کاش بارانی ببارد قلب ها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند
قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها
رشته رشته مویرگ های هوا را تر کند
بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را
شاخه های خشک و بی بار دعا را تر کند
مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
سرزمین سینه ها تا ناکجا را تر کند
چترهاتان را ببندید ای به ساحل مانده ها
شاید این باران -که می بارد- شما را تر کند
#جلیل_صفربیگی
#عضوکانال
@golchine_sher
کاش از جنس جنون، بال و پری بود مرا
مثل سیمرغ از اینجا سفری بود مرا
«از همان کوچه که سر میشکند دیوارش»
باز در حالت مستی گذری بود مرا
رقص زلف سر نی دیدم و با خود گفتم:
بین هفتاد و دو سر، کاش سری بود مرا
هیچ پروا دلم از دغدغهٔ راه نداشت
چون تو ای عشق! اگر همسفری بود مرا
پیش از آن که برسد مرگ، بمیری، هنر است
کاش، ای کاش! که روزی هنری بود مرا
#ایوب_پرند_آور
#عضوکانال
@golchine_sher
به آخر دنیا رسیده ام
اما هنوز هم در حسرت دوستت دارم های تو مانده ام.
من مات چشمان تو
و صبح ابد نزدیک!
#لیلا_قاسمیان_بایی
#عضوکانال
@golchine_sher
تا زنده باشم چون کبوتر دانه می خواهم
امروز محتاج توام؛ فردا نمی خواهم
آشفته ام…زیبایی ات باشد برای بعد
من درد دارم شانه ای مردانه می خواهم
از گوشه ی محراب عمری دلبری جستم
اکنون خدا را از دل میخانه می خواهم
می خندم و آیینه می گرید به حال من
دیوانه ام، هم صحبتی دیوانه می خواهم
در را به رویم باز کن! اندوه آوردم
امشب برای گریه کردن شانه می خواهم
#علیرضا_بدیع
@golchine_sher
صدای تو برای من
مانند
آواز اول صبح گنجشکهای خیابان بالای خانهمان بود
که من را از شیرینی خواب اول صبح بی خیال میکرد
#ابوالفضل_وکیلی
@golchine_sher
من آن آیینه ای بودم که در من دیده بود او را
هزاران بار از لب های من بوسیده بود او را
لبش با من سخن می گفت قلبش با کسی دیگر
به ظاهر ریشه از من بود اما چیده بود او را
برایم هدیه می آورد عطری را که او می زد
و از پیراهن مظلوم من بوییده بود او را!
چرا دقت نمی کردم به آن دلواپسی هایش
میان حرف هایش بارها پرسیده بود او را
مرا نشکست...می دانید علت داشت این کارش
من آن آیینه ای بودم که در من دیده بود او را
#یاسر_قنبرلو
@golchine_sher
مرا دیوانه می خوانند عاقل های اطرافم
به جرم اینکه روز و شب برایت شعر می بافم
نسیمی صبحدم آورد با خود عطر مویت را
به دنبالش دویدم ...، در مسیر قله ی قافم
گهی مجنون بی لیلی ، گهی فرهاد بی شیرین
چه فرقی میکند! در عشقبازی صاف و شفافم
مرا آشفته میخواهی ؟ ببین حال خرابم را
مرا در بند میخواهی ؟ببین اکسیر بی کافم
به من گفتند باید بگذرم از تو نمی دانند
تویی سرمشق هر روزم، تویی در رأس اهدافم
#متین_پسندیده
#عضو_کانال
@golchine_sher
آنکس که پاکطینت و پاکیزهجام نیست
مَســتیِ او همیـشگـی و مُســتدام نیست
دل را تهـی کنـیم، ز هر بغـض و کیــنهای
ظـرفِ کثـیف ، لایـق آب و طعــام نیست
#سید_محمدرضا_شمس (ساقی)
#کینه
@golchine_sher
پیچیده چون فریاد موشک آه تو در باد
بشکسته نامت پشت دشمن با لبالمرصاد
بگذشتی از امواج خون و آتش فتنه
نفرین به آل اشعری نفرین به حزب باد
اُف بر همه نامردمان سست کوته بین
لعنت به شورای سقیفه بغض بی فریاد
چشم حقیقت بین ببیند این حقیقت را
دریای خون و کوه آتش غزه جان می داد
خون می چکد از خنجر خونریز اسرائیل
گو سازمان بی ملل را خانه ات آباد
کنوانسیونهای حقوق بی بشر گم شد
رفتند در خواب زمستانی استبداد
ای کودکان غیرت غزّه بپاخیزید
با همت مردانه ی خود هر چه باداباد
ای وارث حیدر بیا با ذوالفقار عشق
طرحی بزن در این جهان سست و بی بنیاد
#حسن_ملائکه_خسروشاهی
#عضوکانال
@golchine_sher
از خاطرات من
دو سه کودک بهانه جو
می آیند بیرون
یکیش عاشق تمشک
و دیگری
مسحور رنگ بنفش
دوسه کودک
که خاک را بهتر از ما بو می کنند
و گندم را
زودتر دانه کرده اند
برای بلدرچين ها
#حبیب_الله_بخشوده
#عضوکانال
@golchine_sher
وقتی به چشم های سیاهت دچار شد
غلتی زد آسمان و زمستان بهار شد
هر چوب خشک نی شد و هر شاخه عود شد
آوندهای یخ زده سیم سه تار شد
هر سیب نارسی که سر شاخه مانده بود
دستی به گونه هات کشید و انار شد
هر جوجه ی کلاغ کبوتر شد و پرید
در باغ هر پرنده که پر زد هزار شد
بادی وزید و خرمن موهای قهوه ای
بر شانه هام مزرعه ی کوکنار شد
تو آمدی و برکه ی من رودخانه شد
رود عظیم خم شد و یک آبشار شد
آبی به زیر پوست دنیا دوید و بعد
غلتی زد آسمان و زمستان بهار شد
#پانتهآ_صفایی
@golchine_sher