کنار نام علی می شود رضا بنویسم
حرم برای دل تنگ مبتلا بنویسم
سلام شمس خراسان پناه کل ضعیفان
چقدر پیش تو از داغ کربلا بنویسم
گره به لطف تو وا می شود همیشه و باید
رئوف آل علی را گره گشا بنویسم
زلالِ نور و پر از واژه های ناب و نجیب است
تمام صحن و سرایت ،من از کجا بنویسم!؟
به رفت و آمد زوار دلشکسته ی کویت
و لطف و مرحمت شاه با گدا بنویسم؟
نمی شود که همیشه برای تلخی شعرم
کلاغ رو سیه و گنبد طلا بنویسم
میان این همه آدم تویی رفیق صمیمی
همیشه لطف تو بوده که بی ریا بنویسم
مرا ببخش که هرگز برای قلب رئوفت
نشد درست و حسابی دو خط ثنا بنویسم
همیشه چتر محبت گشوده ای به سر من
به استعاره چه می شد تو را خدا بنویسم
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@golchine_sher
عمریست در مدار عنایات ایزدند
آنان که در حریم تو در رفت و آمدند
شمس الشموس هستی و اینجا ملائکه
خدمت گزار عالم آل محمدند
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@golchine_sher
حج فقراست پس به حج می آیند
اینجا سرطانی و فلج می آیند
عمریست گدا و شاه عالم دارند
به محضر ثامن الحجج می آیند
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@golchine_sher
اگرچه صحن وسرای بهشت زیبا بود
میان فوج کبوتر، کلاغ تنها بود
سیاه بین تمام سفید و روشن ها
میان چشم جماعت چقدر رسوا بود
فقیر آمده بود و شکسته دل اما
برای عالم و آدم در آن سرا جا بود
سرای نور بود و وقت بوسه ی خورشید
به روی گنبد و گلدسته ی مطلا بود
میان اشک و تبسم دخیل بست و دلش
کنار پنجره فولاد غرق نجوا بود
کنار آهن نازک دلی که آغوشش
گره گشای غم و غصه های دنیا بود
غروب آمد و او بی خیال اطرافش
هنوز غرق مناجات و در تمنا بود
قیام کرده و صف بسته اند زائرها
و او نشسته، نماز دلش فرادا بود
درست بعد سلامش، بلند شد از جا
کسی که شامل لطف دم مسیحا بود
میان فوج کبوتر کلاغ تنها نه...
میان بهت جهان ،روی موج دریا بود
چقدر صحن و سرای بهشت زیبا تر
صدای نغمه ی نقاره کشف معنا بود
کلاغ آمده بود و کلاغ هم می رفت
ولی به مرحمت شاه او سر پا بود
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@golchine_sher
بیـرون نرود از آستانـت مایوس
با قلب شکستـه آنکه آمد پابوس
تو قبله ی حاجاتی و من جز حرمت
حاجت نبرم به هیچ کس، شمس شموس
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@golchine_sher
کنار نام علی می شود رضا بنویسم
حرم برای دل تنگ مبتلا بنویسم
سلام شمس خراسان پناه قلب غریبان
چقدر نذر تو از داغ کربلا بنویسم
گره به لطف تو وا می شود همیشه و باید
رئوف آل نبی را گره گشا بنویسم
زلالِ نور و پر از واژه های ناب و نجیب است
تمام صحن و سرایت ،من از کجا بنویسم!؟
به رفت و آمد زوار دلشکسته ی کویت
از اوج مرحمت شاه با گدا بنویسم؟
نمی شود که همیشه برای شرح غم دل
کلاغ رو سیه و گنبد طلا بنویسم
میان این همه آدم تویی رفیق صمیمی
مقام لطف تو فرمود بی ریا بنویسم
مرا ببخش که هرگز برای قلب رئوفت
نشد که در خور نامت دو خط ثنا بنویسم
همیشه چتر محبت گشوده ای به سر من
در استعاره چه می شد تو را خدا بنویسم
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@golchine_sher
بیـرون نرود از آستانـت مایوس
با قلب شکستـه آنکه آمد پابوس
تو قبله ی حاجاتی و من جز حرمت
حاجت نبرم به هیچ کس، شمس شموس
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@golchine_sher
اگرچه صحن وسرای بهشت زیبا بود
میان فوج کبوتر، کلاغ تنها بود
سیاه بین تمام سفید و روشن ها
میان چشم جماعت چقدر رسوا بود
به روی پا که نه، با دل قدم گذاشته بود
برای عالم و آدم در آن سرا جا بود
سرای نور بود و وقت بوسه ی خورشید
به روی گنبد غرق طلای آقا بود
میان اشک و تبسم دخیل بست و دلش
کنار پنجره فولاد غرق نجوا بود
کنار آهن نازک دلی که آغوشش
گره گشای غم و غصه های دنیا بود
غروب آمد و او بی خیال اطرافش
هنوز غرق مناجات و در تمنا بود
قیام کرده و در صف تمام زائرها
و او نشسته، نماز دلش فرادا بود
درست بعد سلامش، بلند شد از جا
کسی که شامل لطف دم مسیحا بود
چقدر صحن و سرای بهشت زیبا تر
صدای نغمه ی نقاره کشف معنا بود
میان فوج کبوتر کلاغ تنها نه...
میان بهت جهان ،روی دست دریا بود
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@golchine_sher
عمریست در مدار عنایات ایزدند
آنان که در حریم تو در رفت و آمدند
شمس الشموس هستی و اینجا فرشتگان
خدمت گزار عالم آل محمدند
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیـرون نرود از آستانـت مایوس
با قلب شکستـه آنکه آمد پابوس
تو قبله ی حاجاتی و من جز حرمت
حاجت نبرم به هیچ کس، شمس شموس
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@golchine_sher
اگرچه صحن وسرای بهشت زیبا بود
میان فوج کبوتر، کلاغ تنها بود
سیاه بین تمام سفید و روشن ها
میان چشم جماعت چقدر رسوا بود
به روی پا که نه، با دل قدم گذاشته بود
برای عالم و آدم در آن سرا جا بود
بهشت روی زمین بود و بوسه ی خورشید
به روی گنبد غرق طلای آقا بود
میان اشک و تبسم دخیل بست و دلش
کنار پنجره فولاد غرق نجوا بود
کنار آهن نازک دلی که آغوشش
گره گشای غم و غصه های دنیا بود
غروب آمد و او بی خیال اطرافش
هنوز غرق مناجات و در تمنا بود
قیام کرده و در صف تمام زائرها
و او نشسته، نماز دلش فرادا بود
درست بعد سلامش، بلند شد از جا
کسی که شامل لطف دم مسیحا بود
چقدر صحن و سرای بهشت زیبا تر
صدای نغمه ی نقاره کشف معنا بود
میان فوج کبوتر کلاغ تنها نه...
میان بهت جهان ،روی دست دریا بود
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@golchine_sher