دستمالی سفیددردستم ،آمدم سیبی ازحرم ببرم
چشم برشمع وشمعدانی ها ،یک بغل یاس -دست کم-ببرم
آمدم بامسافران حرم ،بتکانم تمام چشمم را
سیزده بندگریه بنویسم ،باخودم سوزمحتشم ببرم
درمسیررواق آیینه، دارم ازدل غبارمی چینم
تادرین روضه بااجازه ی تان، ناگهان دست برقلم ببرم
ناگهان صحن،حوض کوثرشد،دیدم اینجابه چرخ آمده ام
تاکه درباغ سوره ی طاها،سیب سرخی به هرقدم ببرم
دردلم یاکریم های کبود بین هربیت،بال بال زدند
اصلن اینجاشگفت نیست اگر روی دستم ستاره هم ببرم
درقمم یامدینه؟حیرانم،یاکه درمشهدم نمی دانم
مانده ام ای کریمه ای بانو! چه ازاین ساحت کرم ببرم؟!
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضو_کانال
#حضرت_معصومه
#غبار_روبی_حرم
@golchine_sher