هدایت شده از رباعی_تک بیت
اندازه ی جمع دستمان یار نداشت
در شهر مدینه او هوادار نداشت
روزی که به مادرم جسارت کردند
ایکاش که خانه در و دیوار نداشت
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait
برای کینه؟ آه نه! برای عشق من، بمان
برای دوست داشتن، برای خواستن بمان
هرآنچه دوست داشتم، برای من نماند و رفت
امید آخرین اگر تویی، برای من بمان
به سبزه و نسیم و گل، تو درس زیستن بده
بهار باش و باز هم به خاطر چمن بمان
تمامت و کمال را به نام ما رقم زدند
کمال عشق اگر منم، تو هم «تمام زن» بمان
برای آن که تیشه را به فرق خویش نشکند
امید زیستن شو و بـرای کوهکن بمان
مزن به نقش خود گمان، ز سرگذشت این و آن
برای دیگران چرا؟ برای خویشتن بمان
#حسین_منزوی
@golchine_sher
خنجر از بیگانهخوردن سخت و درمان سختتر
نیشخند دوستان اما دوچندان سختتر
خندههایم خندهی غم، اشکهایم اشک شوق
خندههای آشکار از اشک پنهان سختتر
چید بالم را و درهای قفس را باز کرد
روز آزادیست از شبهای زندان سختتر
صبح گل آرام در گوش چنار پیر گفت:
هرکه تن را بیشتر پرورد، شد جانسختتر
مرگ آزادیست وقتی بال و پر داری، کنون
زندگی سخت است اما مرگ از آن سختتر
#علیرضا_بدیع
@golchine_sher
تو لیلی نیستی !
من اما
مجنون حرفهایت میشوم
دیوانهی دستهایت
مبهوت خندههایت
شیرین نیستی !
ولی من
صخرههای شب را آنقدر میتراشم،
تا خورشیدم طلوع کند
و تو در آغوشم لبخند بزنی...!
#عباس_معروفی
@golchine_sher
حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
خیال کن پسری مادرش زمین بخورد
به پیش چشم ترش، یاورش زمین بخورد
خدا کند که نبینی یگانه مادر تو
همین که پا شود از بسترش زمین بخورد
سر نماز قیامش چونان رکوع شود
هنوز سجده نرفته، سرش زمین بخورد
بدا به حال مدینه که در نبود نبی
گذاشت دختر پیغمبرش زمین بخورد
اگر چه پشت در از پا نشست مادر ما
نخواست ثانیهای حیدرش زمین بخورد
#شهریار_سنجری
@golchine_sher
هرگز افسانه نیست ای مردم
الف قامتی که دال شده
ماه کامل به دست فتنه و شر
خون دل خورده و هلال شده
هرگز افسانه نیست ای مردم
مانده بر روی ماه رد خسوف
یادگار رسول با سیلی
شامل لطف بی مثال شده!
باید آخر کسی قیام کند
نفس فتنه را تمام کند
جز علی حق نبود و حقّ علی
با دم فتنه پایمال شده
هرگز افسانه نیست ای مردم
قصه ی آتش و در و دیوار
در دفاع از حرم، خلیل علی
بت شکست و شکسته بال شده
غیر زهرا جگر نداشت کسی
غیر زهرا نبود هم نفسی
جرم یک عده بی شرف افتاد
پای میخ در ذغال شده
هرگز افسانه نیست ای مردم
خونِ بر در هنوز می جوشد
ما عزادار حضرت نوریم
گرچه بیش از هزار سال شده
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#یافاطمهاشفعیلناعندالله
#یا_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
@golchine_sher
تقویمِ عمرم پُر شد از پاییز، بی تو
من خسته ام از هرکس و هر چیز،بی تو
مثل نگاهِ خشک و پوچ این مترسک
افتاده ام در گوشه ی جالیز، بی تو
امشب تمامِ فکر و ذهنِ من همین است
شد کاسه ی صبرم چرا لبریز، بی تو؟
با من بخوان این فصلِ شیرین را که هستم
چون شهریار،آواره ی تبریز، بی تو
دلتنگم و هر صبح باید نوش جان کرد
یک استکان شعرِ خیال انگیز، بی تو
می بارم امشب بر سرِ این شهرِ غمگین
چون قطره هایی دائم و یکریز، بی تو
#محمد_حسین_حیدری
@golchine_sher
🍃🏴 زبانحال اول مظلوم عالم؛ مولانا علی(ع)
#نذر_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها 🍃🏴
-لطفا حق روضه ادا شود-
سیلیِ سردِ خزان؛ گشت و گذارم را گرفت
ارغوانی کرد یاسم را، بهارم را گرفت
پیر شد، قامت کمان شد یارِ هجده ساله ام
یک لگد با یک غلافِ کهنه یارم را گرفت
در کنار غصه ها سنگ صبوری داشتم
رفت با بیطاقتی؛ صبر و قرارم را گرفت
دردِ پهلوی شکسته، دردِ بازویِ کبود
همسرم را...دلخوشیِ روزگارم را گرفت
روزها دستاس چرخاند و برایم پخت نان
روزگارم شب شد و لیل و نهارم را گرفت
خانه ام شد بی صفا، گمکرده دارم ای خدا...
بشکند دستی که یارِ خانه-دارم را گرفت
بشکند پایی که زد بر دربِ باغم بی هوا
میوه ام افتاد و شش-ماهه-انارم. را گرفت
کودکانم آه خیلی زود بی مادر شدند
بغضشان هنگام ِ گریه؛ اختیارم را گرفت
صبر کرد و از خجالت ذره ذره آب شد
داغِ زهرا(س) اقتدارِ ذوالفقارم را گرفت
*
کینه های کهنه را همراهِ هیزم جمع کرد
آمد آن نامردِ پستی که نگارم را گرفت
بی کسم کرد و گرفت از من کس و کارِ مرا
آتشم زد قاتلش! ایل و تبارم را گرفت
من فقط از قلعهٔ خیبر "دری" کَندم ولی
او لگد زد بر "در" و دار و ندارم را گرفت!
#ألسلام_علیکِ_أیتها_الصدیقةُ_الشهیده
#آجرک_ٱلله_یا_صاحب_ٱلزمان_عج
#دخیلکِ_یا_زوجةَ_مولانا_علی_ع
#دخیلکِ_یا_أمّ_المقاومة_والشهدا
#اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@marziyehatefi
@golchine_sher
دوباره بارش زخم و هجوم داغی که
طلوع درد و مصیبت، از اتفاقی که
و سوز و اشک قلم با چه اشتیاقی که
حدیث شعله ی سوزنده ی فراقی که
نسیم لطف وزید و علی"ع" تفضُّل کرد
قلم برای سرودن به یاد او گل کرد
سلام سوره ی کوثر سلام کوه وفا
سلام فخر ملائک سلام نور سما
سلام یاس پیمبر سلام بحر سخا
سلام شور عبادت سلام روح دعا
درون سینه و قلبم شبی قیامت شد
به نام بانوی گل ها دلم هدایت شد
به یاد فاطمه چشمان آسمان تر شد
فضای سینه پر از عطر یاس پرپر شد
هوای خاطر مولای ما مکدر شد
بدون همدم و یار و بدون یاور شد
تمام حرف دلم با غمش عجین گشته
به یاد غربت زهرا، علی حزین گشته
فضای شهر دل ما گرفته رنگ عزا
چگونه لب بگشایم چه رفته بر مولا؟
هزار رنج و مصیبت ، هزار آه و جفا
میان کوچه ی غربت هجوم خصم بلا
تمام عالم و آدم غریق حیرت شد
چه شد به اُمِّ اَبیها چنین جسارت شد؟
میان شهر مدینه دگر مسلمان نیست؟
برای ظلم و عداوت غروب و پایان نیست؟
برای همسر زهرا رفیق دوران نیست؟
حبیب و همره و یاری شبیه سلمان نیست؟
نبود هیچ کسی تا که یاورش باشد؟
نگاهبان حریم کبوترش باشد؟
کجاست منتقمی تا که او قیام کند؟
بساط ظلم و جنایت شبی تمام کند
نسیم عدل علی را علَی الدّوام کند
به وقتِ صبح ظهورش دوصد سلام کند
نفیر ظلم و خباثت بس است مولاجان!
غبار مرگ و اهانت بس است مولاجان!
بیا ترنم باران! که بی قرار توایم
بیا امید بهاران! در انتظار توایم
بیا نسیم گلستان! که در کنار توایم
همیشه در همه ایام جان نثار توایم
تمام بستر قلبم پر از بهانه ی توست
همیشه قبله ی دلها به سمت خانه ی توست
هنوز هم که هنوزست زخم بر جگر است
غبار شبهه فراوان و شهر خسته تر است
دلم خوش است به تک جمله ای که مختصرست
که انتهای شب خستگان سحر است
بیا و ساحل دل خالی از تلاطم کن
لب تمام زمین را پر از تبسم کن
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
ای مهربان! که جاذبه دارد صدای تو
امشب پرنده میوزد از چشمهای تو
امشب حوالیِ تو مه آلود و مبهم است
امشب شکفته در دلِ باران، هوای تو
چون ذرّه در هوای نگاهت معلّقند
گنجشکهای گمشده از کهربای تو
گفتم که روبروی تو آهندلی کنم
کی میگُذارد این دلِ آهنرُبای تو؟!
گرچه تمامِ آینهها صاف و صادقند
چیزی برای عرضه ندارند جای تو
شبنم به روی تک تکِ گلها نشسته است
پیداست در حوالیِ من ردِّ پای تو
امشب شبی به وُسعتِ یلداست، خوبِ من
مانندِ قصههاست شبِ باصفای تو
#یدالله_گودرزی
#عضوکانال
@golchine_sher