وسط دلبری و خندهی یکریز بههم
خیره بودیم کمی شوخ و کمی هیز بههم
این طرف من به تو دل دادم و آن سمت اتاق
پرده به پنجره و صندلی و میز بههم
دست در دست هم و دل به دل و چشم به چشم
تار و پودی شده بودیم گلاویز بههم
هر کسی قوت قلبش به خدای خودش است
بود خوشبختی و دلگرمی ما نیز بههم
دوستت دارم ِ بیوقفه به هم میگفتیم
ما دوتا مثل دو گنجشک سحر خیز بههم
موقع رفتنت اما ته دل میگفتیم
عاشقت نیستم ِ مصلحتآمیز بههم.
بعد تو ابرم و بر چشم ترم چتری نیست
بعد ِ تو ریخته زیبایی پاییز بههم
ما دو دلداده، دو دلتنگ، دو تا دلنگران
گریه/کردیم در این رابطه تجویز بههم
جز من و تو که به هم ربط نداریم زیاد
ربط دارند چرا هر کس و هر چیز بههم؟
ربط یک گریهی کشدار به غمگینی زن
ربط تاریکی طولانی و دهلیز بههم
ربط دارد گسل شهر به ویرانیها
چاک پیراهن و یک شهر بلاخیز بههم
باد را دامن من کاش تکانش ندهد
نخورد خلوت و آرامش تبریز بههم.....
#آیدا_دانشمندی
@golchine_sher
قدیمیها به عاشقپیشه، خاطرخواه میگویند
به سیمینساقِ مشکیچشمِ دلبر، ماه میگویند
چه فرقی میکند کشورگشایی یا که فتحِ دل؟
به امثال تو در تاریخ، نادرشاه میگویند
به سختی میکِشم، باری؟نه سیگاری؟نه دردی؟نه
گمانم آنچه یک زن میکِشد را آه میگویند
نگاهم کن بفهمم دوستم داری، همین کافیست
به زن، تنها فقط یک جملهی کوتاه میگویند
بیا چاقوت را بر گردنم بگذار ابراهیم!
به از گردن به پایین، گاه قربانگاه میگویند
زدی تیری به قلبم، انقلابی سرخ رو کردی
پس از آن، قلب من را کوی دانشگاه میگویند
فقط من با کمال میل گفتم دوستت دارم
تمام دوست داران ِ تو با اکراه میگویند
به نام توست حُسن مطلعِ هر شعر من، ای عشق!
همیشه اول هر کار، بسمالله میگویند...
#آیدا_دانشمندی
@golchine_sher