eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
835 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ز خُرده گیری روز حساب آزادم ورق سیاه چنان کرده‌ام که نتوان خواند   @golchine_sher
بی فاصله بنویس که بی فاصله باشد بین من و معشوق نباید گله باشد جزعشق میان من و او مسأله ای نیست یعنی که نباید به جز این مسأله باشد سرسلسله ی خوب ترین های حهانی زیبایی اگر سلسله در سلسله باشد بی رایحه ی موی تو عاشق نتوان بود بگذار که در باد ، زمانی یله باشد بگذار عجب بگذرد این قافله ی عمر اما چو تویی نیز در این قافله باشد ای روی لبت بوسه به اندازه ی گل،سرخ حیف است که این شعر بدون صله باشد @golchine_sher
خوشا سیاست ابروی تو که از چپ و راست گرفته کل جهان را بدون خونریزی ... @golchine_sher
اگر روزی بدست آرم سر زلف نگارم را شمارم مو به مو شرح غم شب‌های تارم را... @golchine_sher
لحظه های آخر و احساسِ غربت میکنیم ای خدا داریم کم کم رفع زحمت میکنیم درگذر از ما اگر بزم تو را بر هم زدیم پیش ِ تو از حال و روزِ خود شکایت میکنیم معصیت کردیم و رفت از یادمان مهمانی ات میزبانی کردی! احساس ِ خجالت میکنیم یا غیاثَ المُستغیثین گفته و با التماس با همین دستان ِ خالی عرض حاجت میکنیم یا رفیقَ، سَیدي، مَن لا رفیقَ غیرِ تو سودِ بسیاری از این نوع ِ رفاقت میکنیم ما به ماهِ تو؛ به إعجازِ سحر دل بسته ایم بیشتر از قبل وقتی کسبِ رحمت میکنیم سفرهٔ افطارهای آخرین است و مدام با تو داریم از قبولِ توبه صحبت میکنیم راستی بخشیدی آخر یا نه؟! ما را ای کریم درگذر حالا که مستأصل صدایت میکنیم ما به شبهایِ مناجات ِ تو عادت کرده ایم بعد از این با گریه هر شب با تو خلوت میکنیم عهد می بندیم با تو زیرِ ایوان نجف بعد از این؛ جانِ علی(ع) بهتر عبادت میکنیم جانِ آقایی که میگفتند رو به زینبش(س) از حسینت(ع) هر چه میخواهیم غارت میکنیم سر به روی نیزه، انگشتر به دستِ ساربان در دل از این داغ؛ احساس ِ حرارت میکنیم! @golchine_sher
جز تو و لبخند ِتو دیگر نمانده لذتی جانِ من راحت بگو،از دست ِمن ناراحتی؟ تا تو اخمو میشوی آیینه ها دق میکنند پس گره وا کن بدون هیچ گونه منتی ساعتم را کوک کردم رو به باغ چشمهات برق ِچشمت را نگیر از من ،نگو کم طاقتی راحت جان منی همچون هوا در من بمان بی گمان زنده نخواهم ماند بی تو ساعتی اخم و تَخمَت را بیا در استکان من بریز با تو ابری نیستم با تو ندارم حسرتی لطف کن با خنده هایت خاطرم را گرم کن دوستت دارم و خوشحالم از این هم صحبتی! @golchine_sher
كوله باريست پُر از هيچ كه بر شانه ماست! گله از دست كسى نيست مقصر دل ديوانه ماست @golchine_sher
نرسیدن رسیدن محض است آبزی آب را نمی بیند هرکه در ماه زندگی بکند رنگ مهتاب را نمی بیند گرچه باغ من از درخت تهی ست در سرم فکر کاشتن دارم شعر را، عشق را، مکاشفه را... همه را از نداشتن دارم @golchine_sher
به امیدی که شاید بگذری از کوچه ام یک شب به در آویختم فانوس هرشب روشن خود را @golchine_sher
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشوره ی ما بود ، دل آرام جهان شد در اول آسایش مان سقف فرو ریخت هنگام ثمر دادنمان بود ، خزان شد @golchine_sher
رد می شوم از قلب این دیوار سنگی از دردهای خسته‌ی بسیار سنگی رد می شوم از سد آدم‌های این شهر از این همه تکرار در تکرارِ سنگی از خود برون می‌آیم و می‌آیم از خویش تا روزهای خالی از آوارِ سنگی آواز می‌خواند برایم کوه و دریا در گوش جنگل می‌نوازد تار سنگی تن خسته از یاسم ازین نومید رستن دلخسته‌ام از آخرین اخبار سنگی گوشم بدهکار نبودن‌ها نبوده‌ست خط می‌کشم بر روی هر طومار سنگی باید که رد شد ، رد شد از خواب و خور و خشم از برزخ تقلید طوطی‌وار سنگی چشمت به آتش می‌کشد پروانه‌ام را پروانه‌ی در پیله‌ی اشعار سنگی من بذر نورم، رویشم، عشقم ، امیدم گل می‌کنم از قلب این دیوار سنگی... @golchine_sher
دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم دوباره عطر گیسویت، چقدر امشب پریشانم کتاب کهنه ای هستم پر از اندوه یا شاید درختی خسته در اعماق جنگل های گیلانم @golchine_sher