یک شنبه عصر، نمنم باران، چراغ سبز
یک شنبه باز کوچه، خیابان ـ چراغ سبز
یک شنبه عصر همقدم شعر تازهای
دلتنگیام، هیاهوی میدان، چراغ سبز
من میرسم مجسمهها خیره ماندهاند
اینجا که هست معنی انسان، چراغ سبز
بیابر بیپرنده صبور ایستاده بود
تنهاتر از تمام درختان چراغ سبز
مانند یک غروب از این خطکشی گذشت
با گامهای خسته و لرزان چراغ سبز
این ردّپای کیست که من گم نمیشوم
از انقلاب تا به خراسان، چراغ سبز
#علی_داودی
@golchine_sher