دوست دارم نزنی شانه و هی گیر کند
لای موهای پریشان تو انگشتانم ...
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
ساعتِ دنیای من کوک است با لبهای تو
صبح را بیداری چشمِ تو تعیین میکند...!
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
حرف رفتن میزنی وقتی که محتاج توام
رفتنت آغاز ویرانیست
حرفش را نزن...
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
گاه می پرسند از من
عاشقش هستی هنوز؟
بی تفاوت بودنم را گریه می ریزد به هم...
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
هر روز می روم به مسیری که دیدمت
جایی که عاشقانه به جانم خریدمت
جایی که دیدم ای گل زیبا شکفته ای
اما برای اینکه بمانی نچیدمت
یادم نرفته است که چشمان خسته ام
افتاده در نگاه تو بود و ندیدمت
یعنی ندیدم آمده باشی برای من
اما به چشم آمده ها می کشیدمت
گر من خدات میشدم ای نازنین من
این گونه با وقار نمی آفریدمت
حتی به جای این که بچینم تو را ز خاک
یک عمر عاشقانه فقط پروریدمت
دیوانه ام که با همه ی بی وفائیت
سی سال می نوشتمت و می شنیدمت
آری برای اینکه بدانی چه میکشم
هر روز می روم به مسیری که دیدمت
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
تو در کنار خودت نیستی نمیدانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
آغوش شعرهای مرا دست کم نگیر
گاهی بیا و یک بغل سیر گریه کن...
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو
چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را نزن
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
همیشه دلهره دارم،
از این به هم نرسیدن
کسی سراغ نداری،
تو را به من برساند ؟! ...
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
آغوش شعرهای مرا دست کم نگیر
گاهی بیا و یک بغل سیر گریه کن...
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
این روزها چه قدر هوای تو می کنم
حتی غروب، گریه برای تو می کنم
گاهی کنار پنجره ام می نشینم و
چشمی میان کوچه، رهای تو می کنم
خیره به کوچه می شوم اما تو نیستی
یاد تو، یاد مهر و وفای تو می کنم
خود نامه ای برای خودم می نویسم و
آن را همیشه پست به جای تو می کنم
وقتی که نامه می رسد از سوی من به من
می خوانم و دوباره هوای تو می کنم
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن
ابتدای یک پریشانیست حرفش را نزن
گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو
چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را نزن
آرزو داری که دیگر بر نگردم پیش تو
راه من با اینکه طولانیست حرفش را نزن
دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا
دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن
عهد بستی با نگاه خسته ای محرم شوی
گر نگاه خسته ما نیست حرفش را نزن
خورده ای سوگند روزی عهد خود را بشکنی
این شکستن نا مسلمانیست حرفش را نزن
خواستم دنیا بفهمد عاشقم گفتی به من
عشق ما یک عشق پنهانیست حرفش را نزن
عالمان فتوی به تحریم نگاهت داده اند
عمر این تحریم ها آنیست حرفش را نزن
حرف رفتن میزنی وقتی که محتاج توام
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
در خاطرم روانه شد و شب بخیر گفت!
گفتم که در نبودِ تو
شبها بخیر نیست...
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
رو بـه ایـن آیـنـه هـر پیرهنی پوشیدم
غیر آغوش تـــو
چیزی به تنم جور نشد!
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
ای بهترین بهانه ی این زندگی سلام
صبحت قشنگ،
لحظه ی بیداریت به خیر . . .
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
پروانـه هـا در پيـله دنيـا را نـمی فهمند
تـقـويـم هـا روز مبـادا را نـمی فهمند
دريا بـرای مـردم صحرا نشيـن دريـاست
ساحـل نشينـان قـدر دريـا را نمی فهمند
مثل همـه مـا هـم خيـال زندگـی داريـم
امـا نـمی دانـم چـرا مـا را نـمی فـهمند
هـر روز سـيبـی در مسيـر آب می آيـد
ديگـر نيـا اين شـهر معـنا را نمی فهمند
اين مردمان مانـند اهـل كوفـه می مانند
انـدازه ی يـك چـاه مـولا را نـمی فـهمند
اينجا سه سال پيـش دست دارمـان دادند
اين قوم درد اينجاست اينجا را نمی فهمند
فرسنگ ها از قيـل وقـال عاشـقی دورند
هنـد و سمـرقنـد و بـخارا را نمی فهمند
چاقـو به دسـت مـردم هشيـار افـتاده
ديـدار يوسـف بـا زليخـا را نمی فهمند
از روز اول بـا تـو در پـرواز دانـستـم
پروانه ها در پیله دنیا را نمی فهمند
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
از خاکِ خودت محافظت کن، غزّه!
از اینهمه گل مراقبت کن، غزّه!
تا لحظۀ زیبای شکفتن در خون
با جان و تنت مقاومت کن، غزّه!
#فرامرز_عرب_عامری
#طوفان_الاقصی
@golchine_sher
چقدر خوب و قشنگی! چقدر زیبایی!
من از خدا که تو را آفرید، ممنونم
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
دیگر چه بلاییست غم انگیزتر از این
من، بار سفر بستم و یک شهر نفهمید...
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
دلم شکسته و اوضاع درهمی دارد
و سالهاست برای خودش غمی دارد
تو در کنار خودت نیستی نمی دانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد
نه وصل دیده ام این روزها نه هجرانت
بدا به عشق که دنیای مبهمی دارد
بهشت می طلبم از کسی که جانکاه است
کسی که در دل سردش جهنمی دارد
گذر کن از من و بار دگر به چشمانم
بگو ببار اگر باز هم "نمی" دارد
دلم خوش است در این کار وزار هر "بیتی "
برای خویش "مقام معظمی" دارد
برام مرگ رقم می زنی به لبخندت
که خنده ی تو چه حق مسلمی دارد..
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
دیگر تو را میان غزل گم نمی کنم
تا دارمت نگاه به مردم نمی کنم
در گیر و دار تلخ رسیدن به عشق
حتی به جان خویش ترحم نمی کنم
این فصل پا به ماه غمی ژرف گونه بود
هرگز به این بهار تبسم نمی کنم
من در بهشت عشق تو آدم شدم، ولی
خود را خراب خوردن گندم نمی کنم
ای بهترین بهانه برای نمُردنم
دیگر تو را میان غزل گم نمی کنم
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
هر روز می روم به مسیری که دیدمت
جایی که عاشقانه به جانم خریدمت
جایی که دیدم ای گل زیبا شکفته ای
اما برای اینکه بمانی نچیدمت
یادم نرفته است که چشمان خسته ام
افتاده در نگاه تو بود و ندیدمت
یعنی ندیدم آمده باشی برای من
اما به چشم آمده ها می کشیدمت
گر من خدات می شدم ای نازنین من
این گونه با وقار نمی آفریدمت
حتی به جای این که بچینم تو را ز خاک
یک عمر عاشقانه فقط پروریدمت
دیوانه ام که با همه ی بی وفائیت
سی سال می نوشتمت و می شنیدمت
آری برای اینکه بدانی چه می کشم
هر روز می روم به مسیری که دیدمت
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
دیگر تو را میان غزل گم نمی کنم
تا دارمت نگاه به مردم نمی کنم
در گیر و دار تلخ رسیدن به درد عشق
حتی به جان خویش ترحم نمی کنم
این فصل پا به ماه غمی ژرف گونه بود
هرگز به این بهار تبسم نمی کنم
من در بهشت عشق تو آدم شدم، ولی
خود را خراب خوردن گندم نمی کنم
ای بهترین بهانه برای نمُردنم
دیگر تو را میان غزل گم نمی کنم
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
من از خدا کــــه تـــو را آفرید، ممنونم
از آن که روح به جسمت دمید، ممنونم
از آن که مثل بت کوچکی تراشت داد
از آن که طــرح تنت را کشید ممنونم
تو راه می روی اندام شهر می لرزد
من از تمــام درختان بیـــد ممنونم
در این غروب، در این روزهای تنهایـی
از اینکه عشق به دادم رسید، ممنونم
من از کسی که عزیز مرا به چاه انداخت
و آن کـــه آمد و او را خریـد، ممنونــــم
من از نگاه پریشان آن زلیخـــایی
که خواب پیرهنم را درید، ممنونم
چقدر خوب و قشنگی! چقدر زیبایی!
من از خدا کـــه تـــو را آفرید، ممنونم
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
این روزها چه قدر هوای تو می کنم
حتی غروب، گریه برای تو می کنم
گاهی کنار پنجره ام می نشینم و
چشمی میان کوچه، رهای تو می کنم
خیره به کوچه می شوم اما تو نیستی
یاد تو، یاد مهر و وفای تو می کنم
خود نامه ای برای خودم می نویسم و
آن را همیشه پست به جای تو می کنم
وقتی که نامه می رسد از سوی من به من
می خوانم و دوباره هوای تو می کنم
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher