ساکتم حالت لبدوختگان را مانم
هیمهوارم صفت سوختگان را مانم
از فریباندن یاران و نهیاران، عاجز
اغلب خدعهنیاموختگان را مانم
بیتی از دفتر من خرج جبابر نشده است
قلم قافیهنفروختگان را مانم
تهی از هرچه و هرچیز به جز نومیدی
خانهٔ معرفتاندوختگان را مانم
کی کرا میکند این خسته به دیدن؟ دیری است
روزگار جگرافروختگان را مانم
عمر من بیغضب از خلق و خدا میگذرد
مطمئنید که کینتوختگان را مانم؟
ناگهان صاعقهای چون قلمم خشکم کرد
من فقط از بن جان سوختگان را مانم
#علیاکبر_یاغی_تبار
@golchine_sher