eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
817 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام... @golchine_sher
موی سپید را ،فلکم رایگان نداد این رشته را به نقد جوانی خریده ام @golchine_sher
به مهر و ماه چه نسبت فرشته روی مرا؟ سخن مگو که مرا نیست تاب گفت و شنید کجا به نرمی اندام او بود مهتاب؟ کجا به گرمی آغوش او بود خورشید؟ @golchine_sher
‌آن که سودا زده چشم تو بوده است منم و آن که از هر مژه صد چشمه گشوده است منم آن ز ره مانده سرگشته که ناسازی بخت ره به سر منزل وصلش ننموده است منم آن که پیش لب شیرین تو ای چشمه نوش آفرین گفته و دشنام شنوده است منم آن که خواب خوشم از دیده ربوده است تویی و آن که یک بوسه از آن لب نربوده است منم ای که از چشم رهی پای کشیدی چون اشک آن که چون آه به دنبال تو بوده است منم... @golchine_sher
گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا  ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست... @golchine_sher
من اسیرم در کف مهر و وفای خویشتن ور نه او سنگین دل نامهربانی بیش نیست @golchine_sher
تاروپود هستی‌ام بر باد رفت، اما نرفت عاشقی‌ها از دلم، دیوانگی‌ها از سرم ... @golchine_sher
آن که سودا زده ی چشم تو بوده است منم و آن که از هر مژه صد چشمه گشوده است منم... @golchine_sher
موی سپید را فلکم رایگان نداد این رشته را به نقد جوانی خریده‌ ام @golchine_sher
اشکم ولی به پای عزیزان چکیده ام خارم ولی به سایه ی گل آرمیده ام با یاد رنگ و بوی تو ، ای نوبهار عشق همچون بنفشه سر به گریبان کشیده ام چون خاک در هوای تو از پا فتاده ام چون اشک در قفای تو با سر دویده ام من جلوه ی شباب ندیدم به عمر خویش از دیگران حدیث جوانی شنیده ام از جام عافیت میِ نابی نخورده ام وز شاخ آرزو ، گل عیشی نچیده ام موی سپید را فلکم رایگان نداد این رشته را به نقد جوانی خریده ام ای سرو پای بسته ، به آزادگی مناز آزاده من ، که از همه عالم بریده ام گر می گریزم از نظر مردمان «رهی» عیبم مکن که آهوی مردم ندیده ام @golchine_sher
تا تو مراد من دهی، کشته مرا فراق تو تا تو به داد من رسی، من به خدا رسیده ام.. @golchine_sher
‌آن که خواب خوشم از دیده ربوده است تویی و آن که یک بوسه از آن لب نربوده است منم @golchine_sher
موی سپید را فلکم رایگان نداد این رشته را به نقد جوانی خریده‌ ام @golchine_sher
اشکم ولی به پای عزیزان چکیده ام خارم ولی به سایه ی گل آرمیده ام با یاد رنگ و بوی تو ، ای نوبهار عشق همچون بنفشه سر به گریبان کشیده ام چون خاک در هوای تو از پا فتاده ام چون اشک در قفای تو با سر دویده ام من جلوه ی شباب ندیدم به عمر خویش از دیگران حدیث جوانی شنیده ام از جام عافیت میِ نابی نخورده ام وز شاخ آرزو ، گل عیشی نچیده ام موی سپید را فلکم رایگان نداد این رشته را به نقد جوانی خریده ام ای سرو پای بسته ، به آزادگی مناز آزاده من ، که از همه عالم بریده ام گر می گریزم از نظر مردمان «رهی» عیبم مکن که آهوی مردم ندیده ام @golchine_sher
عشق آموز ، اگر گنج سعادت خواهی دلِ خالی ز محبت، صدفِ بی گهر است ... @golchine_sher
گرچه خاموشم ولی آهم به گردون می رود دود شمع کشته ام در انجمن پیچیده ام... @golchine_sher
روزی فِکند یار نگاهی به سوی غیر... باز است چشم حسرت من سوی او هنوز...! @golchine_sher
ندانم کان مَهِ نامهربان یادم کند یا نه؟! فریب‌انگیزِ من با وعده‌ای شادم کند یا نه؟! خرابم، آنچنان کز باده هم تسکین نمی‌یابم لبِ گرمی شود پیدا که آبادم کند یا نه؟! صبا از من پیامی دِه به آن صیّادِ سنگین‌دل که تا گل در چمن باقی‌ست، آزادم کند یا نه؟! من از یادِ عزیزان یک نفس غافل نی‌اَم امّا نمی‌دانم که بعد از این کسی یادم کند یا نه؟! رهی! از ناله‌ام خون می‌چکد امّا نمی‌دانم که آن بیدادگر گوشی به فریادم کند یا نه؟!   @golchine_sher
چون شمع نیمه‌جان به هوای تو سوختیم با گریه ساختیم و به پای تو سوختیم اشکی که ریختیم به یاد تو ریختیم عمری که سوختیم برای تو سوختیم پروانه سوخت یک شب و آسود جان او ما عمرها ز داغ جفای تو سوختیم دیشب که یار انجمن‌افروز غیر بود ای شمع تا سپیده به جای تو سوختیم کوتاه کن حکایت شب‌های غم رهی کز برق آه و سوز نوای تو سوختیم @golchine_sher
اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق همچون بنفشه سر به گریبان کشیده‌ام چون خاک در هوای تو از پا فتاده‌ام چون اشک در قفای تو با سر دویده‌ام من جلوهٔ شباب ندیدم به عمر خویش از دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام از جام عافیت می نابی نخورده‌ام وز شاخ آرزو گل عیشی نچیده‌ام موی سپید را فلکم رایگان نداد این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام ای سرو پای بسته به آزادگی مناز آزاده من که از همه عالم بریده‌ام گر می‌گریزم از نظر مردمان رهی عیبم مکن که آهوی مردم‌ندیده‌ام @golchine_sher
یا درد و غَمی که داده ای بازش گیر یا جان و دلی که بُرده ای بازم دِه... @golchine_sher
رفتیم و پای بر سر دنیا گذاشتیم کار جهان به اهل جهان واگذاشتیم چون آهوی رمیده ز وحشت سرای شهر رفتیم و سر به دامن صحرا گذاشتیم ما را به آفتاب فلک هم نیاز نیست این شوخ دیده را به مسیحا گذاشتیم بالای هفت پردهٔ نیلی است جای ما پا چون حباب بر سر دریا گذاشتیم ما را بس است جلوه‌گه شاهدان قدس دنیا برای مردم دنیا گذاشتیم کوتاه شد ز دامن ما دست حادثات تا دست خود به گردن مینا گذاشتیم شاهد که سرکشی نکند دلفریب نیست فهم سخن به مردم دانا گذاشتیم در جستجوی یار دل آزار کس نبود این رسم تازه را به جهان ما گذاشتیم ایمن ز دشمنیم که با دشمنیم دوست بنیان زندگی به مدارا گذاشتیم صد غنچهٔ دل از نفس ما شکفته شد هر جا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم ما شکوه از کشاکش دوران نمی‌کنیم موجیم و کار خویش به دریا گذاشتیم از ما به روزگار حدیث وفا بس است نگذاشتیم گر اثری یا گذاشتیم بودیم شمع محفل روشندلان رهی رفتیم و داغ خویش به دلها گذاشتیم @golchine_sher
مباش جان پدر غافل از مقام پدر که واجب است به فرزند احترام پدر اگر زمانه به نام تو افتخار کند تو در زمانه مکن فخر جز به نام پدر @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
موی سپید را فلکم رایگان نداد این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام‌ .. ؛ ‌ @robaiiyat_takbait
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی نه جانِ بی نصیبم را پیامی از دلارامی نه جان بی فروغم را نشانی از سحرگاهی کی ام من ،آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی گهی افتان و خیزان چون غباری در بیابانی گهی خاموش و حیران چون نگاهی بر نظرگاهی رهی تا چند سوزم در دل شبها چو کوکبها به اقبال شرر نازم که دارد عمر کوتاهی @golchine_sher