سوختی...
حرف رفتن می زنی در ربنّایت بیشتر
"رَبِّ خَلِّصنی" ست در سوز صدایت بیشتر
وقت مغرب روزه ات با تازیانه باز شد
می شود دشنام ها سهم عشایت بیشتر
از سر شب دخترت معصومه دارد اضطراب
در دلش دلشوره افتاده رضایت بیشتر
تا تو هم با آتش زهر جدایی سوختی
پر شد از خاکسترت، زیر عبایت بیشتر
ای که نور ساق عرشی، این غل و زنجیرها
فاصله انداخت بین ساق پایت بیشتر
ماجرای لنگه ی در داغمان را تازه کرد
بوی مادر می رسد از روضه هایت بیشتر...
#محمدجواد_مهدوی
#شهادت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
@golchine_sher