خزان رفت و زمستان آمده!
قندیل میبندد تنِ احساسِ اشعارم.
غریبانه، نفس در پشتِ شیشه
مینگارد دردهای یک زن تنها و بیجان را
و.... هایی، نقش میبندد به روی شیشه
آرام، محو گریههای زن فرو میریزد
این بغض فروخورده.
نفس حبس و بخار در دهان
یخ بسته و این من...
به روی صندلی در پشت شیشه نشسته....
خاطرات تلخ و شیرین خودم را سرد مینوشم.
زمستان آمد و قندیل میبندد تن احساس اشعارم!
#شعر_نو
#کویر
#الهام_زارع
@golchine_sher