کجای تاریخی؟؟
تا آفتاب شب را بِشِکافد
و نفس بهار از شکافِ سنگها بِروید
و هوای درخت
از ترانه های تَر پُر شود
کجای تاریخی؟؟
مرا به جغرافیای بازوانت دعوت کن
کلمه های مرده را بیدار کن
ذهنِ جمله ها را
از هلهله ی عاشقی برقصان و
بر فراز جاده ای
که ساخته ی رویاهای من است
قدم بُگذار و
بگذار، زندگی با من
مدارا کند
#معصومه_کیانپور_هفشجانی_(کیانا)
#عضوکانال
@golchine_sher
رفته ام از خود
رفته ام جایی دور
بین بی باوریِ آدمها
به دنبال بی مرزیِ جهانِ خویش میگردم
زیرِ بارش های آفتاب
پُشتِ آبیِ نیلگونِ مژگانم
ونشانی ام را، هیچ خیابانی ندارد
نگاهم را برده ام پشت پنجره های دلواپسی
پشت شیشه های هراس
پشت نغمه های سَر بریده
و من جایی در آخرین فصلِ نرسیدن ها
ایستاده ام
با شعرهای جا مانده
آخرین ایستگاه فصل ها را
گریه میکنم
و تو اما
و تو اما
نمی رسی به من و
سرودِ شب را میخوانند،
پنجره های سکوت
که من پر از ثانیه های رفتنم
پر از کلمات خیس
#معصومه_کیانپور_هفشجانی_(کیانا)
#عضوکانال
@golchine_sher
پاره های روحم می دوند
چون ابرهای پاشیده
و هیاهوی کوچه
دردم را بیشتر می کند
در سینه ام عاشقی کفن شده
خاموش و عمیق
گریه می کند
و چشم هایم هنوز
در مسیر افق های سرگردان خیره مانده است
و واژه هایم
یکی یکی
برلبان شعرم
تاول می زنند
#معصومه_کیانپور_هفشجانی_(کیانا)
#عضوکانال
@golchine_sher