با تمام روسیاهی رو سپیدم می کنی
بی خود از خود می شوم تا بوسعیدم می کنی
ناگهان در آن شب قدری که می خوانم تو را
با طراوت تر ز صبح روز عیدم می کنی
مستحق چوب بودن می شوم اما تو باز
با نگاهی سبز تر از برگ بیدم می کنی
تا نسوزاند مرا شرم گناهانی که هست
لابلای توبه کاران ناپدیدم می کنی
گاه می رقصانی ام بر روی دار عاشقی
گاه هم دیوانه تر از بایزیدم می کنی
خوب می دانم که یک شب ناگهان وقت سحر
در قیام سجده ی آخر شهیدم می کنی
#اسماعیل_سکاک
#عضوکانال
@golchine_sher
هفت سین را چید و جای سکه را خالی گذاشت
در کنار آینه گلدان پوشالی گذاشت
لحظه ی تحویل بود و ساعتش خوابیده بود
سال هم مبنای او را بر بد اقبالی گذاشت
تا بگیرد خانه اش بوی بهار تازه را
دست کودک را به دستانِ گل قالی گذاشت
در جوابش گفت نه ! اما نگاه مبهمش
بر لبانش تا همیشه حسرت لالی گذاشت
تا نباشد پیشِ اهل خانه ی خود شرمگین
آبرویش را گرو دکان بقالی گذاشت
ناگهان مهمان "حَوِل حالنا " وقت ورود
بر لبان اهل خانه،طرح خوشحالی گذاشت
#اسماعیل_سکاک
#عضوکانال
@golchine_sher
با آنکه داشت روحیه ی شاد پیرمرد
بوی هزار فاتحه می داد، پیرمرد
آرام می گذشت وَ می خورد هی تکان
مانند سایه در گذر باد،پیرمرد
دنبال سال های گذشته پیاده رو
چشمش به چشم دختری افتاد پیرمرد
سد کرده بود راه عبور و مرور را
می خواست کودک از همه امداد ،پیرمرد
دستی به جیب ، چند عدد سکه ی سیاه
با قامت خمیده به او داد پیرمرد
شاید که او بدون پدر،آه روزگار
کرد از زمان کودکی ش یاد پیرمرد
اما هنوز چند قدم خورد بر زمین
وا شد دهان خاک به فریاد، پیرمرد
اعلامیه ،مچاله شده کوچه های شهر
پُر خالی ست جای روانشاد پیر مرد
#اسماعیل_سکاک
#عضو_کانال
@golchine_sher
شب قدر است و در پیش خدا پرونده ها باز است
برای توبه کردن در به روی بنده ها باز است
تمام مردگان هم غرق رحمت میشوند امشب
تعجب نیست وقتی در به روی زنده ها باز است
گرفته دستها را مثل «حر» بالا و می گرید
که آغوش خدا بر روی سرافکنده ها باز است
کشد دست نوازش بر سرم آری امیدی هست
که بین گریه ها جایی برای خنده ها باز است
اگرچه بسته راه زندگی بر ما در این بازی
در آخر خانه ای تا بردن بازنده ها باز است
سکوتی سخت جانم را گرفته ناله می بارم
ز خود شرمنده ام وقتی لب شرمنده ها باز است
#اسماعیل_سکاک
#عضو_کانال
@golchine_sher
ایجاد شد به سایه ی دستت جهان علی
حتی جهان که نه همه ی لامکان علی
گفتند کعبه است محل ولادتت
کردیم ما طواف تو را هر زمان علی
هر جا سخن ز مرتبه ی پهلوانی است
نام تو است الگوی هر قهرمان علی
گشتند کائنات به هنگام اعتکاف
در مسجد نگاه تو تسبیح خوان علی
یعقوب و نسلهای پس از او ز صبر تو
انگشت مانده اند همه بر دهان علی
کردی اگر چه روی زمین زندگی ، ولی
بوده ست جای پای تو در آسمان علی
سنگی شکست آیینه ی غربت تو را
شد چاه غمگنانه تو را همزبان علی
همبازی تمام یتیمان کوفه ای
بودند شاد با تو همه کودکان علی
در سلطنت اگر چه وزیر محمدی
بودی ولی تو سرور پیغمبران علی
ما قطره ایم و وصف تو در وسع ما نبود
دریا تویی و وسعت تو بیکران علی
#اسماعیل_سکاک
#عضوکانال
@golchine_sher
کشیده مرغ دلم بال بر زیارت تو
و بسته چشم به الطاف بینهایت تو
منم که با همهی دلشکستگی دارم
هزار چشم تمنّا پِیِ شفاعت تو
تویی پناه غریبان در این غریبآباد
چرا که بوده محبت همیشه عادت تو
به پایبوس تو از دوردست آمدهام
که تا جواب دهم عاشقانه دعوت تو
دلم چو آینه پر نور و باصفا گردد
در این زمانهی تیره ز یک اشارت تو
در امتداد زمان تا همیشه میپیچد
به کوچههای خراسان طنین غربت تو
#اسماعیل_سکاک
#عضوکانال
#امام_رضا_ع
@golchine_sher
دوبیتی های زهرایی
نه از آبی دریا می نویسم
نه از پاکی گل ها می نویسم
برای همدم تنهایی خود
نمی از داغ زهرا می نویسم
🌹
گُلش بوی گِل تسبیح می داد
دلش آیینه را تلمیح می داد
تمام شهر اگر هم دوست بودند
علی را بر همه ترجیح می داد
🌹🌹
دل از سوز غریبی سوخت آن روز
تمام روح بی بی سوخت آن روز
چنان آتش به خانه زد که محسن
همان قرآن جیبی سوخت آن روز
🌹🌹🌹
غمش را بین دلها پخش کردند
کمی از داغ زهرا پخش کردند
به امید شفای زخم مادر
برایش نان و خرما پخش کردند
🌹🌹
شب تاریکه و بارون می ریزه
غریبی از سر ایوون می ریزه
نمی دونُم چرا هر چی بدن رو
می شوره باز از آن خون می ریزه
🌹🌹🌹🌹
تسلای دل بابا بگویید
غریبم وا غریبم وا بگویید
به جای ذکر تشیع جنازه
فقط آهسته یا زهرا بگویید
🌹🌹🌹🌹
از امشب داغ مولا بیشتر شد
شبش با غربت زهرا بسر شد
تمام یاور او همسرش بود
که قبرش نیز مفقود الاثر شد
🌹🌹
#اسماعیل_سکاک
#عضوکانال
#شعر_فاطمی
@golchine_sher