تلخ است روزگار، مگر با بهانهای
پیدا کنیم دلخوشی کودکانهای
ای عشق! سر بزن به دل سنگ من که گاه
روید ز سنگفرش خیابان جوانهای
گر چشم دوختم به تماشای این و آن
میخواستم که از تو بیابم نشانهای
هر جا که خیره میشوم انگار عکس توست
ما را کشاندهای به چه تاریکخانهای
از جور روزگار کسی بینصیب نیست
دیوانهای گرفته به کف تازیانهای
#فاضل_نظری
@golchine_sher
بگو از خاطراتت جان! بخوان از آسمان ای عشق!
که باران حرفهایش را به گوش خاک میخواند...
#بتول_محمدی
#عضوکانال
@golchine_sher
صَد بوسهی نَداده میان ِ دَهان ِ توست
مَن تِشنهکام و آب ِ خُنَک دَر دُکان ِ توست
#حسین_منزوی
@golchine_sher
ندیده خیر جوانی غم تو کرد مرا پیر
برو که پیر شوی ای جوان خیر ندیده
#شهریار
@golchine_sher
خسران بزرگی است به پیری برسیم و
با غصه بگوییم: کجایی تو جوانی؟!
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
#عضوکانال
#جوانی
@golchine_sher
لب او را انار بنویسید
روی او را بهار بنویسید
زلف بر شانهاش رها شده را
طعنه بر آبشار بنویسید
هفته هامان به جمعه اش که رسید
روز آن را قرار بنویسید
مرگ مارا برای این معشوق
مرگ با اختیار بنویسید
بنویسید تا که خوانده شود
از عبایش دعا تکانده شود
بنویسید ما هواداریم
تا سحر از فراق بیداریم
با همین کوزه شکسته ی اشک
سر این سفره آب می آریم
تکه ابریم ولکه ی رنگیم
تکه ابریم و اشک می باریم
جان ما بر لب آمده اما
باز هم جان به تو بدهکاریم
«جان ما غوره های کال شما
گرچه ناقابل است مال شما»
سبز پوش بهار فروردین
بانی روزی تمام زمین
یوسف چشم های نابینا
پاکی دست های بنیامین
التماس دعا ی عاشق ها
گریه های شهید زین الدین
ارنی الطلعه الرشیده ی ما
آسمانی ترین قنوت زمین
وقت آن است سفره پهن کنی
شده با لقمه های نان جوین
ما نمک گیر لقمه ی نانیم
پهن کن که گرینه می مانیم
آسمان انقلاب خواهد کرد
اشک را مستجاب خواهد کرد
لطف تو شامل گدا که شود
ذره را آفتاب خواهد کرد
روز محشر در آن شلوغی ها
عشق ما را خطاب خواهد کرد
ما شنیدیم گریه بر جدت
آبمان را شراب خواهد کرد
آیت الله خز علی فرمود
روی قولت حساب خواهد کرد
خوب وبد را سوا نکن آقا
دست ما را رها نکن آقا
#مجتبی_فلاح_نیا
#عضوکانال
#امام_زمان
@golchine_sher
آنکه رقم میزد به دردِ عشق فالم را
ای کاش میپرسید یک امروز، حالم را
#صفیه_قومنجانی
#عضو_کانال
@golchine_sher
حتی شبیه اسم تو را هم که میبَرند
با هر اشاره بند دلم پاره میشود
#سوسن_درفش
@golchine_sher
خدا به یاد تو افتاد و ماه شکل گرفت
تو را به من نرسانید و آه شکل گرفت
#علیاصغر_مقنی
@golchine_sher
ای آشنا نشانی ازاین بی نشان بگیر
یک بار هم سراغ مرا مهربان، بگیر
بارانی است چشم دلم درنبودنت
ازگونه های خیس من اشک روان بگیر
دربند آفتابم و زندانی کویر
ای چترعشق، برسرمن سایه بان بگیر
پاییز زرد رنگم و،همسایه باخزان
درساحل بهار برایم مکان بگیر
ای ماه من بیا و به چشمم طلوع کن
بانور خویش،ظلمت ازاین آشیان بگیر
آغوش گرم مهر تورا می کنم طلب
در سایه سار خویش مرا درضِمان بگیر
قدری صفا به کلبه من از وفا ببخش
یک دامن از شکفته ، گلِ ارغوان بگیر
درپیکرم نمانده ،مگرجان اندکی
یا آنکه جان ببخش مرا یا که جان بگیر
#علی_اصغر_شکفته
#عضو_کانال
@golchine_sher
تویی که در دل من ردّ پا گذاشتهای
مرا به دستِ کدام آشنا گذاشتهای؟
شبیه آن چمدانم که غرقِ دلتنگیاست
تـو باز کـولـهٔ غم را بـنا گذاشتهای؟
کنار این همه شبهای بی فروغ ببین
که قلب نازک من را کجا گذاشتهای
هنوز برقِ نگاهت درونِ چشمم هست
نگاه کن که چه ردّی به جا گذاشتهای!
اگر چه رفتهای اما هنوز منتظرم
بیا که دستِ مرا در حنا گذاشتهای!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
در دل نَبُود جای کسی الّا تو
پنهان شده در سایه ی فرداها تو
گفتی دو بهار صبر کن می آیم
نارنج دو بار غنچه کرد اما تو...
#نوروزرمضانی
@golchine_sher