پدرم چشمـــهٔ نور است ، خدا می داند
قلب او عین بلور است ، خدا می داند
در دل حــادثـه ها صبــر و تحمـل دارد
مهـربانانه صبـور اسـت ، خدا می داند
مثـل آیینــه ، دل ســاده و روشــن دارد
پدر از کینـه به دور است ، خدا می داند
بوسـه بر دست پدر ، حـسّ غریبـی دارد
حسّ دوری ز غرور است ، خدا می داند
دلِ دریــایـــیِ او از دلِ امـــواج بلا
دائمــاً غــرقِ عبـور است خدا می داند
پُرِ موج است، ولی ساحل آرامش ماست
در غم و غصه شکور است خدا می داند
اینکه گفتم پدرم هست ، ولی رفته و نیست
همـــدم اهــل قبـــور است ، خدا می داند
سفــری سبــز ، جــدا کرده پدر را از ما
خــانه اش روضــهٔ نور است ، خدا می داند
باز هم روز پدر ، غیــرِ دلِ خستــهٔ من
همه جا شادی و شور است ، خدا می داند
روزت ای خسته ترین کوه ! مبــارک باشد
روزت ای قلــّــهٔ نستـــوه ! مبــارک باشد
#رقیه_سعیدی(کیمیا)
@golchine_sher