دلبند سالهای عزيز جوانی ام
بنشين خوش آمدی به شب شعر خوانی ام
چيزی نمانده با تو به آغاز فصل عشق
ای قهرمان زندگی داستانی ام
يك عمر در سكوت و صدايم غزل شدی
تا خوانده باشی از غم بی هم زبانی ام
با تو دلم خوش است و سرم گرم روزگار
ای بهترين دليل غم و شادمانی ام
من شهريار ناز ثريايی توام
بنشين به وقت آمده شوق جوانی ام
گاهی به نام عشق صدايت كه ميكنم
انگار از تمام جهان می رهانی ام
#بهروز_جلیلوند
@golchine_sher