بیهوده مرا از قفسِ عشق مترسان
پروانه خودش حاصلِ یک پیله ی تنگ است
#ابوالفضل_یحیایی
@golchine_sher
به هر دلی دردی شکفته می بینی
شکسته دلها را چه داغ سنگینی
نشسته شیرینی به سوگ فرهادی
نشسته فرهادی به سوگ شیرینی
نه مانده فرزندی،نه دل، نه دلبندی
به داغ مادرها نمانده تسکینی
نه خانه ای بر پا نه کوچه ای پیدا
چه شهر دلگیری چه شهر غمگینی
گرفته هر کودک به دور از مادر
به خاک و خون بستر به خشت بالینی
چه غصه ها دارد برای تو این شهر
به پای حرف او اگر که بنشینی
شکفته خواهد شد دوباره از این خاک
گلی که پرپر شد به دست گلچینی
#حسن_زرنقی
#عضوکانال
#غزل_زلزله
@golchine_sher
از هر چه به جز حضورِ تو دلگیرم ...
در دامِ مصیبت و بلا ، زنجیرم ...
محصولِ هجومِ بی تو بودن این است:...
زانویِ غمی که در بغل می گیرم! ...
#جلیل_مُنور
#عضوکانال
@golchine_sher
میخواستم ببوسمت، ايمان نمیگذاشت
ترس از فرشتههای نگهبان نمیگذاشت!
میخواستم بغل کنمت تنگ و تنگتر
اما لهیب شعلهی سوزان نمیگذاشت!
باید خدا که عاقل و خوب است، اینقَدَر
اعجاز توی طرز نگاتان نمیگذاشت!
یا سیب گونههای تو را کال میکشید
یا در دهانم اینهمه دندان نمیگذاشت!
مثل نمازهای قضایی شدم که تو
میخواستی بخوانی و شیطان نمیگذاشت!
میخواستم ببوسم و میخواستی، اگر
تردید توی دامن انسان نمیگذاشت!
#عذرا_هندالی
@golchine_sher
ای آنکه از لطافت اندیشه ات تَرَم
از برکت حضور تو امروز بهترم
با مهر سمت پنجره ها نور میدمی
هر صبح با سلام تو از خواب میپرم
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
دلم به یاد تو دائم بهانه میگیرد
به هر که میرسد از تو نشانه میگیرد
شبیه رشتهء تسبیح و رشتهء اشکم
بهانههای تو را دانهدانه میگیرد
به مرغ خانهبهدوشم اگر اجازه دهی
به بام عاطفهات آشیانه میگیرد
برای عشق اگرچه دلم کمی پیر است
اگر بهار تو باشی جوانه میگیرد
برای آنکه نیاید کسی به خلوت ما
دلم سراغ غمت را شبانه میگیرد
دلم هوای کسی را نمیکند دیگر
ولی به یاد تو دائم بهانه میگیرد
#زینب_نجفی
#راجی
#عضوکانال
@golchine_sher
تو انعکاس من شده ای ... کوه ها هنوز
تکرار می کنند تو را در صدای من
#نجمه_زارع
@golchine_sher
به تیغ حادثه زخم از تو و, نمک بامن
بزن به سنگ مرا , جرأت ترک با من
به روزگار بگو ؛ من گذشتم از سهمم
همیشه قسمت توبیش و, کمترک بامن
مگر زمانه مرا باز بچه گیر آورد
که کرده است هوای "الک دولک" بامن
اگر کسی خبر از نان و عشق و گل می خواست
بگو که یک شبه رفتند به درک با من
چقدر بین من و زندگی به هم خورده است
آهای مرگ , خودت را بزن محک بامن
من از تمامی این شهر , پرس و جو کردم
ولی نداشت کسی درد مشترک بامن
#سیدمحمدعلی_رضازاده
@golchine_sher
نامه ای دیگر نوشتم کاش آن را خوانده باشد
کاش او هم مثل من پابند عشقش مانده باشد
نامه ای دیگر نوشتم حرف هایی تازه گفتم
ترس دارم نامه را سربسته برگردانده باشد
یا نه شاید قلب او را - گرچه از سنگ است قلبش-
واژه ای از واژه های نامه ام لرزانده باشد
شاید او هم مثل من عاشق شود اما بترسد
نامه ام را دور از چشم پدر سوزانده باشد
یا نه! شاید شعری از من را به آوازی بخواند
لاله های دامنش را شعر من رقصانده باشد
یا نه شاید چون عروسک دست های مهربانش
نامه ام را در کنار بالشش خوابانده باشد
شاید این ها جز خیالات من تنها نباشد
نامه من روی میز پستچی جا مانده باشد
#محمد_حسین_نعمتی
@golchine_sher
آب به جوی روان است
و
برگهای پاییز را می دواند
رو به بهار
مهر تو در رگهای جان جاری
غمها را به قلب می انبارد
آه از روزگاری که چشمم دارد
آه
#حسین_عطاالهی
#عضوکانال
@golchine_sher
نقاره که زد غبار آهم را شست
از دل غم و رنجِ دیر گاهم را شست
وقتی که خدا را به تو دادم سوگند
باران زد و دفتر گناهم را شست
#محمدصادق_بخشی
#عضوکانال
@golchine_sher