلای اشکها گم می کنم از زبان الکن من با کبوترها مگو آهوانه التماسم را تکلم می کنم @golchine_sher
یا زهرا س آیینه ایی رو به خدا هر لحظه زیبا می شوی گل می کنی در آسمان خورشید رخشا می شوی از چینِ پای دامنت ماه و اقاقی می‌چکد درچشم خیسِ برکه ها تلمیحِ طوبا می‌شوی از شانه ات جاری شده شب روی بومِ کهکشان یلدای آبی پوشِ من!مضمونِ دریا می شوی با جزر و مدّت می رود پایین و بالا آسمان موزون ترین شعر خدا ؛ماه اهورا می شوی درچارسوی زندگی؛ زوداست کدبانویی ات در روزگارِ کودکی امّ ابیها می شوی پوشانده ایی مهتاب را از چشم های شورِ شب قدّیسه ی حجب و حیا؛ زهرای زهرا می‌شوی ای رازناکِ بی بدل! خورشید بانو! لم یزل! درسرِّ مستورِ خدا داری معما می شوی در اشتیاقِ دیدنت دریا تلاطم می کند در ماه ریزِ موج ها محو و هویدا می‌شوی تنگ است آغوشِ زمین بر قامتِ افلاکی ات تو سوره ی قدری که در قرآنِ دل جا می شوی..... @golchine_sher
امشب همه جا مرثیه ی یا زهراست در محشرِ خانه ی علی عاشوراست قرآن علی به آسمان کرده صعود گویی شب قدر است که اینجا احیاست از سوز تو سینه ی علی می سوزد داغ تو همیشه روی قلب باباست ای ماه غریبِ لب فرو بسته ی من اندوهِ تو آیه آیه بر جان گویاست هرچند علی به راز تو لب نگشود قبر تو به سینه ی پیمبر پیداست مجنون تواَند عاقلان بی وقفه در نقل هزار و یکشب ات صد لیلاست واجب شده بر علی نماز آیات از ماه گرفتگی که در آن سیماست آنقدر که موج می زنی در چشم اش در رگ به رگش جوش و خروش دریاست از رفتن تو چشم جهان می گرید کار دل اهل دل فقط واویلاست هر قدر بجوشد، دلِ خون از دریا آرام نگردد، که غم تو عظماست تفسیر قیامتی و مضمون معاد در سوره ی چادر تو آیات خداست می سوزی و خاموش به خود می پیچی درد تو غریبیِ ولایت ، مولاست @golchine_sher
سرو بی بارم که هرگز قامت او تا نشد یک کتاب لب به لب شعرم که لایش وا نشد مهر مهرویان به دل دارم بسی بسیارها ای دریغ از بخت خفته اینکه من ها "ما "نشد بسته ای بار دلت را می‌روی از جان من آهِ من آنقدر نالایق؛ که در تو جا نشد سیلِ اشکم بی گدار از سدِ چشمانت گذشت حیف، اقیانوسِ اشکم پای تو دریا نشد در خمِ پس کوچه های موی تو درمانده ام نذرها کردم که بگشایی گِره را؛ وا نشد @golchine_sher
انگار نهنگی شده ای در دل تورم سنگین تر از آنی که رسد پای تو زورم با خود ببر این ماهیِ در خاک تپان را یک زخم عمیق سر و پا شورشِ مورم از مردگیِ خویش بریدم دو کفن آه با پای خودم آمده ام تا لب گورم آماس شده زخم نبودت به تن من لبریز رسوب است دلم؛؛ ماهیِ شورم نان دلت آجر نشود بخت پریشان چشمان مرا سر بکش از قلب تنورم من سلسله ی سوخته بر شانه ی بغضم از هرزگیِ باد ِسرِ گردنه دورم از سینه ی چاک تو گرفتم دو قلم تاک تا پر شود از مستی تو جام طهورم مستانه زدم سر به سرِ خُم به ارادت تا شیخ نگیرد به مجازاتِ قصورم هر برگ که افتادی و دل تاب نیاورد تفسیر حکایات تو شد دردِ قطورم از مرمر احساس تو جاری شده ام تا آرامش لب پر شده ی سنگ صبورم بنشین به مرور من و تنهاییِ سردم بهمن شده ام یخ زده گرمای حضورم @golchine_sher
برف دارد روی سقف سینه جولان می دهد این زمستان بی رمق در قلب من جان می دهد گرمی دست تو را گم‌کرده ام در زندگی روی انگشتان سردم مرگ فرمان می دهد هر کسی سهمی از این دنیا نصیبش می‌شود زندگی سهم مرا از غم فراوان می دهد سیل اشکم می بَرَد از دیده جز چشم تو را بر زمینم آسمان یک ریز باران می دهد گاه آنقدری که باشی راضی ام از سرنوشت باز تقدیر بلاکش زهر هجران می دهد گفته بودم از ازل تسلیم چشمان توام توامان لطف نگاهت سخت و آسان می دهد توبه کردم از گناه و دیده شستم از خطا باز چشم دلفریبت جام عصیان می دهد از سر من بگذر ای آب حیاتِ بی ممات زندگی در چشمهای خیس من جان می دهد @golchine_sher
نفس ندارد و این دم به زور می آید صدای زندگی از قعر گور می آید خمیده بر لب داغی که خوب تفتیده ست دوباره بوی دلی از تنور می آید به نان خشک وکمی خون دل مدارا کن که مُهر مِهر سلیمان به مور می آید میان اینهمه سرمای سخت و طاقت سوز خوشم به گرمیِ چشم تو نور می آید مگر که تاک سر موی تو به رقص آمد که چشمه چشمه شراب طهور می آید چه زود می روی از پیش ما تو ای آذرِ ببین عروس غزل ها به شور می آید چقدر ماهی و بالا بلند می تابی مگر که حضرت یلدا به سور می آید چراغ خانه به مسجد روا نمی گردد چنان که مسئله گاهی قصور می آید به جان زدی که نماند مرا طریق وجود چه غافلی که طبیب غیور می آید @golchine_sher
دل خمره ای از جرم و گناه است کجایی؟ مستی وسط شهر به راه است کجایی؟ چون اشکِ من این رودِ به دریا نرسیده سرمایه ی عمرم همه آه است کجایی؟ سر می رود از تشنه گی ات کوزه ی دنیا این قافله در حسرت چاه است کجایی؟ جاری شده اندوهِ تو بر شانه ی این شهر! هر بافه خودش ؛چند سپاه است کجایی؟ سیل غم تو خانه براندازترین است! این هجرِ دل آزار؛ گناه است کجایی؟ با تو که نشستیم به افلاک رسیدیم! درویش؛ در این معرکه شاه است کجایی؟ شب مردمک دیده به در دوخته برگرد! ای ماه؛ جهان چشم به راه است کجایی؟ @golchine_sher
مثل تاجی که همیشه جای آن روی سر است تختی از زر روی چشمم جایگاهِ مادر است دُرج دریای محبت ساحل امن جهان بحر چشمانش لبالب دُر ناب وگوهر است نقطه ی عطف وجود این نازنینِ دلربا زیبِ مهرش برتمام آسمانها زیور است سایه اش تا حشر دارد برتری بر آفتاب ماه تابان من است او بر جهانی سرور است مهدِ مهر و عاطفه ،آیینه ی نور ویقین دامنش دریاترین دریای باران پرور است نقطه ی پرگار عشق است و جهانی طائفش کعبه ی جان است و بر جانهای عالم محور است @golchine_sher