eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
836 عکس
286 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
بی من خوشی، وگرنه از آن تو می‌شدم جان می‌سپردم آخر و جان تو می‌شدم ‌ گفتم که مردم از غم و گفتی به حرف نیست! ای کاش من حریف زبان تو می‌شدم... ‌ معشوق روزگار غزل‌های ناب! کاش هم‌عصر شاعران زمان تو می‌شدم ‌ ای عمر چندروزه‌ی دنیا! بدون عشق تا کی اسیر سود و زیان تو می‌شدم؟ ‌ پا بر سرم گذاشتی اکنون که آمدی ای مرگ داشتم نگران تو می‌شدم @golchine_sher
بی من خوشی، وگرنه از آنِ تو می‌شدم جان می‌سپردم آخر و جان تو می‌شدم ‌ گفتم که مردم از غم و گفتی به حرف نیست! ای کاش من حریف زبان تو می‌شدم... ‌ معشوق روزگار غزل‌های ناب! کاش هم‌عصر شاعران زمان تو می‌شدم ‌ ای عمر چندروزه‌ی دنیا! بدون عشق تا کی اسیر سود و زیان تو می‌شدم؟ ‌ پا بر سرم گذاشتی اکنون که آمدی ای مرگ داشتم نگران تو می‌شدم @golchine_sher
میانِ شادیِ دیدار و انتظار، یکی همیشه قسمتِ مرد است از این دو کار یکی هزار دوست غمم را شنیده است ولی  نیامده‌ست به یاری از این هزار یکی به سویت آمده‌ام با دو همسفر در راه دلِ شکسته یکی، جانِ بی‌قرار یکی تو پادشاهِ همه عالمی به تنهایی من از میانِ گدایانِ بی‌شمار یکی به بامِ هیچ‌کسی جز تو پر نخواهم زد که نیست مثلِ تو در خلق روزگار یکی! @golchine_sher
به وعده‌های تو آن‌کس که اعتماد کند عجیب نیست اگر تکیه هم به باد کند به ابروان هلالت مجال جلوه بده که کار و کاسبی ماه را کساد کند... رقیب گفت که دور تو ماهرو کم نیست به طعنه گفتمش آری، خدا زیاد کند ! بخند بیش‌تر و بیش‌تر که خنده‌ی تو دل مرا که اسیر غم است، شاد کند چقدر برگ گل آویختم به خود که بهار از این درخت که خشکیده‌است یاد کند @golchine_sher
در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم یارای گفتن گله‌ها نیست، بگذریم دردی ست در دلم که دوایش نگاه توست دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟ گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم ابری که می‌گذشت به آهنگ گریه گفت: دنیا مکانِ ماندن ما نیست، بگذریم هرچند دشمنم شده‌ای دوست دارمت بر دوستان گلایه روا نیست بگذریم @golchine_sher
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟ گفتم آری می‌توانم... بشنو و باور مکن عشق اگر افسانه می‌سازد که در زندانِ دل چند روزی میهمانم، بشنو و باور مکن در جواب نامهٔ فرهاد اگر شیرین نوشت: "با همه نامهربانم" ، بشنو و باور مکن گاه اگر در پاسخ احوال‌پرسی‌های تو گفته بودم شادمانم، بشنو و باور مکن ! @golchine_sher
به دیدارم نمی آیی چرا؟ دلتنگ دیدارم همین بود اینکه می گفتی وفادارم وفادارم؟ تو آن لیلا که لیلا هم بیابانگرد عشقت شد من آن مجنون که مجنون نیز حیران مانده در کارم برای هر طبیبی قصه‌ام را شرح دادم گفت: چه میخواهی؟ که من خود عاشقم، من خود گرفتارم ! از آن گیسو که در دست رقیبان رایگان می گشت اگر یک تار مو هم می فروشی، من خریدارم ! زمانی سایه‌ام بر خاک و حالا سایبانم خاک ! مرا در آسمان می جویی و من زیر آوارم @golchine_sher
تنها ستاره‌ی شب تارم، شبت بخیر! تار است بی تو لیل و نهارم، شبت بخیر ای سر به شانه‌‌‌های رقیبان گذاشته کی سر به شانه‌ات بگذارم؟ شبت بخیر... تو در کنار کیستی امشب که سالهاست غیر از غم تو نیست کنارم، شبت بخیر بسیار زخم بر دل خونم زدی و آه تا صبح می‌شود بشمارم... شبت بخیر هرچند بی‌تو تاب نمی‌آورم، برو هرچند بی‌تو خواب ندارم، شبت بخیر رفتی اگرچه وقت خداحافظی نبود دیگر نشد بهانه بیارم، شبت بخیر... @golchine_sher
دل دیوانه‌ام با دیدن بیگانه می‌لرزد چه با بیگانه می‌گویی؟ دل دیوانه می‌لرزد توان گریه‌ی آرام در ابر بهاری نیست اگر از های های گریه‌هایم شانه می‌لرزد برای دیدنم ای کاش در قلب تو شوقی بود که حتی شمع هم با دیدن پروانه می‌لرزد فرو می‌ریزد ایمان مرا موی پریشانی که گاهی با نسیم کوچکی ویرانه می‌لرزد تو را می‌بیند و در دست زاهد رشته‌ی تسبیح تو را می‌بینم و در دست من پیمانه می‌لرزد @golchine_sher
در من دلسنگ، شور انتظار انداختی ماهی مرداب را در جویبار انداختی عشق، اقیانوس آرامی که می گفتی نبود قایقم را در مسیر آبشار انداختی ! فکر میکردم جواب نامه‌ام را میدهی نامه را بی آنکه بگشایی کنار انداختی عشق بر "جانم" حکومت می کند ای روزگار در سرم بیهوده سودای فرار انداختی آخر ای عاقل به کار عشق روگردان شدی خوب شد، یک بار عقلت را به کار انداختی @golchine_sher
خنده‌ی خشکی به لب دارم ولی بارانی‌ام ظاهری آرام دارد باطن طوفانی‌ام مثل شمشیر از هراسم دست‌وپا گم می‌کنند خود ولی در دست‌های دیگران زندانی‌ام بس که دنبال تو گشتم شهره عالم شدم سربلندم کرده خوشبختانه سرگردانی‌ام می‌زند لبخند بر چشمان اشک‌آلود شمع هرکه باشد باخبر از گریه‌ی پنهانی‌ام هیچ دانایی فریب چشم‌هایت را نخورد عاقبت کاری به دستم می‌دهد نادانی‌ام @golchine_sher
عشق دنیای مرا سوزاند اما پیشکش داد از این دارم که دینم سوخت، دنیا پیشکش ! ای که می‌گویی طبیب قلب‌های عاشقی  کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش  دشمنانت در پی صلحند اما چشم تو دوستان را هم فدا کرده‌ست، آنها پیشکش بس که زیبایی اگر یوسف تو را می‌دید نیز چنگ بر پیراهنت می‌زد، زلیخا پیشکش ماهی تنهای تنگم، کاش دست سرنوشت برکه‌ای کوچک به من می‌داد، دریا پیشکش @golchine_sher