نگاهم آن قَدَر نام تو را فریاد می دارد
که می ترسم ببینندَت، میان قاب چشمانم
به جای قصه های کودکی حالا برای خود
غزلهای تو را همواره قبل از خواب می خوانم...
#معصومه_بخشنده
@golchine_sher
در خلوت شب نیست خوش تر از خیالت
پیچیده عِطر یاد تو در بستر من...
#معصومه_بخشنده
@golchine_sher
نگاهم آن قَدَر نام تو را فریاد می دارد
که می ترسم ببینندَت، میان قاب چشمانم
به جای قصه های کودکی، حالا برای خود
غزل های تو را همواره قبل از خواب می خوانم...
#معصومه_بخشنده
@golchine_sher
نمی دانم چه باید کرد با این دردِ دلتنگی
به هر کاری سرم گرم است، اما کار، کافی نیست
دلم فریاد می خواهد، کمی بنشین کنار من
برای عقده هایم، کاغذ و خودکار کافی نیست...
#معصومه_بخشنده
#برشی_از_غزل
@golchine_sher
این محال است که آرام شود حالِ دلم
قلب من قبلِ تو درکی ز غم عشق نداشت...
#معصومه_بخشنده
@golchine_sher
بی تو با این دلِ افتاده به پایت، چه کنم؟!
ننویسم غزلی را به هوایت، چه کنم؟!
نام تو بغضِ گلوگیرِ مرا می شکند
نکنم با دلِ بی تاب صدایت، چه کنم؟!
بی تو با این همه اندوه که بر جان من است
با جهانی که ز من کرده جدایت، چه کنم؟!
ناگهان نیمه شب از خواب که برمی خیزم
تنگ چون شد دلم آن لحظه برایت، چه کنم؟!
دردِ جانکاهِ من این است که هر ثانیه را
بعدِ تو با همه ی خاطره هایت چه کنم...
#معصومه_بخشنده
#عضوکانال
@golchine_sher
بی تو با این دلِ افتاده به پایت، چه کنم؟!
ننویسم غزلی را به هوایت، چه کنم؟!
نام تو بغضِ گلوگیرِ مرا می شکند
نکنم با دلِ بی تاب صدایت، چه کنم؟!
بی تو با این همه اندوه که بر جان من است
با جهانی که ز من کرده جدایت، چه کنم؟!
ناگهان نیمه شب از خواب که برمی خیزم
تنگ چون شد دلم آن لحظه برایت، چه کنم؟!
دردِ جانکاهِ من این است که هر ثانیه را
بعدِ تو با همه ی خاطره هایت چه کنم...
#معصومه_بخشنده
#عضوکانال
@golchine_sher