eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
442 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش پیراهن صد پاره به غارت نرود با دل سوخته زینب به اسارت نرود کاش می شد که از آن راه بلا برگردد صبحِ صادق به شبِ تار مصیبت نرود نرود کاش به تاراجِ شب انگشترِ عشق سمتِ اهلِ حرم انگشتِ اشارت نرود ای فدای تن تفتیده ی دور از وطنت کاش بر نیزه سرِ آیه ی عصمت نرود کوفیان کاش بر آن عهد وفا می کردند کاش از باورشان شور و حرارت نرود تشنه رفته علیِ اکبرِ من تا میدان نکند از دل میدان به سلامت نرود؟ حنجرِ غنچه یِ لب تشنه یِ باغم چه شده؟ کاش از خیمه ی جان روح لطافت نرود بیش از اندازه دل یاسمنت تنگ شده کاش بی عمه شبانه به زیارت نرود.. @golchine_sher
تنت بر ریگ سوزان و سرت از تن جدا امشب کجا باید کنم ته مانده ی جان را فدا امشب نماز ظهر می خوانم به وقت بغض چشمانت به اشکت می نمایم جانِ خواهر اقتدا امشب تمام عمر بعد از آه جانسوزت عطش دارم بزن با لحن باران تشنگانت را صدا امشب چه آمد بر سرم از دوری ات تا شام بگذارید بخوانم شرح این غمنامه را از ابتدا امشب کسی مفهوم تنهائی مولا را نمی‌داند فقط می داند عمق درد را تنها خدا امشب نداده یک نفر هم پاسخِ (هَلْ مِنْ مُعینی) را نکرده هیچ کس حقّ رسالت را ادا امشب چه زیبا حَجّ خود را با سر وجانت ادا کردی عَلَم شد بر فراز نیزه مصباح الهدی امشب نوای مادرم زهراست پیچیده در این صحرا شده هفت آسمان با مويه هایش همنوا امشب.. @golchine_sher
آه از غمی که بر سر و رویَش نشسته زخمی که بر دستان و بازویش نشسته آری چه بی اندازه ، میل سجده دارد تیری که بر محراب ابرویش نشسته دل می رباید از شمیم باغ رضوان بر نیزه عطرِ سرخِ گیسویش نشسته‌ می جوید امشب یاس را حسّ غريبي آن دور تر ها باغِ شب بویش نشسته آمد نوایِ یا بُنّیِّ یا اَبالفضل مادر چنان پروانه پهلویش نشسته پر می کشد از پیش چشمش کاروانی بر بامِ دل داغِ پرستویش نشسته آه ای عمو! از گوشوارِ خون چکانش زخمِ بدی جایِ النگویش نشسته می گفت بابا! جان به قربانِ طلوعت خورشید وقتی رویِ زانویش نشسته امشب به دریا می رسد آن رود کوچک آغوشِ بازِ ماه آن سویش نشسته.. @golchine_sher
آسمان از گونه ی گل، داغِ شبنم می خرد روبروی خیمه ات شالِ محرّم می خرد هیئتی با احترام از صحن باران و نسیم پیشوازِ کاروانِ لاله پرچم می خرد می چکد با اشکِ مادر، ناله های محتشم سیلِ اشکِ بی امان را عرشِ اعظم می‌خرد کوچه را از لاله‌زار اشک، پُرگُل می کند از گلستانِ نگاهت یاس و مریم می خرد نذرِ صحرایِ عطش هر بار بغض تشنه ای نازِ آن گلپونه را همواره نم نم می خرد زخم روی زخم دارد سینه ی غم پرورم خوش به حال آن که از چشمِ تو مرهم می خرد چشم می دوزد به مشکِ خالی ات هفت آسمان حنجرِ لب تشنگان را آبِ زمزم می خرد می سُرایم در کنارت ناله های شمع را بالِ این پروانه را قدر مُسَلّم می خرد این منم دیوانه ی نامِ حسینِ فاطمه این دل دیوانه اَم فیض دمادم می‌خرد.. @golchine_sher
آه ای هلال لاله های داغدارم تنها دلیل بغض های بی شمارم در گوشه ای از دفتر تنهایی خود تصویری از ماه غمت را می نگارم ای حسرت دیرینه ی صبح زیارت دستم به دامانت رسد، امیدوارم باید بمیرم در طواف روی ماهت دیری است می دانی به دلتنگی دچارم غم می چکد از چشم های بی قرارم می بینمت آخر غروبی در کنارم ای رزق هر سال دل از دست کریمت دنیای بی عشقت نمی آید به کارم @golchine_sher
ای نگاهت روشنی بخشِ دلِ حرّ و حبیب می وَزد با عطر یاس از کربلایت بوی سیب می شود روشن کنی با التفاتی راه را؟ می شود من هم نباشم از نگاهت بی نصیب؟ می دَود در سینه دردی اَلْاَمان از زینبت از فراز تلّ به مقتل تا رسد( أَمَّنْ یُجیبُ؟) می رسد از دور آوای حبیبی یا حسین! می تپد در خون نوایِ خواهرت، شَیْبُ الخَضیب روضه ی (هَل مِن مُعین) امشب به دریا می رسد خیز برمی دارد از موجِ غمش (فتحٌ قریب) کاروانی می رود فردا به سمت کربلا مادرم دارد دوباره بی گمان حسّی غریب.. @golchine_sher
آمدم گریه کنم حالِ بکایی بفرست رزقِ اشکی بده و سوزِ صدایی بفرست بغض ِ سنگینِ مرا بشکن و آرامَم کن درد دارم به خدا؛ زود دوایی بفرست زخم ِ گمراهیِ این نفْس؛ عمیق و کهنه ست تا شوَم راحت از این زخم، دعایی بفرست ای خدا رغبتِ دل را به خودت سوق بده عاشقم کن همه شب حال و هوایی بفرست تا مناجات کنم با تو... بر این قلبِ مریض- التیامی برسان...حمدِ شفایی بفرست سائلِ ماه رجب از همه بیچاره تر است سائلم! نیمهٔ شب نان و نوایی بفرست حاجتی نیست به جز زائرِ شش گوشه شدن شب جمعه ست نوایی به گدایی بفرست آرزویِ دلِ بیتابِ حرم را دریاب لطف کن تذکرهٔ کرب و بلایی بفرست کربلا...غرقِ عطش یکسره میزد فریاد: آسمان! بارش ِ بی چون و چرایی بفرست یک نفر کاش که به حرمله(لع)میگفت نزن! سمت شش ماهه بیا تیرِ خطایی بفرست تا که آن حنجرِ نازک نشود پاشیده به دلِ تیرِ سه پر؛ شرم و حیایی بفرست! @golchine_sher
سرش گرم ِ عبادت بود و کارش خواندنِ قران تمام روزهایِ هفته در هر گوشه از زندان زمین غرقِ تحیّر از خضوعِ سجده اش دائم در و دیوار، از نورِ قنوتش آن به آن؛ حیران به ظاهر دست و پایش در غل و زنجیر بود اما بدونِ إذنِ چشمانش نمی بارید که باران مسلمان میشد و میرفت بعد از صحبتِ با او کنارش لحظه ای میشد اگر که کافری مهمان خودش از رنج؛ رنگش زرد بود اما پس از لبخند غذایش را تعارف کرد در زندان به این و آن اگر چه دست و پایش زخم و ردّی از کبودی داشت خودِ باب الحوائج بود؛ بر هر دردِ بی درمان فدای قدّ و بالایِ نحیفش که اذان گفت و شد از سرسختیِ غل هایِ سنگین؛ قامتش لرزان به رویِ تکه ای از بوریا با اشک خلوت داشت به زیرِ تابش ِ خورشید با یک داغ بی پایان برایِ غارتِ پیراهن و انگشت و انگشتر برای جدّ عطشانش، برای پیکرِ عریان به رویِ سینه می کوبید با دستانِ در زنجیر به یادِ عمه جان-زینب(س)، به یادِ "شام" شد گریان زمانِ احتضارش با شکنجه سخت تر جان داد زمانی که به جدّش ناسزا میگفت زندانبان به مکرِ سندیِ إبنِ شاهک ملعون رها افتاد تنش رویِ پلِ بغداد...در بینِ گذر...عطشان! @golchine_sher
نذر_سلامتی_و_ظهور_امام_زمان_عج آسمان از گونه ی گل، داغِ شبنم می خرد روبروی خیمه ات شالِ محرّم می خرد هیئتی با احترام از صحن باران و نسیم پیشوازِ کاروانِ لاله پرچم می خرد می چکد با اشکِ مادر، ناله های محتشم سیلِ اشکِ بی امان را عرشِ اعظم می‌خرد کوچه را از لاله‌زار اشک، پُرگُل می کند از گلستانِ نگاهت یاس و مریم می خرد نذرِ صحرایِ عطش هر بار بغض تشنه ای نازِ آن گلپونه را همواره نم نم می خرد زخم روی زخم دارد سینه ی غم پرورم خوش به حال آن که از چشمِ تو مرهم می خرد چشم می دوزد به مشکِ خالی ات هفت آسمان حنجرِ لب تشنگان را آبِ زمزم می خرد می سُرایم در کنارت ناله های شمع را بالِ این پروانه را قدر مُسَلّم می خرد این منم دیوانه ی نامِ حسینِ فاطمه این دل دیوانه اَم فیض دمادم می‌خرد.. @golchine_sher
آه ای هلالِ لاله های داغدارم تنها دلیل بغض های بی شمارم در گوشه ای از دفتر تنهایی خود تصویری از ماه غمت را می نگارم ای حسرت دیرینه ی صبح زیارت دستم به دامانت رسد، امیدوارم باید بمیرم در طواف روی ماهت دیری است می دانی به دلتنگی دچارم غم می چکد از چشم های بی قرارم می بینمت آخر غروبی در کنارم ای رزق هر سال دل از دست کریمت دنیای بی عشقت نمی آید به کارم @golchine_sher
🍃🏴 در عزای شب اول ماه محرم الحرام 🍃🏴 حاجت آوردیم و از قران اجابت خواستیم آیه آیه "فتح" خواندیم و رشادت خواستیم مطلعِ سربندمان "هیهات مناالذلّه" شد از عزیزِ فاطمه(س) عمریست عزّت خواستیم داغ ها شعله کشید و با حماسه شد عجین تا که مثلِ کوهِ با غیرت؛ صلابت خواستیم پایِ دین ماندیم و تا حیدر نگاهمان کُند از حسین بن علی(ع)‌برگِ رضایت خواستیم آمدیم و در محرّم باز هم مُحرِم شدیم عینِ یک سائل از این آقا عنایت خواستیم عرش؛ دارد مثلِ ما پیراهنِ مشکی به تن شد عزادار و از این غمها روایت خواستیم تار و پودش را گره بر ریشهٔ پرچم زدیم از لباس نوکری بسیار قیمت خواستیم شد علَم بر پا و شاهِ علقمه ما را خرید از نگاهِ نافذش رزقِ بصیرت خواستیم گریه کردیم و به عشقِ آن امیرِ بی کفن مرگِ خونین در بلا؛ در خاکِ غربت خواستیم خواستیم از مادرسادات باشد واسطه در میان روضه از مادر؛ شهادت خواستیم با "سر"ی از تن جدا و پیکری غارت شده با شهیدِ کربلا قدری شباهت خواستیم آن شهیدِ تشنه لب سیراب شد از نیزه ها سوختیم و باز هم اما حرارت خواستیم! @golchine_sher
🍃🏴 حضرت أباعبدالله الحسین(ع) در عزای شب دوم ماه محرم الحرام 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- با رباب(س)و زینب(س)و عباس(ع)و اکبر(ع) آمدم کعبه را بوسیدم و از راهِ مشعر آمدم تا به مقصد بیشتر میشد غمش در هر قدم پا به پای بیقراری هایِ خواهر آمدم نامه های کوفیان با کینه شد آمیخته شک ندارم که به مهمانیِ خنجر آمدم با خودم آورده ام اهل و عیالم را؛ ببین... با عزیزانم به این صحرایِ محشر آمدم قاضریه! نینوا! ای کربلایِ پُر بلا دیدی آخر رأس ِتاریخِ مقرّر آمدم من حسینم(ع) کشتهٔ عطشانِ سالِ شصت و یک تا که حق برپا شود با خونِ حنجر آمدم رختِ إحرام ِ تنم پیراهنی کهنه شده حج رها کردم! به قربانگاه؛ با "سر" آمدم از بلاهایِ پیاپی بر خدا بردم پناه ای فرات این را بدان که با برادر آمدم تیرها بد زخمی ام کردند اما باز هم با همین پیکر به منزلگاهِ آخر آمدم بر تنم هر بار در گودال؛ نیزه میزنند مادرم هم میزند فریاد: مادر... آمدم... می رسد با چادرِ خاکی و با رویِ کبود ساعتی که خیره سمتِ خیمه؛ مضطر آمدم چند روزِ بعد در ویرانه، با "سر"؛ نیمه شب- تا که آرامش بگیرد قلبِ دختر...آمدم! @marziyehatefi @golchine_sher