پریشان کن وجودم را پریشان و پریشان تر
که فرق عشق با عادت همین میزان ویرانیست
#علی صفری
@golchine_sher
چه وقت ها كه برايت دعا نكرده دلم
چه نذرها كه براي شما نكرده دلم
چقدر نام مرا در نوافلت بردي
ولي به هيچ كدام اعتنا نكرده دلم
عجيب نيست دلم را گناه پرُ كرده است
دري به سمت مناجات وا نكرده دلم
مسافر سحر جاده های سجاده
بگیر دست مرا تا خدا نکرده دلم
نيُفتد از قلم رو به آسماني ها
به جرم كفشِ سلوكي كه پا نكرده دلم
درست ياد ندارم كه چندمين روز است
كه حقِ چشم خودم را ادا نكرده دلم
#علی اکبر لطیفیان
#امام زمان
@golchine_sher
ای التماس و خواهش بالا دوازده
ظهر اذان عقربه ما دوازده
من حقم است هشت گرفتم
چرا که من یک جمله هم نساختم با دوازده
با چند نمره باشد اگر رد نمی شوی
یک دو سه هفت هشت نه آقا دوازده
بی تو تمام اهل قیامت رفوزه اند
ای نمره قبولی دنیا دوازده
ثانیه های کند توسل می آورند
یا صاحب الزمان خدایا دوازده
حالا که ساعت تو و چشم خدا یکی است
آقا چقدر زمان مانده تا دوازده
امروز اگر نشد ولی یک روز میشود
ساعت به وقت شرعی زهرا دوازده.
#علی اکبر لطیفیان
@golchine_sher
رو گرفتی که کبودی تو پیدا نشود
باعث رنجش زخم دل مولا نشود
سر سجاده دعا کرده حسن آهسته
بی کسی کاش نصیب دل بابا نشود
ز دهان زن همسایه شنیده زینب
حال او بسکه وخیم است مداوا نشود
بشکند دست مغیره که به قنفذ میگفت
آنقدر ضربه شدید است که او پا نشود
پسرش دید غم کوچه و غصب فدکش
به گمانم که دگر عقده ی او وا نشود
چه سرش آمده مرگش ز خدا می خواهد
گذرش کاش دگر سمت گذرها نشود
حال او زار و خراب است بمیرم ای وای
دیگر از بستر بیماری خود پا نشود
#علی بهرامی نیا
@golchine_sher
چه میشد هستی ام گل بود تا از شاخه بردارم
که محض لحظه ای لبخند، در دست تو بگذارم!
جوانی ام، غرورم، آبرویم، آرزوهایم…
تمام آنچه را که از خودم هم دوست تر دارم
هر از گاهی در آیینه لبم را سیر میبوسم
تو را در خویش میبینم! چنین بی مرز بیمارم!
اگر از من بپرسی، عشق راز مطلق است، اما
تماماً عشق تو پیداست در اجزای رفتارم!
هر از گاهی که بادی میگشاید پنجره ها را
به فال نیک میگیرم که میآیی به دیدارم
خیالت مایه سرسبزی این عمر بن بست است
شبیه پیچکی هستی که گل کردی به دیوارم
فقط در لحظه هایم باش، بی دیدار، بی منّت
نه اینکه آدمم؟ قدری هوا را هم سزاوارم!
بگو با که، کجا، سر میگذاری تا بدانم که
کجا، تنها، سری بر زانوان خویش بگذارم
#علی حیات بخش
@golchine_sher
به نام قبله غم های خاندان علی
چراغ روشن شب های آسمان علی
به نام عالمه ای از اهالی آن شهر
همان که علم نبی هست و در امان علی
همان کسی که به معراج "ما رایت الّا" ...
سخن شبیه خدا گفته با لسان علی
همان عقیله که وقت سخن کم آوردند
عقول مردم وامانده از بیان علی
علی بدون الف خطبه خواند و زینب خواند
بدون قدّ الف خطبه از دهان علی
و زین اب شده زینب اگر ، بدان معناست
که اوست محور زیبایی جهان علی
به نام نامی زینب که زینت پدر است
به نام نامی زینب که هست جان علی است
مرا به جان علی قبول کن بانو ...
شوم فدای غلامان آستان علی
#علی رفیعی(حبیب)
@golchine_sher
به نام زینب کبری ، به یادگار علی
به دختری که شده فخر و افتخار علی
به نام عصمت صغری و زینت بابا
به دختری که درخشیده در مدار علی
به فضل بی حدش این بس که وقت میلادش
خطاب گشته به زینب ز کردگار علی
عصای دست پدر بود و مادرش زهرا
و چون حسین و حسن بود بی قرار علی
و مثل حضرت زهرا جلال حیدر بود
و آبروی علی بود و اقتدار علی
پدر فدایی او بود و دل گرفتارش
و او اسیر پدر بود و سر به دار علی
اگر که حکم جهادش دهند می بینید
که مثل شیر خدا می شود کنار علی
و وقت خطبه چنان خطبه خوان شود که همه
به سجده پیش وی افتند در جوار علی
و با وجود چنین خواهری برادر او
دگر نیاز ندارد به ذوالفقار علی
شکسته شد قد زینب به زیر بار ستم
که نشکند علم حیدر و وقار علی
و پای زخم جبینش روا بود والله
که خون عالم و آدم شود نثار علی
#علی رفیعی(حبیب)
@golchine_sher
نشد بالهای مرا وا کنی
مرا راهی آسمانها کنی
نشد مثل مجنون بادیه
مراخانه بردوش لیلا کنی
نشد بعد توحید لبهایتان
مرا در قنوت شبت جا کنی
بگیری نفسهای این مرده را
بگیری و کار مسیحا کنی
توقع ندارم که بنشینی و
گنهکاریم را تماشا کنی
دل ما از اول ثباتی نداشت
تو حق داری امروز و فردا کن
تو عین ظهوری و من غایبم
دلم را تو باید که پیدا کنی
بیا تا که با انتخاب خودت
تمام مرا ملک زهرا کنی
#علی اکبر لطیفیان
#امام زمان
@golchine_sher
در دوری تو، «صبر» شرابیست مقدس
گیرم که عذاب است؛ عذابیست مقدس!
جز «آه» بر این دفتر خونین ننوشتند
آری، دل عشاق کتابیست مقدس
هر چشم فریبنده مرا یاد تو انداخت
هر گوشه این شهر سرابیست مقدس
ای آینه! چون خویش مرا پا ک مپندار
ناپا کی ما پشت نقابیست مقدس
بیهودگی زندگی ما به چه معناست؟
لبخند تو، ای مرگ، جوابیست مقدس
#علی مقیمی
@golchine_sher
با دلِ دیوانهام گاهی مدارا میکنی
گوشه چشمی به من داری و حاشا میکنی
ماهی افتاده بر خا کم کنار پای تو
هرچه در خون میتپم تنها تماشا میکنی
چشم از زیبایی خود برنمیداری، ولی
ِ دستِکم آیینهها را نیز زیبا میکنی
عشق میجویی اگر، چون دیگران ترکم مکن
در چنین ویرانههایی گنج پیدا میکنی
من به میل خود به پایت سر نهادم، جان بخواه
جان به قربانت! چرا این پا و آن پا میکنی ؟
#علی مقیمی
@golchine_sher
رو گرفتی که کبودی تو پیدا نشود
باعث رنجش زخم دل مولا نشود
سر سجاده دعا کرده حسن آهسته
بی کسی کاش نصیب دل بابا نشود
ز دهان زن همسایه شنیده زینب
حال او بسکه وخیم است مداوا نشود
بشکند دست مغیره که به قنفذ میگفت
آنقدر ضربه شدید است که او پا نشود
پسرش دید غم کوچه و غصب فدکش
به گمانم که دگر عقده ی او وا نشود
چه سرش آمده مرگش ز خدا می خواهد
گذرش کاش دگر سمت گذرها نشود
حال او زار و خراب است بمیرم ای وای
دیگر از بستر بیماری خود پا نشود
#علی بهرامی نیا
@golchine_sher
جز رحمت چشمان تو، دنیا چه میخواهد
تشنه به غیر آب، از دریا چه میخواهد
حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده
غیر از نجات، این قوم از موسی چه میخواهد
شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم
دل مرده نوعاً از دَم عیسی چه میخواهد؟
پیغام و پس پیغام یعنی یاد ما هستی
مجنون جز این پیغام، از لیلا چه میخواهد
پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من
جز دل خوشی، یعقوب نابینا چه میخواهد
تا کیسه ما پر شود احسان تو کافی است
مسکین به جز خیرات از آقا چه میخواهد
چیز مهمی نیست این که ما چه میخواهیم
باید ببینیم آن جناب از ما چه میخواهد
ای انتقام پهلوی پشت درِ خانه
غیر از ظهور تو مگر مادر چه میخواهد
#علی اکبر لطیفیان
#امام زمان
@golchine_sher