بغضم شکست و فرصت آهی نیافتم
از دست اشک بخت نگاهی نیافتم
هرقدر کولهبار تو را گشتم ای فلک
چون بخت خویش شام سیاهی نیافتم
من کوه را شکافتم ای بیوفا ولی
آخر به قلب سنگ تو راهی نیافتم
وقتی دلیل خواستی از من برای عشق
غیر از خود تو هیچ گواهی نیافتم
گفتی کسی پناه به دشمن نمیبرد
آری ولی به جز تو پناهی نیافتم
#فاضل_نظری
@golchine_sher
غمخوار من به خانهٔ غم ها خوش آمدی
با من به جمعِ مردم تنها خوش آمدی
بین جماعتی که مرا سنگ میزنند
می بینمت، برای تماشا خوش آمدی
راه نجاتم از شب گیسوی دوست نیست
ای من به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای دل و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
با برف پیریام سخنی غیر از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی
ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی
#فاضل_نظری
@golchine_sher
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطرۀ آبم که در اندیشۀ دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد، چه جای نگرانیست
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروختهام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
#فاضل_نظری
@golchine_sher
بهلول وار فارغ از اندوه روزگار
خندیده ایم! ما به جهان یا جهان به ما
#فاضل_نظری
@golchine_sher
ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی
ماه پشتِ ابر پنهان شد، گمان کردم تویی
ردّ پایی تازه از پشتِ صنوبرها گذشت
چشمِ آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی
ای نسیمِ بی قرارِ روزهای عاشقی
هرکجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی
سایهی زلفِ کسی چون ابر بر دوزخ گذشت
آتشی دیگر گلستان شد، گمان کردم تویی
باد پیراهن کشید از دستِ گلها ناگهان
عطرِ نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی
چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت
غنچهای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی
کشتهای در پای خود دیدی؛ یقین کردی منم
سایهای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی
#فاضل_نظرى
@golchine_sher
از درد عشق گفتم و نشنید هیچکس
حتی اگر شنید نفهمید هیچکس
زور شراب گر به غم عشق میرسید
ما را چنین خراب نمیدید هیچکس
آدم حریص منعشدنهاست، گر نبود
آن میوه را ز شاخه نمیچید هیچکس
شرمندهی محبتت ای غم که در فراق
حال مرا به جز تو نپرسید هیچکس
فاضل ز خیر نام گذشتهست دوستان
روی مزار او بنویسید هیچکس...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
بیگانه ماندی و نشدی آشنا تو هم
بیچاره من! اگر نشناسی مرا تو هم
دیدی بهای عشق به جز خون دل نبود
آخر شدی شهید در این کربلا تو هم
آیینهای مکدّرم از دست روزگار
آهی بکش به یاد من، ای بیوفا تو هم
چندی است از تو غافلم ای زندگی ببخش
چنگی نمیزنی به دل این روزها تو هم
ای زخم کهنهای که دهان باز کردهای
چون دیگران بخند به غمهای ما تو هم
تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد
چشمانتظار باش در این ماجرا تو هم
#فاضل_نظری
@golchine_sher
من با تو به چشم آمدم و هیچ نبودم
چون سایه عدم بود سراپای وجودم
بر غیرت من عیب مگیر ای همه خوبی!
وقتی که به اندازهی حُسن تو حسودم
تقدیر من از بند تو آزاد شدن نیست
دیدی که گشودی در و من پَر نگشودم
من "نغمهی نی" بودم و چون "مویهی عُشاق"
با آه در آمیخته شد، بود و نبودم
یک عمر برای تو غزل گفتم و افسوس
شعری که سزاوار تو باشد نسرودم
#فاضل_نظری
@golchine_sher
بغضم شکست و فرصت آهی نیافتم
از دست اشک بخت نگاهی نیافتم
هرقدر کولهبار تو را گشتم ای فلک
چون بخت خویش شام سیاهی نیافتم
من کوه را شکافتم ای بیوفا ولی
آخر به قلب سنگ تو راهی نیافتم
وقتی دلیل خواستی از من برای عشق
غیر از خود تو هیچ گواهی نیافتم
گفتی کسی پناه به دشمن نمیبرد
آری ولی به جز تو پناهی نیافتم
#فاضل_نظری
@golchine_sher
بغضم شکست و فرصت آهی نیافتم
از دست اشک بخت نگاهی نیافتم
هرقدر کولهبار تو را گشتم ای فلک
چون بخت خویش شام سیاهی نیافتم
من کوه را شکافتم ای بیوفا ولی
آخر به قلب سنگ تو راهی نیافتم
وقتی دلیل خواستی از من برای عشق
غیر از خود تو هیچ گواهی نیافتم
گفتی کسی پناه به دشمن نمیبرد
آری ولی به جز تو پناهی نیافتم
#فاضل_نظری
@golchine_sher
غمخوار من به خانهٔ غم ها خوش آمدی
با من به جمعِ مردم تنها خوش آمدی
بین جماعتی که مرا سنگ میزنند
می بینمت، برای تماشا خوش آمدی
راه نجاتم از شب گیسوی دوست نیست
ای من به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای دل و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
با برف پیریام سخنی غیر از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی
ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی
#فاضل_نظری
@golchine_sher
غمخوار من به خانهٔ غم ها خوش آمدی
با من به جمعِ مردم تنها خوش آمدی
بین جماعتی که مرا سنگ میزنند
می بینمت، برای تماشا خوش آمدی
راه نجاتم از شب گیسوی دوست نیست
ای من به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای دل و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
با برف پیریام سخنی غیر از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی
ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی
#فاضل_نظری
@golchine_sher