eitaa logo
گلچین شعر
16.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
440 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
از غم خبری نبود اگر عشق نبود دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟ بی رنگ‌تر از نقطه‌ی موهومی بود این دایره‌ی کبود اگر عشق نبود از آینه‌ها غبار خاموشی را عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟ در سینه‌ی هر سنگ، دلی در تپش است از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟ بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟ دل چشم نمی‌گشود اگر عشق نبود از دست تو در این همه سرگردانی تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود...؟ @golchine_sher
ما مردم شب دیده به دیدن نرسیدیم تا صبح دمی هم به دمیدن نرسیدیم کالیم که سرسبز دل از شاخه بریدیم تا حادثهٔ سرخ رسیدن نرسیدیم خون خورده ی دردیم و چراغانی داغیم گل کردهٔ باغیم و به چیدن نرسیدیم زین هیزم تر هیچ ندیدیم بجز دود شمعیم که تا شعله کشیدن نرسیدیم خونیم و تپیدیم به تاب و تب تردید اشکیم و به مژگان چکیدن نرسیدیم بادیم که آواره دویدیم به هر سوی اما چو نسیمی به وزیدن نرسیدیم یک عمر دویدیم و لب چشمه رسیدیم خشکید و به یک جرعه چشیدن نرسیدیم @golchine_sher
بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر مرا به حیطه ی محض حریق دعوت کن به لحظه لحظه‌ی پیش از شروع خاکستر به آستانه‌ی برخورد ناگهان دو چشم به لحظه‌های پس از صاعقه، پس از تندر به شب‌نشینی شبنم،به جشنواره‌ی اشک به میهمانی پر شور چشم و گونه‌ی تر به نبض آبی تبدار در شبی بی‌تاب به چشم روشن و بیدار خسته از بستر من از تو بالی بالا بلند می‌خواهم من از تو تنها بالی بلند و بالا پر من از تو یال سمندی، سهند مانندی بلند یالی از آشفتگی پریشان‌تر دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد مرا ببر به زمین و زمانه‌ای دگر @golchine_sher
ای برتر از خیالِ محالی که داشتم! بالاتر از توهمِ بالی که داشتم! طوفان رسید و برگ و بَرَم را به باد داد پیش از رسیدنِ دلِ کالی که داشتم این کوره رودهای گِل‌آلود از کجاست؟ کو چشمه‌ی عمیق و زلالی که داشتم؟ حالِ غزال بود و مجالِ غزل مرا آن حال کو؟ کجاست مجالی که داشتم؟ کِی می‌شود به روی تو روشن چراغِ چشم؟ روشن نشد جوابِ سوالی که داشتم باری مگر ز شوقِ نگاهِ تو بردَمَد آن آفتابِ رو به زوالی که داشتم! @golchine_sher
از غم خبری نبود اگر عشق نبود دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟ بی رنگ‌تر از نقطه‌ی موهومی بود این دایره‌ی کبود اگر عشق نبود از آینه‌ها غبار خاموشی را عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟ در سینه‌ی هر سنگ، دلی در تپش است از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟ بی عشق دلم جز گِرهی کور چه بود؟ دل چشم نمی‌گشود اگر عشق نبود از دست تو در این همه سرگردانی تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود...؟ @golchine_sher
بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر مرا به حیطه ی محض حریق دعوت کن به لحظه لحظه‌ی پیش از شروع خاکستر به آستانه‌ی برخورد ناگهان دو چشم به لحظه‌های پس از صاعقه، پس از تندر به شب‌نشینی شبنم،به جشنواره‌ی اشک به میهمانی پر شور چشم و گونه‌ی تر به نبض آبی تبدار در شبی بی‌تاب به چشم روشن و بیدار خسته از بستر من از تو بالی بالا بلند می‌خواهم من از تو تنها بالی بلند و بالا پر من از تو یال سمندی، سهند مانندی بلند یالی از آشفتگی پریشان‌تر دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد مرا ببر به زمین و زمانه‌ای دگر @golchine_sher
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید مگر مساحت رنج مرا حساب کنید محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید خطوط منحنی خنده را خراب کنید طنین نام مرا موریانه خواهد خورد مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید دگر به منطق منسوخ مرگ می‌خندم مگر به شیوه‌ی دیگر مرا مجاب کنید در انجماد سکون پیش از آنکه سنگ شوم مرا به هرم نفس‌های عشق آب کنید مگر سماجت پولادی سکوت مرا درون کوره‌ی فریاد خود مذاب کنید بلاغت غم من انتشار خواهد یافت اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید @golchine_sher
بوی بهشت می‌شِنوم از صدای تو نازکتر از گل است، گلِ گونه‌های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هرچه گل، نفس آشنای تو ای صورت تو آیه و آیینۀ خدا حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو صد کهکشانْ ستاره و هفت آسمانْ حریر آورده‌ام که فرش کنم زیر پای تو چیزی عزیز تر ز تمام دلم نبود ای پارۀ دلم که بریزم به پای تو امروز تکیه‌گاه تو آغوش گرم من فردا عصای خستگی‌ام شانه‌های تو در خاک هم دلم به هوای تو می‌تپد چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو @golchine_sher
از غم خبری نبود اگر عشق نبود دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟ بی رنگ‌تر از نقطه‌ی موهومی بود این دایره‌ی کبود اگر عشق نبود از آینه‌ها غبار خاموشی را عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟ در سینه‌ی هر سنگ، دلی در تپش است از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟ بی عشق دلم جز گِرهی کور چه بود؟ دل چشم نمی‌گشود اگر عشق نبود از دست تو در این همه سرگردانی تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود...؟ @golchine_sher
بیا مرا ببر ای عشق! با خودت به سفر مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر مرا به حیطه‌ی محض حریق دعوت کن به لحظه‌‌لحظه‌ی پیش از شروع خاکستر به آستانه‌ی برخورد ناگهان دوچشم به لحظه­‌‌های پس از صاعقه، پس از تندر به شب­‌‌نشینی شبنم، به جشنواره‌ی اشک به میهمانی پرشور چشم و گونه‌ی تر به نبض آبیِ تب­‌‌‌دار در شبی بی­‌تاب به چشم روشن و بیدارِ خسته از بستر من از تو بالی بالا بلند می­‌خواهم من از تو تنها بالی بلند و بالاپَر من از تو یال سمندی، سهند مانندی بلند یالی از آشفتگی پریشان‌تر دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد مرا ببر به زمین و زمانه‌ی دیگر... @golchine_sher
من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی! من ای حس مبهم تو را دوست دارم سلامی صمیمی‌تر از غم ندیدم به اندازه غم تو را دوست دارم بیا تا صدا از دل سنگ خیزد بگوییم با هم، تو را دوست دارم جهان یک دهان شد، هم‌آواز با ما تو را دوست دارم، تو را دوست دارم @golchine_sher
تا شد هزارپاره دل از یک نگاه تو دیدم هزار چشم، در آیینه‌کاری‌ام گر من به شوق دیدنت از خویش می‌روم از خویش می‌روم که تو با خود بیاری‌ام بود و نبود من همه از دست رفته است باری مگر تو دست بر آری به یاری‌ام کاری به کار غیر ندارم که عاقبت مرهم نهاد نام تو بر زخم کاری‌ام با ناخنم به سنگ نوشتم : "بیا"... بیا زان پیش‌تر که پاک شود یادگاری‌ام @golchine_sher