آقا سلام می دهم از جان و دل به تو
تا این که بشنوم «وَ علیک السّلام» را
#محمد_فردوسی
@golchine_sher
روح افسردهٔ زمین مانده ست
بی تو دور از بهار بی تردید
عشق هم زخم کهنه ای دارد
از غم بی شمار بی تردید
درغیاب تو چتر گسترده ست
تیره ابری که فتنه می بارد
جای باران نگاه زخمی اوست
بر تن روزگار بی تردید
گردغربت نشسته برسرایل
سهم هریک غم وپریشانیست
هرسری که هوائی ی عشق است
می رود روی دار بی تردید
سایهٔ شوم نهروانی ها
قد کشیده اگر چه بر این خاک
حرف های نگفته را آخر
می زند ذوالفقار بی تردید
می رسی عاقبت ستارهٔ صبح
آخرین سورهٔ صحیفهٔ عشق
با ظهورت صلابت علوی
می شود آشکار بی تردید
عشق یعنی هوایی ات بودن
به امیدتو عاشقی کردن
ردپای مصممی دارد
هر دل بیقرار بی تردید
واژه ها می پرند از ذهنم
غزلم ناتمام می ماند
شاعری رسم دیگری دارد
درشب انتظار بی تردید
#محمد_صادق_بخشی
#عضوکانال
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@golchine_sher
با خاطراتت روزها را سخت درگیرم
در من نشسته فکر تو تا صبح، میمیرم
هی شعر میبافم به قد و قامت دیروز
شاید بخوانی و بفهمی باز دلگیرم
خاموش شد در روح سرگردان و بیمارم
شمع امیدی که تو دادی دست تقدیرم
یک قرن از عمر پر از احساس من رفته
یک قرن عاشق نیستم در حال تعمیرم
زخمی گلوگیر از تو در من مانده میدانی
دیگر از این احوال ناخوش چشم و دل سیرم
باید بخوابم در دل تاریخ بعد از این
تا آخرین لحظه به پای غصه زنجیرم
#پریسامصلح
@golchine_sher
گر چه در دام غمم اُفتاده ام دربند تو
کام من شیرین شود با جرعه ی لبخند تو
#فاطمه_دستجردی
#عضوکانال
@golchine_sher
از آتـش دل گـدازه می گیرد عشق
وز حـادثـه رنگ تـازه می گیرد عشق
این مستی و تردستی و گستاخی را
گــویـا ز شـمـا اجـازه می گیرد عشق
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
در سال اوج نخوت فرعون، سال هجوم ابرهه با فیل
کو دستهای روشن موسی؟ کو سنگریزه های ابابیل؟
امسال سال وحشی تقویم،سال پلنگ و افعی و کژدُم
بازارِ مکر و توطئه باز است دکّان عشق و عاطفه تعطیل
این جان به لب رسیده وطن را ،ای طبل شوم جنگ درنگی
وین آسمان تشنه جگر را ای ابرهای معجزه تعجیل!
این خنجر برادر من بود آمد به میهمانی پشتم
او قصّه ی مکرّرِ قابیل من وارث همیشه ی هابیل
گیرم که من امام مساجد گیرم که تو کشیش کلیسا
خطّی نخوانده ایم ز قرآن ، حظّی نبُرده ایم ز انجیل
امروز اگر چه نیست نشانی از سایه ی حمایت سیمرغ
امروز اگر چه نیست نشانی از آیه ی بشارت جبریل
اما همین سحرگه فردا مردی از این کرانه بر آید
با یاسهای زرد به دامن با سیب های سرخ به زنبیل
#جواد_جعفری_نسب
#عضوکانال
@golchine_sher
صبح شد
پنجره ها خندیدند
شاخه ها رقصیدند
همه جا بوی شکفتن جاری است
فرصت بیداری است
صبح یعنی آغاز
صبح یعنی پرواز
قد کشیدن در باد
فکر رفتن باشیم
چه کسی می گوید
پشت این ثانیه ها تاریک است
گام اگر برداریم
روشنی نزدیک است
#سهراب_سپهری
@golchine_sher
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟
میکِشم ناز یکی تا به همه ناز کنم …!
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
باران که میبارد هوا بوی تو میگیرد
آغوش دنیا عطرِ گیسوی تو میگیرد
برقِ نگاهت در مسیر آسمان گل کرد
ابر ، آبرو از تاژ ِابروی تو میگیرد
با شر شر ِباران هوایی میشوم گاهی
فکر و خیالم را سرِ ِموی تو میگیرد
تو ماه هستی چادر شب را بغل کردی
صدها ستاره نور از روی تو میگیرد
قدری نظر انداختی روز ِقیامت شد
قدقامتم را قامت ِکوی تو میگیرد
بلبل به شوق اشتیاقِ روی تو پر زد
گل عشوه را از عطرِ دلجوی تو میگیرد
هرگز هوای عشق تو در من نمیمیرد!
باران که میبارد هوا بوی تومیگیرد.
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
شیرینی آغشته به زهرم بی تو
با هر چه غریب و دوست قهرم بی تو
چون نقطه ی تاریک پر از وحشت و ترس
بن بست ترین کوچه ی شهرم بی تو
#نوروزرمضانی
@golchine_sher
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
نیست دیگر به خرابات،خرابی چون من
باز خواهی که مرا سیل دمادم ببرد
حال آن خسته چه باشد که طبیبش بزند
زخم و بر زخم،نمک پاشد و مرهم ببرد
آن که بر دامن احسان تو اش دسترسی ست
به دهان،خاکش اگر نام ز حاتم ببرد
زنگ چل ساله آیینه ما گر چه بسی ست
آتشی همدم ما کن که به یک دم ببرد
رنج عمری،همه هیچ است اگر وقت سفر
رخ نماید که مرا با دل خرّم ببرد
من ندانم چه نیازی ست تو را با همه قدر
که غمت دل ز پریزاده و آدم ببرد
جان فدای دل دیوانه که هر شب بر ِتوست
کاش جاوید،بدان کوی،مرا هم ببرد
ذکر من نام دلارای حبیب است عماد!
نیست غم،دوست اگر نام مرا کم ببرد
#عماد_خراسانی
@golchine_sher