ای جان و تن من به فدایِ تو الهی
یک بار بیانداز بر این خسته نگاهی
برگرد ببین با جگر خلق چه کردی
هر جا که روی پشت سرت لشکر آهی
بس غنچه دهانی که سرِ حرف نداری
لبخند بزن حدّاقل گاه به گاهی
زلفت چو شب و چشم دو دام و مژهات تیر
بنگر که کمر بسته به قتلم چه سپاهی
عاصی! مگرت فکر دگر نیست که هر شب
در فکر غزل گفتن از آن زلف سیاهی؟!
#عاصی_خراسانی
@golchine_sher
روز نخست،نوبت تقسیم تاب و تب
تابش به مویِ تو
به منِ خسته تب رسید
#عاصی_خراسانی
@golchine_sher
به باطن چه داری ؟ که فردای محشر
نخواهد خرید از تو بازیگری را
#عاصی_خراسانی
@golchine_sher
از چهره ی خود نقاب انداخته ای
چشمان مرا ز خواب انداخته ای
هستیِ مرا به باد دادی ای یار
در خانهٔ مور آب انداخته ای
#عاصی_خراسانی
@golchine_sher
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را
منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را
تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد
خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را
نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را
چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟!
مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او
به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را
به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن
کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را
خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد
به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را
به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم
سلیمان نیز از صحن علی برده است قالی را
اگر ساقی تو باشی ، جان فدای جام میسازم
که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را
علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی
که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟!
برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است
تقبل کن ز لطف از ما همین اشعار لالی را
#عاصی_خراسانی
@golchine_sher
روز نخست، نوبت تقسیم تاب و تب
تابش به مویِ تو، به منِ خسته تب رسید ...
#عاصی_خراسانی
@golchine_sher
من بر پیاله ی دگری لب نمی زنم
تَه مانده ی شراب خودت را به من بده
#عاصی_خراسانی
@golchine_sher
روز نخست، نوبت تقسیم تاب و تب
تابش به مویِ تو، به منِ خسته تب رسید ..
#عاصی_خراسانی
@golchine_sher
با غیر بگو: ثوابْ در دستِ علیست
دنیاست سراب و آبْ در دستِ علیست
چرخاندنِ ذوالفقار در جای خودش
چرخاندنِ آفتابْ در دستِ علیست
#عاصی_خراسانی
@golchine_sher
با ذکر یاحسین دمادم گریستم
یک سال در فراقِ محرّم گریستم
با گریه بر تو ، توبه آدم قبول شد
من هم شبیه حضرت آدم گریستم
بارِ گناه ، برکتِ چشم مرا گرفت
شرمنده در مصیبت تو کم گریستم
شکر خدا که چشم و سرم وقف روضه شد
هم بر سرم زدم ز غمت ، هم گریستم
مُردم به پای خط به خط مقتلت حسین
از بس که با "لُهوف" و "مُقَرّم" گریستم
#عاصی_خراسانی
@golchine_sher
حالِ ما بی قراری است رفیق
خواب از ما فراری است رفیق
بنگر از عجز تا کجا رفتیم
زور در گریه زاری است رفیق
بند را خود به گردن افکندیم
جبرِ ما اختیاری است رفیق
سازِ ناسازگارِ این دوران
چاره اش سازگاری است رفیق
باختم من که صبرم اندک بود
بُرد در بُردباری است رفیق
پیِ درمانِ من چه میگردی
زخمِ عشق است، کاری است رفیق
خوفِ رسوایی قیامت چیست؟
کار او پرده داری است رفیق
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
@golchine_sher
آخر نشستم و دو سه دریا گریستم
میخواستم بگویمش امّا گریستم
او بین جمع بود غرورم نمیگذاشت
در خلوتم نشستم و تنها گریستم
گریه امان نداد که بهتر ببینمش
صد حیف در زمان تماشا گریستم
ابرم که اشکِ من همه را شاد می کند
آری بخند ای گل زیبا ، گریستم
گویا به خاکِ من نَمی از اشک بوده است
تا پایِ خود نهاده به دنیا گریستم
شاید دعا به گریه من مستجاب شد
دیشب به این امید خدایا گریستم
حالم ردیف نیست غزل گریه میکند
وقتی ردیف هم شده حتّی «گریستم»
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
#عضوکانال
@golchine_sher
زهر آنگونه اثر کرده به اعضای تنم
لرزه افتاده در این لحظه تمام بدنم
مَردُم این رسم هواداری پیغمبر بود؟!
من جگرگوشه پیغمبر خاتم، حسنم
همسرم قاتل من شد به که گویم این غم؟!
آری آنگونه غریبم که غریبِ وطنم
خون شد آنگونه همه عمر دلم از غصه
که برون می شود این لخته خون با سُخنم
بسکه دندان زِ غمِ کوچه نهادم به جگر
جگرم پاره شد و ریخت برون از دهنم
خواب را بُرد ز چشمان من آن کوچه غم
آنکه یک عمر از آن غُصه نخوابیده، منم
تیر بر پیکرِ من می زند امروز عدو
هیچ غارت نشد امّا ز تنم پیرُهنم
درد دارم ولی از داغ برادر گریم
من خودم گریه کن کُشته خونین بدنم
#عاصی_خراسانی
#عضوکانال
#امام_حسن
@golchine_sher
برس به دادِ دلم ، گشته ام خراب ، محمد
بریز در قَدحِ خالی ام شراب ، محمد
فدای نازکیِ طبع و شیوه ی سکناتت
نمی رسد به زُلالیِ خُلقَت آب ، محمد
همیشه گرم گرفتی به نوکران و ضعیفان
نمی رسد به قَدِ لطفت آفتاب ، محمد
تمام آدم و عالم ، اسیر حُسنِ جمالت
برات جامه دریدست ماهتاب ، محمد
گُل احتیاج ندارد به بوی مُشک و گلابی
زدی به خود که معطّر شود گلاب ، محمد
تلالو نگهت روشنی ده مَه و انجُم
به شامِ تارِ منِ گمشده ، بتاب محمد
به روز حشر شفاعت کنی چنانکه "فتَرضی"
در آن شلوغیِ مَحشَر مرا بیاب محمد
برای دلبری از تو ، خدا به لیله الاسری
نموده است به صوتِ علی خطاب محمد
علیست جانِ محمد به حکم "اَنفُسَنا"، پس
عجیب نیست بگویم "ابوتراب محمد"
به روی کفّه ی میزان به روز حشر نباشد
گران تر از صلوات شما ثواب ، محمد
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
#عضوکانال
@golchine_sher
چنان آلوده دامانم، ثوابی گر به جا آرم
ثواب آلوده میگردد ز دامانی که من دارم
#عاصی_خراسانی
#عضوکانال
@golchine_sher
گهی مشمول مِهرش می کند ما را و گاهی قهر
مگیر از ما خدایا دلبر حالی به حالی را
#عاصی_خراسانی
#عضوکانال
@golchine_sher
ز تاریکی شکایت می کنی از بس که تاریکی
تو روشن باش اطراف تو هم روشن شود از تو
#عاصی_خراسانی
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن
کسی در بَزم هرگز برندارد جام خالی را
#عاصی_خراسانی
@robaiiyat_takbait
در پیش چشمهات سپر را فروختیم
خونین جگر شدیم ، جگر را فروختیم
در دست ما نهاد خدا مِهر و ماه را
مهرِ تو را خریده ، قمر را فروختیم
کالا اگر گران بشود بایدش فروخت
دیدیم سر گران شده ، سر را فروختیم
صد شُکر در معاملهٔ بوسه و شِکَر
ما بوسه را خریده ، شِکَر را فروختیم
ما را نبود میلِ رهایی ز دامِ تو
خود در قفس نشسته و پر را فروختیم
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
#عضوکانال
@golchine_sher
می ترسد از این حضور ما، استکبار
برخیز و در این راه قدم را بگذار
مصداق ثواب است به نصّ قرآن
گامی که شود موجب خشم کفار
#عاصی_خراسانی
#عضوکانال
@golchine_sher