روزها کار دلم لحظه شماری شده بود
طفلک از دست تو هر شب متواری شده بود
جایگاهی که به زیبایی اسمت سوگند
با تو از روز ازل نامگذاری شده بود
نیمه شب ها من و تنهایی و بغضی که شکست
اشک هایی که به دنبال تو جاری شده بود
روزهایی که نبودی دل بابونه شکست
کار مریم پس از آن گریه و زاری شده بود
نرگس از رفتن تو پای به بیراهه گذاشت
یاسمین از شب آغاز فراری شده بود
در حیاط از غم فقدان تو محبوبه ی شب
مست در باغچه ام خاکسپاری شده بود
تو که یکرنگ نبودی و دلت تنگ نبود
من همانم که دلم دانه اناری شده بود
بی تو هرشب من و تنهایی و لالایی شب
شاه غم در شب من تاجگذاری شده بود
#سیامک_قانع
@golchine_sher
روزها کار دلم لحظه شماری شده بود
طفلک از دست تو هر شب متواری شده بود
جایگاهی که به زیبایی اسمت سوگند
با تو از روز ازل نامگذاری شده بود
نیمه شب ها من و تنهایی و بغضی که شکست
اشک هایی که به دنبال تو جاری شده بود
روزهایی که نبودی دل بابونه شکست
کار مریم پس از آن گریه و زاری شده بود
نرگس از رفتن تو پای به بیراهه گذاشت
یاسمین از شب آغاز فراری شده بود
در حیاط از غم فقدان تو محبوبه ی شب
مست در باغچه ام خاکسپاری شده بود
تو که یکرنگ نبودی و دلت تنگ نبود
من همانم که دلم دانه اناری شده بود
بی تو هرشب من و تنهایی و لالایی شب
شاه غم در شب من تاجگذاری شده بود
#سیامک_قانع
@golchine_sher