خیالِ بال و پرم از قفس پَریدن نیست
که در مرامِ پر و بالِ من بُریدن نیست
در آتشم به تماشا بکش خودت را که
علاجِ تشنهنگاهی به غیرِ دیدن نیست
به انتظار نمان در خمارِ عریانی
که راه پیرهنِ حُسن، جز دریدن نیست
به چشمْروشنیِ باغبانِ تو که منم
رسیدهای تو و راهی به غیرِ چیدن نیست
تو ای کویر ترکخورده! فکر آب مباش
که در مُخیلۀ ابرها چکیدن نیست
سُلوک جادۀ ابهام، بیسرانجام است
فقط برو که هدف، مقصد آفریدن نیست...
#محمد_شریف
@golchine_sher
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟
تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟
مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
راستی تو این همه دیوانه میخواهی چه کار؟
مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!
در دل من قصر داری، خانه میخواهی چه کار؟
خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین
شرح این زیبایی از بیگانه میخواهی چه کار؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن
گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
در چشم تو دیدم غم پنهان شدهات را
پنهان نکن احساس نمایان شدهات را
یا دست بر این قلب پریشان شده بگذار
یا جمع کن آن موی پریشان شدهات را
جز شانه پرمهر تو کو شاخه امنی؟
گنجشک ِ- کم و بیش - هراسان شدهات را
گاهی به نگاهی شده یک پنجره وا کن
این عاشق پابندِ خیابان شدهات را
از هرچه به جز چشم تو کافر شده این مرد
آغوش گشا تازه مسلمان شدهات را..
#سجاد_رشیدیپور
@golchine_sher
حس می کنم با دیگران بیگانه بودن را
عاقل تر از هر عاقلی دیوانه بودن را
زندانی این شعله های سرد تنهایی
باید کمی تمرین کند پروانه بودن را
یا با غم دلتنگی ات یا با سر زلفت
یاد آوری کردی قرار شانه بودن را
پیمانمان جای خودش مردم نمی فهمند
یک لحظه از دنیای هم پیمانه بودن را
من دوست دارم خنده های کودک خود را
لالایی شب های این دردانه بودن را
با خستگی ها، خستگی ها، خستگی هایش
من دوست دارم مادر این خانه بودن را
#عاطفه_سادات_موسوی
#مادرانه
@golchine_sher
🍃🌺 به شوق #سهشنبه_های_جمکرانی
#نذر_سلامتی_و_ظهور_امام_زمان_عج 🍃🌺
تمام ِ لحظه هایِ زندگانی را هدر دادم
دل و دین و یقین و مهربانی را هدر دادم
محبت را زدم چوبِ حراج و آه شد سهمَم
تمام ِ عمر این گنجِ نهانی را هدر دادم
مرا دنیایِ فانی سخت مشغولِ بِطالَت کرد
چه بد خیرِ حیاتِ جاودانی را هدر دادم
شبیه یخ؛ میان دست هایم آب شد کم کم
زمان! این گنجِ کمیابِ جهانی را هدر دادم
ندانم-کاری از من ساخت یک ناشُکرِ بی انصاف
طلبکارانه رزقِ قدردانی را هدر دادم
چه شبها از خدا با ذکرِ "یا ألله" دل بُردم
ولیکن صبحدم آن خوش-زبانی را هدر دادم
خدایا کاش برمی گشت تا جبران کنم قدری
ضرر کردم! پشیمانم! جوانی را هدر دادم
چرا ذکرِ "بنفسي أنتْ" را دیگر نمیگویم؟!
چرا حالِ قشنگِ ندبه خوانی را هدر دادم؟!
چرا گمراه کردم چشمهایِ سر به راهم را؟!
چرا آن انتظارِ جمکرانی را هدر دادم؟!
مرا بیدار کن تا فرصتی هست و نفس دارم
که با عصیان؛ تمام ِ زندگانی را هدر دادم!
#ألسلام_علیک_یا_أباصالح_المهدی_عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بالحجة_ع_الهی_العفو
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher
از نگاه روی تو، دل سیر میگردد مگر
آخر آدم با تو باشد، پیر میگردد مگر
با نگاهی قلب من را کردهای مالِ خودت
شهر با یک حملهای تسخیر میگردد مگر
لحظهی دیدارِ عکست نیز خشکم میزند
بی طناب، این دست و پا زنجیر میگردد مگر
عاشقم باشی نباشی، سرد باشی یا که گرم
حس عاشق لحظهای تغییر میگردد مگر
در میان حس من، هر واژه عاجز مانده است
آتش دل با سخن تعبیر میگردد مگر....!!!!
#محمدعلی_بهمنی
@golchine_sher
694.1K
#یا_امام_رضا_ع
ز مِهر خویش پر کردی دو چشم مست آهو را
تو معنا کرده ای آزادی بال پرستو را
حدیث اشک میریزد ز محراب شبانگاهت
معطر کرده زلفان شبِ آشفته گیسو را
به وقت ان یکادت از دهانت عشق می ریزد
به طوفان داده بنیان طلسم و سحر و جادو را
امام هشتما قلب مریضم با نگاه تو
به سویی افکند ناز طبیب و درد و دارو را
سیاهیِ غبار کفش زائرهای کوی تو
چه سرمه کرده چشمِ حوریان نازک ابرو را
چه غوغایی نموده گنبد و گلدسته ات آری
ز سرها برده هر مستی و غوغا و هیاهو را
نوازش های دستانت به روی مخمل آهو
غبار غم زدوده از رخ زیبای بانو را
نباید بی طهارت برد نام پاک بانو را
تداعی می کند مسمار درب و درد پهلو را
اگر چه تو فقط اسطوره شاه خراسانی
نبُرد از خاطرت آن ماجرای درد بازو را
#سیامک_رستمی_انگاس
#عضوکانال
@golchine_sher
ای زندگی که حرفِ حسابِ تو مرگ بود
پایانِ هر سوال جوابِ تو مرگ بود
با ریسمانِ سستِ تو در چاهِ روزگار
رفتیم و غافلیم طناب تو مرگ بود
در جنگ نابرابرِ تو در برابرت
ما باختیم، پا به رکاب تو مرگ بود
هر ساعتی به صورتِ دیگر در آمدی
ای ساحری که پشتِ نقاب تو مرگ بود
دین تو درد، معجزه ات رنج، کیستی؟
پیغمبری که نام کتاب تو مرگ بود
ما چشم و گوش بسته و جان خسته آمدیم
ما را بِبَر اگرچه که خواب تو مرگ بود
پیمانه پُر شده است و من از خویش خالیام
عمرت بلند ای که شراب تو مرگ بود
#حسین_میهمان_پرست
@golchine_sher
هوا بس ناجوانمردانه سرد است...
آی...
دمت گرم و سرت خوش باد!
سلامم را تو پاسخ گوی...
در بگشای...!
#مهدی_اخوانثالث
@golchine_sher