باطلا این مصرعِ برجسته را باید نوشت ...
هر"خرابی" میشود " آباد" جز "ذات" خراب...
#احمدجم
@golchine_sher
شعر من را خواندی و بر حال من خندیده ای
ای فدای خنده ات بر بی کسی هایم نخند
#احمدجم
@golchine_sher
در جواب سرد مهری های او بوسیدمش
از پیمبر خوانده ام نیکی کنم جای بدی
#احمدجم
@golchine_sher
شعر من را خواندی و بر حال من خندیده ای
ای فدای خنده ات بر بی کسی هایم نخند
#احمدجم
@golchine_sher
همچو سرو آزاد بودم ،بی خبر دیدم شبی
چشم آهویش مرا یک گوشه گیر انداخته
#احمدجم
@golchine_sher
نامه ی عشق تو بر پای کبوتر بستم
شکوه می کرد که این بار گران نتوانم ..
#احمدجم
@golchine_sher
آسمان بودم و می خواست زمین گیر کند
عشق آمد که مرا یک شبه تسخیر کند
من سپردم دل خود را به مه چارده ای
تا خداوند چه خواهد ،و چه تدبیر کند
دارد امید رهایی بشر از لغزش پا
راه برگشت ندارد دل اگر گیر کند
قادسیه ست دو ابروی هلالش یعنی
هر چه خواهد بکند با دم شمشیر کند
داده پیغام مرا می کشد او آخر سر
من همه ترسم ازین است که او دیر کند
#احمدجم
@golchine_sher
عاشقم کرد و سپس پای قرار خود نماند
رفت و در قلبم نهال بی کسی ها را نشاند
مثل یک دیوانه که از جمع طفلان بگذرد
هرکسی بی او مرا میدید چیزی می پراند
لالِ مادر مرده ای هستم که اندوه مرا
هیچ کس از عمق چشمان پریشانم نخواند!
من رسول مذهب دیوانگان عالمم
هیچ کس مانند من از خویشتن ،خود را نراند
خاک بر سر مانده ام مانند برنوهای ایل
کاش دستی می رسید و ماشه ام را می چکاند
کاش دستِ مهربانِ آدم بی کینه ای
گرد غربت را ز روی شانه هایم می تکاند
من نمیدانم چه کم می شد ز الطاف خدا
عشق اگر در انتهای قصه خود را می رساند
#احمدجم
@golchine_sher
تا ابد دنیا نمی ماند نمی دانی بدان
جز خدا بر جا نمی ماند نمی دانی بدان
نقطه ی آغا محمد خود گواه ماجراست
اهل ظلم آقا نمی ماند نمی دانی بدان
خار و خس را باد بالا میبرد گاهی ولی
تا ابد آنجا نمی ماند نمی دانی بدان
زیر و رو کردم تمام عرصه ی تاریخ را
شاه یا ملا نمی ماند نمی دانی بدان
دل به دست آور که از مال بشر جز نام نیک
هیچ در دنیا نمی ماند نمی دانی بدان
عشق، راه چاره است و در نبودش زندگی
لحظه ای زیبا نمی ماند نمی دانی بدان
پیر مردی مشت خاکی را نشانم داد و گفت
جز همین از ما نمی ماند نمی دانی بدان
#احمدجم
@golchine_sher