قسم به نم نم باران، به شمعدانی‌ها به پای عشقِ تو پایان رسد جوانی‌ها نشسته روی تنم تارِ موی گیسویم نشسته روی لبم بغضِ ارغوانی‌ها در انتظار توام، روزهای بارانی به کوچه خیره شدم، مثل این روانی‌ها چه فایده تو بیا تا سحر بخوان از عشق که همدلی‌ست نیازم نه همزبانی‌ها غروب، کوچه از اندوهِ ابر می بارد پریده از نفسِ صبح، مهربانی‌ها ببین به دیدنِ گل‌های یاس مشتاقم شکسته قلبِ من از حرفِ "لَن تَرانی"ها مرا ببر به تماشای خال هندویت رهایی‌ام بده از این همه خزانی‌ها #ملیحه_ولی‌پور @golchine_sher

تا حـرف سفر شـد نگـرانت بودم در پشـت سـرت آب روانت بودم باشد تو برو خدا به همراهت باد ای کاش فقط من چمدانت بودم #ملیحه_ولی‌پور @golchine_sher

سرباز بودم، شاهِ این دربار بودی تو بر سرزمینم تاختی، تاتار بودی تو تا در مصاف شیر، آهویم خرامان بود با بی‌دفاع آماده‌ی پیکار بودی تو من در پی دلجویی از چشمانِ روباهیت با زاغکم اما پی آزار بودی تو مانند من از غم شبی با بغض سر کردی؟ مانند من تا صبحدم بیدار بودی تو؟ چون من تمام کوچه را رفتی و برگشتی؟ از ساعت رومیزی‌ات بیزار بودی تو؟ دیوان شعرت را چنان محکم بغل کردی؟ از هجر یار از اشک‌ها سرشار بودی تو؟ اصلا بگو تاچشمه تشنه باز برگشتی؟ هی آب خوردی؟تشنه‌ی دیدار بودی تو؟ مانند من گاهی زمین خوردی؟کم آوردی؟ بر روی تختت این‌قَدَر تبدار بودی تو؟ صدبار روزی آرزوی مرگ را کردی؟ از زندگی کردن ولی ناچار بودی تو؟ در خاطرت کم‌کم به خاموشی گراییدم در یادم اما تاکنون بسیار بودی تو اشیاء می‌پنداشتم روزی تو را ای عشق! افسوس خونم خوردی و جاندار بودی تو افسوس حتی یک اثر در تو نکرد این‌ها سمت تو در بودم ولی دیوار بودی تو با دوربینِ زندگی، عکسِ دوتایی...چیک... سهم من از این عشق، عکس تار بودی تو #ملیحه_ولی‌پور @golchine_sher

یادآور روزهای حرمان، فنجان از اشک وداعت پر و پیمان، فنجان با یاد تو، روی نیمکت نوشیدم نسکافه‌ی داغ عشق، فنجان فنجان #ملیحه_ولی‌پور #عضوکانال @golchine_sher

چفت تو نشسته به برت، دلتنگی در کوپه شده همسفرت، دلتنگی این سوی غمت، هم ایستاده بدجور با یک چمدان پشت درت، دلتنگی #ملیحه_ولی‌پور @golchine_sher

اندوه زمانه را بگو فردا باد شب‌های تمام عاشقان، یلدا باد هرچند دلت انار پرخون باشد لبخند بزن، که هر چه شد بادا باد #ملیحه_ولی‌پور @golchine_sher

با شرم و حیاست، عطر عفت دارد با ماهِ تمام هم قرابت دارد یاسی که به بام عشق، آویزان است با میخِ میان در چه نسبت دارد؟ #ملیحه_ولی‌پور @golchine_sher

هرچند جهانت بشود وارونه بگذار حیاط پر شود از پونه بانو! تو اساس خانه هستی، پس باش در زندگی‌ات حضرت زهرا گونه #ملیحه_ولی‌پور #عضوکانال #السّلام‌ُعلیکِ‌ایّتهاالرّاضیهً‌المرضیّهً @golchine_sher

پهلوی کبود یاس، بر در باشد پرپر شده در نگاه همسر باشد حجمی‌ست پر از بغض، گلوی اطفال وقتی که مریض خانه، مادر باشد #ملیحه_ولی‌پور #عضوکانال @golchine_sher

...حرفی نزن، تا بعد یک مدت دروغ افتد حرفی که آدم می‌زند، محتاج اثبات است این دست خطم، روی میز توست افتاده گفتی چه؟ گفتم هیچ مشتی اعترافات است... #ملیحه_ولی‌پور #عضوکانال @golchine_sher

دریای عمان هستی و من مردابم بیداری و یک عمرِ حیاتم، خوابم دژخیم به شامِ دلم امشب سر زد سردار قلوب خستگان! دریابم #ملیحه_ولی‌پور #عضوکانال #سرداردل‌ها @golchine_sher

به صدا آمده است از نفست ناقوسم خورده پیوند به سرتاسرِ تو قاموسم چشمِ شب روشن، از این جام که در جَم داری سایه‌ات‌ بر سر من ! با تو پر از فانوسم از ازل قلب مرا با تو سر و سرّی بود پیر عشقت شده، هم برهه‌ی دقیانوسم باز ای فرصتِ شیرین که به دستش دادی! یادِ فرهاد کند دست تو را می‌بوسم وای از آن روز که حُسنِ ازلی پایان یافت وای از آن روز که آیینه کند مایوسم کوهِ قافی هوسِ فتحِ تو در سر دارم مرغِ عنقاست دلم، همسفر ققنوسم پشت این پنجره بر بامِ تو آویزانم گلِ گلدانِ تو حتی بخورد افسوسم ای که با موج لبت، بوسه به دریا دادی به تمنای تو، در ساحلِ تو محبوسم ردّ پاهای تو همبستر شب‌هایم شد لای هر برگِ غزل، مانده پَرَت طاووسم! باز هم زخم بزن بر تنِ احساساتم تو قلم هستی و من کاغذ پاپیروسم                            کاش در اسکله‌ات گوشه‌ی پهلو گیرم قطره‌ای از تو لبالب شود اقیانوسم در حوالیِ نسیمِ تو قدم می‌زد عشق بی تو در ساحلِ یادت، به غمت مانوسم  #ملیحه_ولی‌پور #عضوکانال @golchine_sher

صدها هنر است و عطر شیکی دارد در خانه‌ی ما چه تاکتیکی دارد ! مادر که ژن عاطفه در خونش هست ارثیه‌ی مهری، ژنتیکی دارد #ملیحه_ولی‌پور #عضوکانال @golchine_sher

نای نی‌ام و چو سوتکی در دستت دلخوش شده دست کودکی در دستت ای کاش همیشه پا به پایت بودم همچون نخ بادبادکی در دستت #ملیحه_ولی‌پور #عضوکانال @golchine_sher

در کافه‌ی غم، بیا برو داری، خب َدر چشم قشنگت آبجو داری، خب هر کار دلت خواست که کردی با من در کشور دل، حق وِتو داری خب #ملیحه_ولی‌پور #عضوکانال @golchine_sher

بر زخم شهید عشق، مرهم نشدیم ده‌ها سده هم گذشت و آدم نشدیم در وادی مطمئنه، با سر رفتند افسوس که هفتاد و دو تن هم نشدیم دلتنگم و سوی یار، عازم شده‌‌ام در میکده با پیر، ملازم شده‌ام دستم که به جایی نرسد، کاری کن ای عشق! امامزاده لازم شده‌ام دل را به دل کوچه‌ی تاریک زدی بر صفحه‌ی بازگشتنت تیک زدی این رائحه‌‌ی تلخ خداحافظی است پیداست دوباره عطر لالیک زدی مهتاب دلش برکه‌ی قو می‌خواهد پیراهن تا خورده اتو می‌خواهد بر پیکر عشق، رفت و خنجر را زد هی وصله نزن، قلب رفو می‌خواهد والعصر، به ارتباط با تو اما... با این همه خلق، کات، با تو اما... در کشمکش زندگی تکراری خوب است چه اختلاط با تو! اما.... #ملیحه_ولی‌پور #عضوکانال https://t.me/mvghazalmv @golchine_sher

مردم! ببینید از غزل، بخشِ اساسی را این روسیاهِ پای تاسر خامِ عاصی را من نسل در نسل از نژاد رستمم، اما از یاد گاهی می‌برم، روح حماسی را بی‌همدمی را من کجای قلب بگذارم!؟ این قلب پینه‌بسته را، این آس و پاسی‌ را مهتاب حتی با "پِلی بَک" در نگاهت خواند آهنگ‌های بی‌کلامِ سبکِ خاصی را تنها منم از "بَک گراند"ِ چشمِ تو رانده آقا! بزن این ماشه‌ی مرگ و خلاصی را "سُل ، لا، دُ، رِ، می، فا" ی عزراییل…می‌دانم در "فِیس بوک"ِ عمر، "پیج" ِ اختصاصی را دیگر محلّ سگ به ما نگذاشت، حتی دوست از دست دادم در قماری، برگِ آسی را وقتش رسیده تا بیندازی گلم! بیرون از خانه‌ی متروکه‌ات این جالباسی را #ملیحه_ولی‌پور #عضوکانال #ازکتاب‌جرعه https://t.me/mvghazalmv @golchine_sher

با "تخته سیاه" قرار دارد پاییز "شاگرد" نود هزار دارد پاییز با "مِهر" همه "مساله" ها را حل کن یک جلد "کتاب کار" دارد پاییز #ملیحه_ولی‌پور #عضوکانال #روز_معلم @golchine_sher