eitaa logo
گلچین شعر
16.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
436 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
حالا همه کرب و بلا را می شناسند تقطیع حرف کاف و یا را می شناسند حالا زمان دارد به جایی می رسد که مردم گل عطشان ما را می شناسند از کربلا کشور گشایی را ببینید تعزیه های کربلایی را ببینید وقتش شده انا فتحنا را بخوانید در اوج غم فتح نهایی را ببینید فرماید "انَّ جدیَ العطشان" به زودی بر دردهامان می نهد درمان به زودی آن وقت تنها شیعه ها نه بلکه دنیا پی برده اند از ابر بر باران به زودی @golchine_sher
دیریست که با گرسنگی درگیرم آن‌قدر که از زندگی خود سیرم ای مردم آزاده مرا درک کنيد من دارم‌ از این گرسنگی می‌میرم @golchine_sher
هر روز غم و تب و پریشانی هر روز بلا و مرگ و ویرانی در ماتم غزه منفعل هستیم نفرین خدا بر این مسلمانی... @gida13 @golchine_sher
هیچ کس فکر نجات غزه نیست قطره آبی در فُرات غزه نیست کاش آهی بود آرامش کند آه حتی در بساط غزه نیست _________ جنگ و کشتار و جنایت، پیِ غارت باشید یا نه یک بی طرفِ بی رگِ راحت باشید کودکی جان بسپارد سر یک لقمه غذا؟ دین ندارید اگر اهل مروت باشید! _________ الغوث جهان را پسر فاطمه دریاب از غزه همان العطش امروز بلند است @golchine_sher
ای ساکنان سرخوش دنیا چه می‌کنید؟! طوفان شده ست، غیر تماشا چه می‌کنید؟! اخبار داغ و تازه ما را شنیده اید؟ از ماجرای قحطی اینجا شنیده اید! از غنچه های له شده در کنج خانه ها از مرگ بی صدا و مدام جوانه ها.... از انفجار در صف آب و غذا چطور؟! از رقص پاره های تنی در هوا چطور؟! از مرزهای بسته به روی جهان ما دشداشه های عِبریِ همسایگان ما حالا که این سران، همه خشکیده رگ شدند گوساله های سامری این بار سگ شدند ای مردمان! سیاست ساکت چه صیغه ای ست! آیا حقوق نوع بشر هم سلیقه ای ست؟! زخم مدیترانه دوباره شکفته است در شرق این کرانه چه داغی نهفته است! نفرین به هر که اهل تماشاست در جهان آتش بیار معرکه ها اوست بی گمان جغرافیایِ مسجدالاقصی برای ماست ای کوچه های شب زده، فردا برای ماست در زیر تل آتش و باروت زنده ایم حتی میان سینه تابوت زنده ایم در پای قدس ریشه دوانده ست اصل ما قد می‌کشد دوباره از این خاک، نسل ما @atefe_khorrami @golchine_sher
به دست خالی و چشم پر از اشک به اندوه فراوانش نظر کن به آن سنگی که بسته بر شکم نه به سرسختی ایمانش نظر کن در اوج مرگسالی های ممتد تمام زندگی بر دوشش افتاد شد او نان آور یک خانواده گمانم بچگی را برد از یاد نحیف و زرد و بیمار است و خسته شبیه ماه لاغر در دل ابر تو که بر ساحل دریا نشستی نگو با ماهیان تشنه از صبر هجوم آورده بر او ضعف بسیار دویده بر تنش درد مُسلم گرسنه است و برای شامه ی او شده یک آرزو بوی غذا هم امان از خصم شیطانی دشمن که با خون سفره ی رنگین گرفته است خجالت می کشد از غزه، گندم سر خود را اگر پایین گرفته است برای رنج زیتون های نارس شبی ای کاش که باران بیاید میان این همه شیخ عرب، باز علی با کیسه ای از نان بیاید @golchine_sher
زخم است به جانِ هر خیابان، غزه! داغ است به قامتی پریشان، غزه! نان نیست، نه آب، جز غبار آتش فریاد دل است در بیابان، غزه! چشمش شده خون و حرمله‌ها خندان آری، شده کربلای دوران، غزه! آغوش گرسنگی‌ و حسرت باز است اشک است به سفره، ناله‌باران، غزه! کودک، به نگاه نافذش می‌گوید: «امروز کجاست مرد میدان؟ غزه!» هر شب به دعا سری به بالین دارد لب‌هاش پر از حدیث و عرفان، غزه! هر سنگ، به ناله می‌کند زمزمه ای «عجل الولیک َ …» به طوفان، غزه! ای کاش بیایی و ببینی امروز در غربت خویش مانده بی جان، غزه ای منتقم زمان! بیا و دستی بر چهره‌ کش از غبار ویران، غزه! با گام تو صبح می‌رسد با لبخند ای نور! بتاب از شب ِ پایان، غزه! (ام.خزان) @golchine_sher
مرهم ای کاش می‌شد گندمی باشم یا نان گرمی زیر دندانت یا پسته‌ای یا مغز بادامی یا سیب سرخی بین دستانت ای کاش جای قطره‌های اشک آبی گوارا بر لبت بودم ای کاش جای داغ در سینه شمع فروزان شبت بودم ای کاش می‌شد مادری باشم با روی باز و یک جهان آغوش یا کاش می‌شد یک پدر باشم با کیسه‌هایی از غذا بر دوش ای کاش می‌شد مرهمی باشم بر زخم‌های تازهٔ روحت ای کاش می‌شد خنده‌ای باشم بر روی لب‌ها جای اندوهت.. من کیستم؟ من کاش و ای کاشم من حسرتم، من آهِ هر روزم من شعله‌ای کوچک در این دنیام هر روز با داغ تو می‌سوزم یک روز آخر با همین آهم تیشه بر این بنیاد خواهم زد من بر سر دنیای ساکت‌ها این رنج را فریاد خواهم زد: چشمان غزه اشک‌آلود است دستان غزه سست و بی‌جان است لب‌های غزه خشک و بی‌رنگ است همسایهٔ غزه مسلمان است؟ :: هر کودکی در غزه جان می‌داد بر جان ما یک زخم کاری بود جان می‌دهیم اما نمی‌میریم ای کاش مردن اختیاری بود @golchine_sher
در آغوش مرگ برای آن‌که در این شام تار بیدار است کنار سفره نشستن چه‌قدر دشوار است چگونه دست به سوی غذا دراز کنم؟ که نان درون گلویم گلولۀ خار است.. دهان گور به فریاد آمد از اندوه برای ماتمتان مرگ هم عزادار است صدای زوزۀ سگ‌ها رهاست در دل دشت که استخوان تن کودکان پدیدار است کجاست ناجی این قومِ در وطن مظلوم؟ گرسنگی همه را خورد و همچنان هار است اگرچه غزه در آغوش مرگ خوابیده یقین بدان که خدای صبور جبار است @golchine_sher
«بیدار شوید» برادران ما با گرگ‌ها شام خورده‌اند و آتش جنگ‌های جهان را در اتاق خوابشان خاموش کرده‌اند من اما غمگینم برای تو ای غزه! ای ماه سربریده! که در کنفرانس‌ها تازیانه بر لبانت می‌زنند و حرمله تیر می‌اندازد به سمت کودکان گرسنهٔ تو در صف غذا نانی سوخته قمقمه‌ای خالی دیگی رو سیاه... وقت اذان است بیدار شوید ای برادران مسلمان! و با آب وضوی‌تان نقشهٔ جهان را تطهیر کنید! @golchine_sher
شهید تازهٔ غزه غم خوردم و غم خوردم و غم خوردم و… سیرم از زندگی دلخسته‌ام، از مرگ دلگیرم باری نداده باغ زیتونم به‌جز اندوه برگی نمانده در نهالستانِ انجیرم روزی هزاران بار، بی‌ارفاق می‌گریم روزی هزاران بار، بی‌اغراق می‌میرم آن سو جوانم ارباً اربا می‌رود از دست این سو تلظّی می‌کند نوزادِ بی‌شیرم تیغ عطش می‌بُرّد اما کُند و با سختی مشتاق مرگی تیز‌تر با ترکش و تیرم غم‌سرنوشتم سرخ… پیشانی‌نوشتم سرخ… روز ازل با خون رقم خورده‌ست تقدیرم هم‌صحبت پیغمبران بودم تمام عمر کی روح شیطان می‌تواند کرد تسخیرم؟ فردا که اسمم شد «شهید تازهٔ غزه» زل می‌زنی از صفحهٔ گوشی به تصویرم @golchine_sher
15.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفتیم از یاد، الحمدللّه هرچه خدا داد، الحمدللّه لب‌تشنه ماندیم یک لحظه اما از لب نیفتاد «الحمدللّه» امشب پی نان رفت و نیامد روح پدر شاد... الحمدللّه... آری شب مرگ در مکتب ما صبح است و میلاد، الحمدللّه شمعی‌ست در باد بنیاد دشمن کوهیم در باد، الحمدللّه دنیا اسیر است، ما سرو ماندیم آزادِ آزاد، الحمدللّه یک روز ما را روزی سکوت است یک روز فریاد، الحمدللّه ویرانِ اوییم، مهمان اوییم ویران و آباد، الحمدللّه @golchine_sher