eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام حجم گلو پر شد از صدای دلم که گوش میکند اینجا به حرف های دلم؟ مرا به ترک غم عشق متهم نکنید! که روی ساحل عشق است رد پای دلم چقدر حس عجیبی ست حس دلتنگی بگو کجا بگذارم تو را کجای دلم؟! تو یک حقیقت محضی که باورت دارم ببین که عطر تو پیچیده در فضای دلم نگاه کن که طلب میکند تو را چشمم به من سری بزن ای صاحب صفای دلم سکوت میکنم و میچکد دلم از چشم به گوش تو برسد کاش.. های های دلم شنیده ام که تو با دیگران خوشی ایکاش دگر نمک نگذارند لا به لای دلم قسم به عشق! دعا میکنم نه نفرین، که برای لحظه ای باشی فقط به جای دلم @golchine_sher
گفتند؛ که درب آسمان ها باز است تنها ره عاشقی ره پرواز است انگار دوباره پرکشیده است کسی نجوای دوباره ، است @golchine_sher
وقتی که دلم از این و آن میگیرد بی حوصله است و ناگهان میگیرد یک چای غلیظ میشود مرهم او انگار شفا از استکان میگیرد @golchine_sher
با نان و پنیر ساختم شکلی نو مادر‌ که شدم، هندسه را فهمیدم با اینکه غریبه ام به دنیای هنر نقاشی بر البسه را فهمیدم از بس که دلت بازی جنگی میخواست هومر خواندم، اُدیسه را فهمیدم شد خواسته های تو مقدم بر من فرق هوس و وسوسه را فهمیدم آغوش تو طعم عشق دارد، با تو معنای دقیق بوسه را فهمیدم! @golchine_sher
مرا امشب به یک لبخند تلخ خویش مهمان کن که من غیر از همین دیگر ز تو چیزی نمیخواهم @golchine_sher
من به دنبال خویش میگردم در سکوتی پر از هیاهو ها یک قدم این طرف ترم،اینجام... در حریمی به رنگ آهوها گم شدم! بیخیال،اینجا عشق... آشنا با تمامِ گم شده هاست! ترسی از بی کسی نباید داشت نور چشمی ست هرکسی تنهاست در طواف است دور تو چشمم، یک نفر داد میزند من را در کنار ضریح، جا مانده ست تکه ای از وجود من آقا ! @golchine_sher
شبیه کودکانِ دلشکسته به دنبالِ کسی هستم که شاید، بگیرد لحظه ای دست مرا ، پس... نشستم منتظر تا او بیاید ! @golchine_sher
خوشا به حال شانه ای که لابه لای موی تو نموده عشق بازی و به سوی شانه میرود @golchine_sher
دلم از غصه لبریز است بی تو هوا اینجا غم انگیز است بی تو بیا تا گل دهد هر شاخه ی خشک تمام سال ، پاییز است بی تو @golchine_sher
هر چند گذشت نوبت شب بوها حالا که رسیده فصل خرمالوها با چتر بیا به زیر باران برویم من باشم و تو... ، تلاقی بازوها @golchine_sher
مرا دیوانه می خوانند عاقل های اطرافم به جرم اینکه روز و شب برایت شعر میبافم @golchine_sher
هم چایی و هم ترانه باشد با من موسیقی عاشقانه باشد با من حتی به روی تنت اگر سنگین است سر را بگذار ، شانه باشد با من @golchine_sher
من شاعر عاشقانه گفتن بودم اشک تو مرا شاعر آئینی کرد @golchine_sher
بیا و یک نفس از آنِ من باش و یک فنجان غزل مهمان من باش معطر کن فضای خانه ام را گل ارکیده ی ایوان من باش شبیه عطر هل در چای گیلان شبیه قند در قندان من باش نشسته بر تنم گرمای مرداد بیا ابری ترین آبان من باش کویر آرزوهایم ترک خورد ببار ای مهربان، باران من باش دریده گرگ شک ایمانمان را به لطفت علت ایمان من باش @golchine_sher
نترس دخترکم شام تار می گذرد و سال های بدون بهار می گذرد بخواب دخترکم گرچه سرد و تاریک است که نور می رسد از راه...، صبح نزدیک است @golchine_sher
مرا دیوانه می خوانند عاقل های اطرافم به جرم اینکه روز و شب برایت شعر می بافم نسیمی صبحدم آورد با خود عطر مویت را به دنبالش دویدم ...، در مسیر قله ی قافم گهی مجنون بی لیلی ، گهی فرهاد بی شیرین چه فرقی میکند! در عشقبازی صاف و شفافم مرا آشفته میخواهی ؟ ببین حال خرابم را مرا در بند می‌خواهی ؟ببین اکسیر بی کافم به من گفتند باید بگذرم از تو نمی دانند تویی سرمشق هر روزم، تویی در رأس اهدافم @golchine_sher
شبیه علت لبخند ، دوستت دارم شبیه لذت پیوند ، دوستت دارم ولی تو اهل سکوتی ، نه اهل شعر و غزل مرا شکسته ای هرچند...دوستت دارم @golchine_sher
خدایا اندکی امّید لطفاً... کمی حال و هوای عید لطفاً... هوای نم زده با بوی اسپند و چشمانی که میخندید، لطفاً... @golchine_sher
ما کِی به سپاه کفر و شک میبازیم؟! تا قله نمانده راه ، پس می تازیم با تک تک رای هایمان ای ایران ما دست به دست هم تو را می سازیم @golchine_sher
چون اشک شدند و بی صدا باریدند بر چهره ی شب رقص کنان خندیدند احیا ، حرم امام هشتم ، شب قبل... از سفره ی قدر سهم شان را چیدند @golchine_sher
خدا به خیر کند حجم بغض‌هایم را خدا به خیر کند لرزش صدایم را میان عشق و تنفر چه مرز باریکی‌ست! خودش به خیر کند شک نابجایم را چه سخت می‌گذرد لحظه‌های دلتنگی چگونه شرح دهم عمق ماجرایم را؟ اگرچه حسرت لبخند بر لبانم ماند و شور کرد، نم اشک، طعم چایم را... اگرچه خون غزل‌های من به گردن اوست نگیر از دل من یار بی‌وفایم را من و امید رسیدن، کنار هم مُردیم بیا دوباره غزل کن، هجا هجایم را... @golchine_sher
این روزها حس می‌کنم خیلی هنرمندم با یاکریم و قُمری و گنجشک می‌خندم از نردبان صبح بالا می‌روم ، حتی خورشید را بالای سقف شهر می‌بندم با یاس ها هم‌صحبتم،اصلا همین دیروز سرشاخه های یأس را از باغچه کندم بر روی جدول های بی‌ر‌نگ خیابان‌ها دیوانه بازی می‌کنم مانند فرزندم از مردم نامهربان هرچند دلگیرم با دوستان ساده‌دل شیرین تر از قندم مردم مرا دیوانه می‌خوانند، حرفی نیست بگذار شعری از جنون باشم، بخوانندم... @golchine_sher